حالا که «میهمان داریم» او با بازی اثر گذار و گیرای پرستویی روی پرده است، بدمان نیامد با این زاویه دید سراغش برویم و فضای شهرت و بازیگری را از نگاه کارگردانی نکته سنج نظاره کنیم.
- کدام بازیگرانتان، شما را به اسم کوچک صدا میکنند؟
شاید... هیچکدام.
- چرا؟
شايد به خاطر موقعیت و مسوولیتهای مدیریتی است که در این سالها داشتهام. یادم است در فرانسه که بودیم من رضا کیانیان را «آقای کیانیان» صدا میزدم، یکبار او مرا کشید کنار و گفت: ببین اسم من رضاست. گفتم خوب اسم من هم مهدی است. با این که ما با هم سالها پیش در قدمگاه با هم کار کرده بودیم قرار شد یک مدت اینطوری همدیگر را صدا کنیم ،اما خیلی دوام نیاورد.
- این به ارتباطتان لطمه نمیزند؟
چرا! این ایراد را به خودم وارد میدانم.اين را خیلی از بازیگران سینما هم به من گفتهاند. مثلا با آقای تارخ هم دوستی صمیمانهای داریم، اما هنوز با اسم فامیل همدیگر را صدا میکنیم
- بازیگرهای جوان «استاد» صدایتان میکنند؟
بعضی وقتها بله، اما به نظرم،لفظ استاد برای کسی دیگر باید به کار برود نه من.
- آيا تا به حال بازیگري برایتان تعیین تکلیف کرده؟
نه!
- کدام نقش یا بازی در سینما را دوست داشتهاید؟
بازی خانم تهرانی در چهارشنبه سوری را خیلی دوست داشتم.تقریبا باتمام بازیهای قبل او تفاوت داشت .پيش خودم گفتم كه کاش این تجربه را با كار من داشت. یا ترانه علیدوستی در من ترانه پانزده سال دارم و پرویز پرستویی در چند کارش از جمله آژانس شیشهای که خیلی جذاب بود.
- کار هنگامه قاضیانی در به همین سادگی چطور؟
خیلی خوب بود. او حضور کمیدر اقلیمای من داشت. همان موقع حس کردم از استعدادي به اين خوبي آنگونه كه بايد بهرهبرداری نكردهام.
- چه کسی معرفیاش کرد؟
مانفرد اسماعیلی دستیارم
- پانتهآ بهرام را هم در چهارشنبه سوری دیدید و برای اقلیما انتخاب کردید؟
من چهارشنبه سوری را بعدها دیدم، پانته آ بهرام را پیشتر درکارهای دیگر دیده بودم.
- انتخاب قطعیتان بود؟
قبل از اين، لیلا حاتمیقرار بود بازی کند. او پیشنهادهایی داشت که من متوجه نميشدم که کارکردش در فیلمنامه چیست و در نهایت هم قانع نشدم و متاسفانه باهم همکار نشدیم. البته ما برای انتخاب نقش، «زوجی» هم نگاه میکردیم،يعني این که اگر قرار است لیلا حاتمیباشد، همسرش چه کسی باشد؟
- این مناسب درآمدن زوج، فرمول خاصی دارد؟
برای من حسی است،این که احساس میکنید این دو به هم میخورند یانه.
- الان مثلا پانتهآ بهرام با حسین یاری در اقلیما به هم میخورند؟
حسی است، براي نمونه از حسین یاری آن چیزی را که در فیلمنامه وجود داشت میفهمیدم، مثلا اين که او در گذشته آدم پولداری نبوده و شغل معاملات ملکی داشته وبازمثلا از قضا تبدیل به فردی شبیه به مهندسها شده.این ترکیب به او میخورد.
- حسین یاری میم مثل مادر را یکسال قبل از اقلیما بازی کرده بود، بازیاش در آن فیلم تاثیری در انتخاب شما داشت؟
نه بازیهای دیگری هم از او دیده و پسندیده بودم، اما اگر لیلاحاتمی میشد ،یکی از گزینههای قطعی مان محمدرضا فروتن بود.
- چرا فروتن با حاتمی.قبل از اينكه فروتن را با هدیه تهرانی در فیلم قرمز فریدون جیرانی دیده بودیم؟
کارکردش تضاد معصومیت و خطر بود، اما فرمولمان نباید در طول قصه لو میرفت. به نظرم ویژگی فروتن طوری بود که تماشاچی میفهمید قضیه از کجا آب میخورد.
- احمد مهران فر چطور؟ فکر میکردید بااستعداد باشد؟
او را زودتر از اين در انتخاب بازیگر فیلم قدمگاه دیدهبودم.او مثل بهروز شعیبی آمده برای نقشی که در نهایت به بابک حمیدیان دادم،آمدهبود.
- حمیدیان چه ویژگیهايي نسبت به آنها داشت که دست آخرانتخابش کردید؟
بعضیها سن شان يك چيزاست، اما رنجی در چهرهشان هست که بیشتر دیده میشود. حميديان از آن دو نفر دیگر بيشتر اینطوری به نظر ميرسيد. مهران فرهم یک طنز زیرپوستی در چهره اش بود که احساس میکردی زیاد جدی نیست.
- در فیلم درباره الی که اینطور نبود؟
بله!آنجا و حتی در اقلیما هم طنز نیست.
- شاید به خاطر نقشش در عشق فیلم و آتش بس بوده، که قبلتر از اقلیما ساخته شده بود؟
آتش بس را دیر دیدم.
- مهران فر را چه کسی معرفی کرد؟
او را هم مانفرد اسماعیلی.
- بازهم مانفرد اسماعیلی؟
(خنده)مانفرد قدیمیاست و از آنهايي است که خودش نمیخواهد فیلمساز شود. دستیار برنامه ریز است و ارتباطات قوی دارد.
- مثل محمد رضا شریفینیا
بله! البته در گذشته.
- چرا فرامرز صدیقی را برای قدمگاه انتخاب کردید؟
آخه اصلا خودش بود، دنبال یک آدم کم تحرک میگشتم. خود خودش بود و انگار در فیلم به او ظلمیشده است. او را از دندان مار کیمیایی در ذهن داشتم.
- آهو خردمند برای «مهمان داریم» انتخاب اولتان بود.
نه! آخرین انتخاب بود.
- قبلیها چه کسانی بودند؟
خانم معتمد آریا و بعد گلچهره سجادیه.
- گلچهره سجادیه را دعوت کردید؟
بله! ایشان سنشان به آن شخصیتی که ما میخواستیم نزدیک نبود، چندجلسه هم صحبت کردیم اما احساس کردم تردید دارد.
- فاطمه معتمد آریا تا چه مرحله ای پیش رفت؟ چرا با او نشد؟
ایشان فیلمنامه را هم خواند و جواب مثبت داد .به مرحله نوشتن قرارداد هم رسید، اما مسائلی در آن مقطع بود که اجازه ندادند بازی کند که البته خوشبختانه حالاحل شده است.
- چرا از ثریا قاسمیدعوت نکردید؟
به نظرم نوع بازی او به تلویزیون گرایش پیدا کرده، من در جراحت بهترین شکل بازی ثريا قاسمي را تجربه کردم، چون خیلی حرفهای است و ما افراد كمي در آن رده داریم که بتوانند سه صفحه دیالوگ ر ا حفظ کنند و با حس درست بگویند.
- بهروز شعیبی چطور بالاخره بعد از اینکه در قدمگاه نشد به جای بابک حمیدیان بازی کند، از او در «مهمان داریم» استفاده کردید؟
شعيبي در ما مهمان داريم، بعد از پرستویی نفر دوم گروه ما بود. از جهت ظاهری به نقش میخورد، اما از نظر گریم سعی کردیم به نقش نزدیک شود. کاری کردیم که مجبور شد چند ماه بعد از فیلم هم کلاهش را برندارد!
- چرا جایش از بابک حمیدیان استفاده نکردید؟
من داشتم به ترکیبی از چهره میرسیدم که اینها به هم بخورند.بابک نمیخورد.
- سهیلا گلستانی چطور انتخاب شد؟
او را میشناختم هم از راه فیلمهای کوتاهش و هم ذوق شاعرانه اش و هم يكي دو کار از جمله وضعیت سفید که در آنها به نظرم بازی خوبی کرده بود.
- بعضی از بازیگرها با فیلمهای شما کشف شدند و بعدها بعضی از بهترین نقشهای سینمای ایران را بازی کردند مثل بابک حمیدیان و نگار جواهریان از اول میشد فهمید که اینها استعداد دارند؟
اهی آره. واقعیت این است که در دو سه تا از فیلمهای من این اتفاق افتاد مثلا اولين كار سينمايي بابک حمیدیان در قدمگاه بود. البته حمیدیان سال قبل از اين در اولین فیلمش ؛مزرعه پدری، نقش اصلی نبود و اصلا دیده هم نشد.نگار جواهریان هم قبل از آن کار درخوری نکرده بود. آره نگار هم همکار مطبوعاتی خود ما بود و نقش کوتاهی در من ترانه پانزده سال دارم، داشت. بله! بعدتر من در سریالها هم از بازیگرانی استفاده کردم که بار اول يا دومشان بود.از ميان اين بازيگران،كاربعضی ها در سینما و تلویزیون ادامه پیدا کرد كاربعضی ها هم نه.
- در مورد حمیدیان نگفتید از كجا مشخص بود با استعداد است؟
در مورد بابك حميديان معلوم بود که با کسی مواجهیم که قرار نیست کاري انجام دهد و برود یا در همین محدوده بماند.
- معلوم بود بازیگری برایش خیلی جدی است. این را از کجا میشود تشخیص داد، سماجت داشت؟
به نظرم اين موضوع فقط به سماجت یک نفر برنمیگردد، سماجت را خیلی از ایرانی هاالان دارند. وقتي در خیابان سريال کار میکنیم،اكثرا با اين رويه مواجه میشویم انگار 70 ، 80 درصد مردم ایران دوست دارند بازیگر شوند، بهخصوص جوانها. همه ميگويند از بچگی دوست داشته اند بازیگر شوند و بهجز بازیگری هم به چیز دیگری فکرنمیکنند. این یک آمار عجیب و غریب در جامعه ماست. حمیدیان سماجت به آن مفهوم را نداشت.
- پس چطور میتوان تشخیص داد؟
بهعنوان کارگردان از نوع نگاه فرد میشود تشخیص داد.
- منظور نگاهی است که به طور طبیعی دارند، نه در فیلم.
بله! به طور طبیعی همین نگاه عادی.از این میتوان فهميد و همینطور از ادای کلمات. بحث من ادبیات نیست نوع ادا کردن کلمات و جملات است. اینکه چه ضرباهنگ وآهنگی دارد و بعدش ایستادن و راه رفتن و چیزهای دیگر.
- تا حالا تشخیص اشتباه هم داشته اید؟
یکی دو نفری را فکر میکردم، همان اتفاقی که برای بابک افتاد برای آنها هم بیفتد، اما به دلایلی انگارنشد .
- چه کسانی؟
مثلا در سریال شیدایی فکر میکردم برای بازیگر نقش اصلی مان؛ عطاعمرانی هم این اتفاق بیفتد که نیفتاد.
- شما با بازیگرهای خارجی بهخصوص در هفت و پنج دقیقه هم کار کردید. فرق آنها با بازیگرهای ما در چیست؟
تجربه کار با آنها ارزشمند بود. یکی از آن موارد بی توجهی ما به یکسری مسائل فیزیکی است. این را که میگویم شاید برخی از بازیگران سینمای خودمان را از دست من ناراحت کند.فرضا راه رفتن بخش عمده ای از بازیگران ما اشکال دارد. وقتی راه میروند متوجه ميشويد تمرین کافی برای راه رفتن نکردهاند. مثل بازیگران عادی راه میروند. ممکن است پایشان را کج بگذارند یا شل راه بروند.
- مشکل بهرام بیضایی با محمد رضا گلزار هم همین بود. مدتی هم بیضایی کتاب گذاشتهبود روی سر گلزار و به او گفته بود صبح تا عصر راه برو. درست است؟
بله! من هم همان زمان این اتفاق را شنیدم..
- این ایرادی است که در تمرین اصلاح میشود، درست است؟
بله! حتما همینطور است. به نظر میآید این بخش را بازیگرانمان جدی نگرفتهاند. اتفاقا بسیار مهم است.
- این مساله را بازیگران خارجی نداشتند؟
البته منظورم هر بازیگری نیست. شما دوبازیگر ایرانی و خارجی را درکنار هم بگذارید که قرار است راه بروند. در نمای دونفره متوجه میشوید چه میگویم. بازیگر ایرانی دائم از کادر داخل و خارج میشود و بازیگر خارجی دائم در کادربازی میکند.
- اتفاقا شهرام مکری هم که حالا ماهی و گربه اش روی پرده سینماست میگفت معیاراصلیام برای انتخاب بازیگر در فیلم محدوده، دایره اندام و نحوه راه رفتن آنها بوده و خیلی ادای دیالوگ برایم اهمیت نداشت
بله و البته در مورد بازیگران خارجی یک نكته ارزشمند سطح مطالعه آنهابود. نمیخواهم بگویم بازیگران ما اهل مطالعه نیستند.
یعنی خواندن در حوزه سینما و ادبیات و رمان و این طورچیزها.نه نه! همه چیز، از حوزه اجتماعی بگیرید تا هر چه که فکرش را میکنید.
- اين مطالعه چه تاثیری روی آنها ميگذارد؟
اين باعث میشود مثلا وقتی در مورد شخصیتي در فیلمنامه با بازيگر صحبت میکنید، هم میفهمد چه میگویید و هم با توجه به شناختی که پیدا کرده از اطلاعات عمومیخودش استفاده ميكند و با شما وارد بحث میشود.
و البته در اين ميان تجربه و دانش میدانی بازيگران هم نقش دارد، مثلا يكبار پرستویی میگفت وقتی میرباقری برای نقش جواد کولی با من حرف زد و متوجه شدم كه این نقش خیلی حساس است، بین شخصیتهایی که از قبل در اجتماع اطرافم دیده بودم و میشناختم مثل «عباس بالاخونه»،«داود عزیز گاو کش» و «عباس مورچه خور» ماندهبودم و اين كه کدامشان را برای اجرای جواد کولی انتخاب کنم.
- بله این هم خیلی مهم است؛يعني حضور در اجتماع.بازیگرهای خارجی که با آنها کار کردید باید خیلی هم سخت کوش باشند.
یکی از ویژگیهای مهمشان که من کمتر در اینجا دیدهام،اين است كه بازیگری برای آنها اولویت دارد.ما اینجا صرفا یکسری حاشیه هایی را از بازیگران مطرح دنیا میشنویم که مربوط به زندگی خصوصی آنهاست. این حواشی وارد بازیگرهای سینمای ما هم شده امایک چیزهایی نشده. من دراینجا با بازیگری کار کردم و به او گفتم از این مسیر تاانتهای کادر بدود. در مرتبه اول دویدن نفس تنگه گرفته بود. اول فکر کردم شاید مشکل مادرزادی دارد ،اما متوجه شدم ایشان اصلا ورزش نمیکند و ورزیده نیست. رسیدن به اندام فیزیکی بسیار مهم است. بعضی از بازیگرها را در شبکه های خارجی میبینیم و فكر میکنیم که آنها با عمل جراحی به خودشان ميرسند،در صورتی که آنها دائم ورزش میکنند. با بعضی از این بازيگران بهخصوص در سفری که به دعوت آکادمی اسکار به آمریکا رفتیم، از نزدیک مواجه شدم و همصحبت بودیم. اینجا متاسفانه گاه با بازیگری کار میکنید که مثلا وقتي ساعت هشت شب کار تمام میشود.
نمیرود خانه استراحت کند و براي فردا آماده شود .تازه میرود مهمانی و فردا خسته و کوفته میآید سر صحنه. همه باید منتظر بايستيم که ایشان سرحال بیاید تا چند تا صحنه بگیریم.
- چطور متوجه اين مساله شدید، کنترلشان میکنید؟
(خنده) من وقتی میفهمم که بازیگر ساعت هفت شب زود گریماش را پاک میكند و میرود. خب! اول فکر میکنید خسته شده و میرود بخوابد ولی وقتی فردا صبح خسته تر از شب گذشته سر صحنه میآید و به نظر میرسد بی خواب بوده . یادم است روزي درباره يكي از بازيگرها از یکی ازدوستانم پرسیدم چرا این شکلی آمده، او به من گفت؛ دیشب مهمانی بوده. حالا بماند که همين بازيگر چقدر هم دستمزد میخواهد و چه مراقبتهای خاصی هم بايد از او صورت گيرد.
- نحوه برخوردتان با آنها چگونه است خیلی سختگیرید؟
راستش را بخواهید خیلی تند و سختگير نیستم؛ چون همینطوری هم كمي من را سرکار عبوس میدانند.
- علتش چیست؟
شاید بعضيها به خاطر این که سابقه مدیریتی در خانه سینما و قبلتر درفارابی داشته ام، این ذهنیت را نسبت به من پيدا كردهباشند.
- خودتان مستقیم به آنها تذکر میدهید؟
ابتدا از راه دستیارانم، مثلا اگر ببینم بازیگري آن روز به دردم نمیخورد به برنامه ریز میگویم بازی او را آن روز حذف کند و اگر هم عقب افتادیم به تهیه کننده بگوید به خاطر او عقب افتاده ایم و میرویم سکانسی دیگر را میگیریم. در اينجا اوبا تهیه کننده مواجه میشود.
- اینطوری فکر کنم خیلیها باشما دشمن شوند، درست است؟
همين فیلم هفت و پنج دقیقه را براي شما مثال میزنم. بعد از اتمام فیلمبرداری ممکن بود بعضی از افراد گروه بگویند میرویم بیرون شام میخوریم يا قدم میزنیم، اما بازیگر خارجی میرفت و میخوابید و فردا آماده سرساعت میآمد.
- بین بازیگرهای خودمان استثناهایی هم داشتهایم؟
البته در بین بازیگرهای خودمان کسانی را داریم که این دقتها رادارند اما متاسفانه خیلی از آنها هم ندارند
- اشارهای به شام هم کردید. کیفیت و نوع غذای سرصحنه تاثیری در بازی افراد دارد؟ مثلا شنیدهام کارگردانهايي مثل فرحبخش برخلاف برخي از تهیهکنندهها که عوامل سر همین موضوع نارضایتی دارند، به این موضوع توجه میکنند و عوامل از آنها راضیاند. واقعا موضوع قابل طرحی دراین حوزه هست یا نه؟
خيلي، یك بخش روانی ماجراست، غیر از اینکه خود غذا هم مهم است. بخشي از این کترینگهایی که روز به روز زیاد ميشدند، اتفاقا برای فیلمسازی بودند، نه فقط برای ادارات و سازمانها. غذای «هر چه ارزانتر بهتر!» گروه را تبدیل به افرادی کرد که معمولا ناراضی بودند و اتفاقا تاثیر خودش را هم گذاشت. بعضی از تهیهکنندهها هم میدانند که اگر در این حوزه كمي بیشتر هزینه کنند، نتیجه کارشان هم بهتر میشود و حتی چه بسا تعداد روزهای فیلمبرداری هم ممکن است کمتر شود
- کدام فیلمنامههایتان را بر اساس بازیگری خاص نوشتهاید؟
در مهمان داریم این اتفاق افتاد.
- یعنی از اول مشخص بود پرویز پرستویی قرار است بازی کند؟
له! چون از همان زمانی که داشتيم طرح داستاني فيلم«مهمان داريم» را مینوشتیم،هميشه پرستويي در ذهنم بود و میدانستم نقش و دیالوگها را برای چه کسی مینویسم
- فرقش با کاری که مشخص نیست چه بازیگری آن را بازی میکند چیست؟
مثلا اگر بدانم يك لحن کلامیرا بازیگری نمیشناسد به او نمیدهم.
- در مهمان داریم قرار بود با چه لحنی مواجه شویم؟
لحن یک تهرانی قدیمیکه چرخ و فلک هم دارد. نظردادن بازیگر هم برایم مهم بود که پرستویی این ویژگی را دارد.
- پس از آن دستهای هستید که از بازیگر میخواهید به شما ایده بدهد.
حتما. نه فقط آقای پرستویی بلکه از خیلیهای دیگر هم که در ظاهر به نظر میآمد مشورت نمیگیرم،مشورت گرفتهام
- این تنها شامل همنسلهایتان میشود؟
شامل جوانها هم میشود. با خانم جواهریان درقدمگاه هم همین وضعیت را داشتیم. در سریالهای شیدایی و جراحت هم همینطور بود. براي نمونه با یاسر جعفری در جراحت این تبادل را داشتیم
- شده با بازیگری شروع کنید و در سکانسهای اولیه به این نتیجه برسید که نمیتوانید با او کار کنید و بعد عوضش کنید؟
نه! یکبار شد نه به این صورتی که شما پرسیدید، مثلا در گلهای گرمسیری خانم مینا لاکانی قراربود بازی کند. آن زمان خرمشهر خیلی گرم بود. او ازهمان روز اول همراه ما آمد و بر خلاف توصیه من که گفته بودم تا زمان فیلمبرداری درتهران بماند، آمد و گرمازده شد و همزمان خبر درگذشت مادرش هم حالش را خراب کرد. روزاول و دوم هم جلوی دوربین رفت، اما بعد دیگر نشد. کاری که میشد دوماهه آن را جمع کنیم با این شیوه قطعهای پیاپی، شش ماه طول میکشید. به همین خاطر از خانم بهنوش طباطبایی برای آن نقش دعوت کردیم.
- بازی بازیگرها را معمولا کجا میبینید، تئاتر میروید، از روی آلبوم یا از طريق آموزشگاهها؟
معمولا در زمان پیش تولید دستیاران ما میگردند و پیشنهاد میدهند. بعضیها سری به تئاترها میزنند یا از آموزشگاهها انتخاب میکنند مثلا ازکلاس بازيگری آقای تارخ در اين خصوص زیاد استفاده کردهام. البته بهتر است بگويم، نه من كه سینمای ایران هم زیاداستفاده کرده است
- چه کسانی بودند؟
براي نمونه خانم بوبانی یا نقشهای جوان سریالهای شیدایی و جراحت را از آنجا پیدا کردم. يا خانم گلاره عباسی و عطا عمرانی از آنجا معرفی شدند
- روشتان براي انتخاب بازيگر تست است یا از راه گفتوگو شناخت یپدا میکنید؟
تست. البته کلاس آقای تارخ به نحوي است که همانجا تستهایی را که درتمرین کلاسی گرفته به ما میدهند. یک گنجینه بزرگ که ما کمتر سراغش رفتهایم تئاتر است. وقتی اتفاقی با بازيگران تئاتر مواجه میشوم، میفهمم که استعدادهای خیلی خوبی در آنجا وجود دارد.البته نه این که تئاتر بايد پله ای برای ورود به سینما باشد. به نظرم خودش صاحب اصالت است.
- از کدام بازیگرهای تئاتری استفاده کردید؟
علی عمرانی در جراحت.
- شده از بیرون به شما بازیگر یا چهره پیشنهاد دهند؟
این اتفاق زیاد میافتد.البته پديده مطلوبی نیست.افرادي كه اين پيشنهادها را ميدهند، کسانی هستند که ميخواهند خودشان سرمایهگذاري کنند. یکی دوبار به خود من پیشنهاد دادند. البته آن کسی که پیشنهاد داد از اهالی سینما نبود و نمیدانست پست خود من در سینما چیست و به من گفت فلاني حاضر است این مقدار پول هم بدهد تا در فیلم شما بازی کند. گفتم «ببین! اشتباه گرفتی تو آمدی به پلیس داری این را میگویی!» گفتم نه خودم این کار را میکنم و نه این شیوه را دوست دارم. گفتم او را به من معرفی کند تا از او تست بگیرم. اگر بازیگر بود پولش را در جیبش بگذارد ودر فیلم من بازی کند. من وظیفه دارم به او حقوق بدهم. ببینید، وقتی کسی پول میدهد و میآید بازی میکند، روابط کاری ما را تغییر میدهد. من نمیدانم او سرمایه گذار است یا پول تو جیبی من را میدهد، چون نمیفهمم نسبتش با من چیست،کارفرمای من است یا من کارفرمای او؟! این موضوع معلوم نیست. به نظرم این پدیده برهمزننده روابط حرفه ای در سینماست.
- آيا تا به حال، مدیران تلویزیون از امتیاز مدیریتیشان استفاده نکردهاند و برای فلان سريال، به شما فامیل یا دوست و آشنایی را سفارش کنند؟
برای من این اتفاق نیفتاده. اما یک اتفاق دیگر افتاده و آن هم این که بین مدیران شبکهها رقابتی وجود داشت که الان هم هست. این که برای جذب بازیگرچهره در سریالها با هم رقابت میکردند. سر سریال گلهای گرمسیری به من گفتند که اگر این بازیگران را در فیلمتان بیاورید ما برآوردتان را بالاتر هم میبریم، اما من قبول نکردم. گفتم آنها بازیگران خوبی بخصوص در سینما هستند، اما من برای سریالم همین محدوده بازیگران را مناسب میبینم.
- دلیلتان فقط همین بود؟
میگفتم شما کجای دنیا سریالهای موفق تلویزیونی دیدهاید (از 24 بگیرید تا لاست و...) که از بازیگران سینما استفاده کنند. بسيار كم این اتفاق میافتد، اما هر کدام از این حوزهها جنس خودشان را دارند. این رقابتی بود که برخي از مسوولان با هم داشتند و بخش عمدهای از دستمزدها را با این کار تغییر دادند. بعد هم در برنامههای تلویزیونی خودشان شروع کردند به نقد کردن و نگفتند که این پدیده از خود ما شروع شده است.
- تلویزیونيها سر اینکه کدام بازیگران باشند و کدام بازیگران نباشند زیاد تعیین تکلیف میکند؟
نه من خودم خیلی با این مساله مواجه نشدم. این كار بر عهده تهیهکنندهها بود.آنها اين موضوع را به نحوي منتقل میکردند که ما زیاد عصبی نشویم، مثلا نمیآمدند بگویند فلانی نباید باشد. اگر با این لحن ميگفتند، من دلیلش را میخواستم و ممکن بود باعث کدورت شود. تهيهكننده راهش ر ا پیدا میکند که چطور بگوید کی باشد و کی نباشد، با اين همه،اما میدانم در تلویزیون فهرستهایی وجود دارد که بر مبناي آن تعيينميشود بهتر است فلان افراد نباشند تا بعد ببینیم چه میشود.
- تا حالا بازیگر از شما دزدیده اند یا بنشینند پای بازیگر و...؟
در کارهای من نه! اتفاق نیفتاده، اما گاهی مواقع این اتفاق در جای دیگر افتاده و متوجه آن شدهام
- از آن دسته كارگردانها هستید که اگر هنرپیشهای گل کند وسوسه شوید با او کار کنید؟
در چند تا کاری که کردهام این طور نبوده. باعث شده چند تا بازیگر به مجموعه سینما اضافه شوند و یا بازیگرانی که قبلا بازیهایی کرده بودند، بازی بهتری در فیلمهای من ارايه دهند. این کار را کار بدی نمیدانم. اين بازيگران منابع و سرمایههای ما در سینما هستند، چه من کشفشان کرده باشم چه دیگران.
- مدیر عامل خانه سینمابودن تاثیر یا امتیازی در کار با بازیگر و یا انتخاب بازیگران دارد؟
نه! کار صنفی هيچ امتیازی اعم از مثبت و منفی ندارد. براي خيلي از بازيگرها هم شاید این پارامتر مهمی نباشد
- اگر بازیگری اخلاق نداشته باشد اما خوش تکنیک و درجه یک باشد حاضرید با او کارکنید؟
برایم اخلاق اولويت دارد. حتي اگر بازيگر خوبي باشد میفهمم که برخی از همکارانم در سینما اولویت اخلاق بازیگر برایشان مهم نیست و بازیگر باعث میشود فیلمشان هم زیاد بفروشد و پی این موضوع را به تنشان میمالند .اگر هم دچار مسائلی هم شدند اصلا برايشان مهم نیست. البته گاه حواشی هم در مورد بعضی بازیگرها درست میشود که ممکن است واقعی نباشد. خب من به دلایل صنفی اطلاعاتم ازدیگران در این خصوص كمي بیشتر است.
- از همان امتیازات صنفی که صحبتش شد؟
بله، دیگر ناخواسته است و کاریش نمیشود کرد
- اگر بچههای خودتان به بازیگری علاقهمند باشند اجازه میدهید وارد دنياي بازيگري شوند؟
نسبت من با بچههایم مشورتی است، باید و نبایدی نیست،اما اگر از من بپرسند بین بازیگری و کارهای دیگر کدام را ترجیح میدهم، ميگويم من کارهاي دیگر را بر بازيگري ترجیح میدهم.
- چرا؟
شاید بخشی از مساله به این برگردد که من آن استعداد لازم را در آنها ندیدهام و ربطی به این ندارد که بازیگری مسائل خاصی دارد، اما یک بخش آن هم به این بر میگردد که عالم بازیگری به مفهومي که دارید شهره میشوید، روابط خاص خودش رامیآورد و باعث میشود زندگی شما از مسیر طبیعی تا حد زیادی خارج شود. خیلی ازبازیگرها را میدیدم که پیش از معروفیت دوست داشتند دیده بشوند و امضا بدهند اما تا مشهور میشدند عینک دودی میزدند که دیده نشوند. این یک وضعیت نامتعادل به وجود میآورد.
- بین دختر و پسرتان چطور، اين حساسیت برای بازیگرشدنشان متفاوت است؟
فرقی نمیکند.
- اگر یکیشان استعداد فوقالعادهای در بازیگری داشته باشد چطور؟
این فرق میکند، چون اگر من ترغیبشان نکنم شاید نتیجه عکس بدهد وایجاد سرخوردگی کند. پس در اين صورت تشویقشان میکنم.
- بعد از این که خسرو شکیبایی از بین ما رفت حسرت نخوردید که چرا از او در فیلمهایتان بازی نداشتهاید. اصلا چنین تصمیمینداشتید یا شکل کارتان به هم میخورد؟
چرا بهخصوص در مورد مرحوم شکیبایی یکی از آرزوهايم این بود که بتوانم با او کار کنم. آن موقع که شكيبايي معروف شد، من دوره مدیریتیام را میگذراندم و دوست داشتم بعد از این دوران با او کار کنم که این اتفاق نیفتاد . با رفتن شكيبايي دنیای بازیگری ما اساسا لطمه زیادی خورد.
- در دوران مدیریتی از نفوذتان استفاده نکردید تا بازيگران دوران گذشته به سینما بازگردند و شما هم از آنها استفاده کنید؟
راستش را بخواهيد این در حیطه فعالیتهای ما نبود.
- حالا به عنوان کارگردان چطور؟
اگر احساس کنم بايد از بازیگری که این ویژگیها رادارد استفاده کنم،حتما اين كار را میکنم. نمونهاش سال 69 در سریال نقطه اوج بود که خانم فخری خوروش در سکانسی در امامزاده صالح در حال بازی بود. با وجود مخالفتيهايي كه گاه صورت ميگرفت، اصرارداشتم و میگفتم خودمان را نباید از یک چنين شخصیتی در این سن و سال محروم کنیم.چند وقت بعد هم در سریال امام علی(ع) بازی کردند. اینها جزو آن دسته از بازیگرانی بودند که در ایران ماندند.
- حضور بازیگران ایرانی در فیلمها و سریالهای خارجی چه اثری در سینمای ما میگذارد؟
آنجا قواعد خاص خودشان را دارند. برخی از بازيگران ما،از خارج با توقعی بازميگردند که زیرساختهايش اینجا وجود ندارد، ولی برخی مثل پیمان معادی اتفاقا با شعورند و میتوانند به انتقال تجربه کمک کنند، به جای این که کارشان به نوعي فخر فروشی تبدیل شود.
- بعد از اتمام فیلمها ارتباطتان با بازیگران قطع میشود؟
هیچکدام از بازیگران سینما با من رفت و آمد خانوادگی ندارند. در سینما با تنها کسی که رفت و آمد خانوادگی داشتم رضا میرکریمی بوده که دوست قدیمی من است. مشغله زیادي دارم و از قدیم هم اهل ميهمانی رفتن سینمایی نبودهام، اما با بازیگران گاه بهصورت پیامک ارتباط داریم.
منبع: همشهري 6 و 7