طاهره رحیمی: یک گفتگو درباره نقش رسانه‌ها در تغییر پارادایم‌های ذهنی مردم.

به اعتقاد شهیندخت خوارزمی رسانه ها می‌توانند با تغییر پارادایم های ذهنی مشکل بحران هویت را حل کنند.
دکترشهیندخت خوارزمی، کارشناس علوم ارتباطات و توسعه، نایب رییس انجمن ایرانی مطالعات جامعه اطلاعاتی و مترجم کتاب‌ها الوین تافلر همچون: جابجایی در قدرت،موج سوم، تکنسین های قدرت، معماری تمدن و پشت پا زدن به قدرت است.

 پدیده جهانی شدن چه تاثیری می‌تواند بر فرهنگ و میراث فرهنگی ما داشته باشد؟
* آثار جهانی شدن بر فرهنگ عمیق و گسترده است. به طور خلاصه می توان به سه تاثیر مهم جهانی شدن بر میراث فرهنگی اشاره کرد. اول از همه جهانی شدن، نقش و جایگاه فرهنگ را در فعالیتهای اقتصادی به ویژه در تجارت بین الملل ارتقاء می دهد و توجه محافل اقتصادی و تجاری و مدیریتی را به مباحثی چون تنوع فرهنگی و چندگانگی فرهنگی جلب می کند و فرهنگ را به اندیشه مهمی در اقتصاد و مدیریت تبدیل می کند. در واقع جهانی شدن، راه ورود کالاهای فرهنگی و کالاهای دارای بار فرهنگی را به بازارهای جهانی باز می کند و به کشورهای دارای سابقه تمدنی و فرهنگی کهن فرصت می دهد از این طریق در بازارهای جهانی، سهمی به دست آورده و از اعتباری برخوردار شوند که در تجارت جهانی برای آنان مزیت رقابتی خلق خواهدکرد.
علاوه بر اینها در حال حاضر جهانی شدن به موضوعاتی همچون تهاجم فرهنگی و امپریالیسم فرهنگی معنا و بعد تازه ای بخشیده و آنان را به موضوع مهم discourse روشنفکری و سیاسی و تجاری کشورها تبدیل کرده است. کشورهای دارای اقتصاد آزاد و خواهان آزادی تجارت را به موضع گیری حمایت گرایانه و روی آوردن به سیاستهای بسته جهت جلوگیری از ورود کالاهای فرهنگی به درون کشور واداشته است.
اما در عین حال این پدیده به کشورهای دارای میراث فرهنگی، فرصت می دهد این میراث را به جهانیان بشناسانند. در واقع به این ترتیب میان ملل، امکان آمیزش و تبادل فرهنگی گسترده ای فراهم می شود. میراث فرهنگی کشورها به میراث جهانی و میراث جامعه بشری تبدیل شده و از این طریق به حفظ این میراث کمک خواهد شد. به عنوان مثاال در صورتی که دولت ملی در حفظ میراث فرهنگی کشور غفلت کند و یا نشانه هایی در تخریب این آثار دیده شود، رسانه هایی که خود یکی از همین عوامل ایجاد پدیده جهانی شدن بوده اند با حساس کردن و برانگیختن افکار عمومی جهانی، مانع از بین رفتن این آثار می شود.  
 
رسانه‌های داخلی ما که شاید در جامعه از قدرت چندانی هم برخوردار نباشند، تا چه حد می‌توانند در جهانی شدن میراث فرهنگی کشور تأثیر گذار باشند؟
* بسیار زیاد. البته به شرط آن که مسؤلان، خبرنگاران و گزارشگران میراث فرهنگی خود به پارادیم ها و مدل های ذهنی لازم مجهز باشند. نخست باید از دل و جان باور داشته باشند که میراث فرهنگی ایران بسیار غنی و آن چنان باارزش است که تعادل وجودی انسان معاصر ایرانی را رقم می زند. انسان ایرانی به دلیل عملکرد پرابهام حکومت در زمینه فرهنگ و تاریخ کشور به ویژه قبل از اسلام، دچار بحران هویت شده است و به خاطر تحقیرهای ناجوانمردانه داخلی و خارجی، در مورد تاریخ گذشته و میراث پرشکوه فرهنگی اش دچار سردرگمی و آشفتگی است. در نتیجه بیش از گذشته نیاز دارد هویت خود را با نگاهی تاریخی و در پیوند ارگانیک حال با گذشته تعریف کند. میراث فرهنگی کشور پلی است معرفتی میان گذشته و حال که ذهنیت و وجود انسان ایرانی امروز را به ذهنیت و تجربه وجودی ایرانیان گذشته پیوند می زند. بدون آن، ایرانی معاصر در عمق وجود خود حلقه ای گمشده می یابد که چون سیاه چالی اورا به ژرفای تاریک خود خواهد بلعید.
با چنین پارادیمی است که رسانه های داخلی خواهند توانست نه تنها به حل مشکل بحران هویت نسل حاضر کمک کنند، بلکه با معرفی میراث فرهنگی کشور و جایگاه سرنوشت ساز و سهم انکارناپذیر آن در تمدن بشری به جهانیان، آثار سوء تبلیغات رسانه های پرتوان غربی را در افکار عمومی جهانی _و البته ایرانی_ پاک کنند و با معرفی میراث فرهنگی کشور، ایران را در رسانه های جهانی، آن گونه که شایسته است به جهانیان باز شناسند و البته از مهم تر به ثبت میراث فرهنگی کشور در زمره میراث جهانی کمک کنند.
 
رسانه‌های دیجیتال در معرفی و حفظ میراث فرهنگی چه نقشی می‌توانند ایفا کنند؟
* رسانه‌های دیجیتال، اینترنت و پخش ماهواره‌ای رادیو و تلویزیون و انواع رسانه‌های دیگر  امکانات و فرصت‌های حیرت‌انگیزی برای معرفی و حفظ میراث فرهنگی در اختیار دارند. این رسانه‌ها در آن واحد می توانند تمام ساکنان کره زمین را مخاطب قرار دهند. از نظر تکنیک و کیفیت و سرعت، با رسانه های ماقبل خود قابل مقایسه نیستند. به کمک تکنولوژی های پر قدرت، جدید و مدام در حال ظهور، می توانند شکوه و زیبائی و اهمیت میراث فرهنگی کشور را به میزان و در ابعادی معرفی کنند که بر عمق ذهن و احساس بیننده ایرانی و خارجی اثری ماندگار بر جای گذارد و در هر بیننده ای این باور را پدید آورد که آن میراث متعلق به خود اوست و از آن پس در مسؤلیت حفظ آن باید مشارکت جوید. 
 
در رقابت حوزه‌های رسانه‌ای ایران، اخبار سیاسی و اقتصادی در بیشتر موراد حرف اول را می زنند. در چنین شرایطی خبرنگاران حوزه میراث فرهنگی و فرهنگ از چه راه هائی می توانند در رقابت با این حوزه ها جایگاه اخبار خود را تثبیت کنند؟
* این امر در همه جهان صادق است ولی مردم در کشورهای پیشرفته نسبت به مسائل فرهنگی و میراث فرهنگی علاقه و حساسیت بیشتری دارند. به نظر من برای مقابله با این مسئله، بیشتر راه حل های درازمدت جواب می دهد. در کوتاه مدت چند راه حل به نظرم می رسد: نخست، تهیه خبر و گزارش با کیفیت آن چنان جذابی که بتواند اخبار سیاسی و اقتصادی را تحت الشعاع قرار دهد و نظر خواننده و بیننده را جلب کند. دوم، پرداختن به ابعاد سیاسی و اقتصادی اخبار فرهنگی و میراث فرهنگی و تبدیل مسئله فرهنگی و میراث فرهنگی به مسئله ای سیاسی و اقتصادی است. این دو راه حل به سطح تازه ای از دانش و مهارت و تکنیک روزنامه نگاری نیاز دارد که وارد بحث آن نمی شوم. ولی در درازمدت، کار خبرنگار و روزنامه نگار فرهنگی و میراث فرهنگی تغییر پارادیم های ذهنی مردم و مسؤلان جامعه و رهبران و روزنامه نگاران رسانه های اقتصادی و سیاسی است. به این معنا که فرهنگ و میراث فرهنگی را به پارادیم و سرمشق ذهنی و نگاه آنان تبدیل کند به گونه ای که خود آنان نسبت به مسائل فرهنگی و میراث فرهنگی حساسیت و دغدغه کافی پیدا کنند. 
 
آیا رسانه‌ها می‌توانند تأثیر بی واسطه و مستقیمی بر اقتصاد میراث فرهنگی و گردشگری یک کشور داشته باشند و حوزه اثرگذاری آن ها تا چه میزان گسترده است؟
* بله می توانند. رسانه ها به ویژه رسانه های دیجیتال و جهانی می توانند از طریق برنامه های جذاب و گوناگون سرگرم کننده و علمی و تبلیغاتی و گزارشهای علمی و خبری به مردم ایران و جهان درباره جاذبه های فرهنگی و تاریخی کشور آگاهی دهند و آنان را تشویق کنند از این جاذبه ها دیدن کنند. بدین ترتیب به توسعه گردشگری کمک خواهند کرد. توریسم فرهنگی می تواند هم به طور مستقیم منبع تولید ثروت شود و هم برای کشور در جهان اعتباری بیافریند که تسهیل گر سرمایه گذاری خارجی شود. در ضمن به توسعه صنعت و خدمات توریسم در کشور و بهبود کیفیت آن نیز کمک خواهد کرد. این بخش هم مولد ثروت است و هم مولد اشتغال. نگاهی به آمار سهم بالای توریسم فرهنگی در تولید ناخالص داخلی بسیاری از کشورها از جمله فرانسه، اسپانیا، ترکیه، مصر و یونان بیانگر این واقعیت است که در ایران چه پتانسیل اقتصادی مهمی وجود دارد که از آن به دلائل بسیار غفلت شده است. رسانه ها در جبران این غفلت می توانند نقش مهمی ایفا کنند. بدون شک حوزه اثرگذاری آنان بسیار گسترده است اما باید بتوانند با نگاهی تازه از امکانات رسانه های جهانی و به ویژه از اینترنت و پخش ماهواره ای برای جلب نظر سازمانهای گردشگری در جهان و گردشگران خارجی به درستی استفاده کنند. البته عقب ماندگی توریسم در ایران، دلائل سیاسی – فرهنگی دارد. گشودن باب بحث و گفتگو و مناظره درباره این موضوع و موانع آن و چاره جوئی برای رفع این موانع نیز مأموریت مهم رسانه ها به ویژه رسانه های فرهنگی تلقی می شود.