در ژانر اقتباس يه عنوان فراگيرترين گونهي سينمايي؛ عمدتا نوولهاي پرفروش هدف كمپانيهاي فيلمسازي قرار ميگيرند. با اينهمه اقتباس سينمايي از داستانهاي تاريخي و بويژه بيوگرافيك چه تخيلي باشند و چه حقيقي؛ همواره شمشير دو دم جلوهگري كرده است. نوول كتاب دزد حقيقتا از اين آزمون سرفراز بيرون آمد.
ماركوس زوساك نويسنده 38 ساله استراليايي در سال 2005؛ كتاب دزد را در كشورش روانه بازار نشر كرد. سال بعد نوول او در بازار نشر آمريكا به طبع درآمد و طي گزارش نيويورك تايمز براي هفتههاي متوالي عنوان پرفروشترين نوول را از آن خود كرد. داستان 550 صفحهاي زوساك آنچنان كه انتظارش ميرفت گنجينه اي بود براي رقابت استوديوهاي بزرگ فيلمسازي. سرانجام اين كمپاني فوكس قرن بيستم بود كه موفق شد امتياز سينمايي اين اثر را خريداري كند. روندي كه البته چند سالي طول كشيد تا كتاب دزد رنگ پرده ي نقرهاي را به خود ببيند.
ماجراي كتاب دزد روايت حال و هواي جامعهاي است سراسر خفقان در دورهي ثبات رژيم نازي در سال 1938. داستاني تاثيرگذار و بهشدت جذاب كه دست برقضا معصومانه و به دور از زرق و برقهاي مرسوم فيلمهاي ژانر تاريخي ساخته شده است. "ليزل" دختر كوچكي است كه در آلمان 1938 از مادرش جدا ميشود. مادر ليزل بدليل تمايلات كمونيستي هدف رژيم نازي است. از اين رو او را نزد يك خانواده ديگر ميفرستند. هانس و رزا به عنوان پدر و مادر جديد ليزل او را به فرزندي قبول ميكنند و از همين زمان است كه هر روز ليزل با مخاطراتي تازه روبرو ميشود. حوادثي كه هركدام باعث ميشوند روح اين دختر كوچك و معصوم بزرگتر گردد...
در دهه اخير 2 فيلم مهم و اسكاري در اين زمينه ساخته شدهاند. يكي "پيانيست" ساخته رومن پولانسكي محصول 2002 و ديگري "كتابخوان" ساخته استيون دالدري محصول 2008. اگرچه اين 2 فيلم انگاره هاي فرهنگي (يكي كتاب و ديگري موسيقي) يك قرباني جنگ زمان آلمان نازي را نشان ميدهد با اينهمه يك دو جين بازيگر درجه اول و عوامل شناخته شده را در تيتراژ آنها خودنمايي ميكرد.
از اين لحاظ كتاب دزد اصلا هيچ ربطي به اين 2 ساخته بالا ندارد. حضور جفري راش و اميلي واتسون در نقشهاي مكمل اگرچه راهگشا و از امتيازات فيلم است با اينهمه كتاب دزد بي ستارهتر از اين حرفهاست و شايد به همين دليل قلبها را هدف قرار داده است.
مايكل پتروني در مقام فيلمنامهنويس؛ وفاداري جانانهاي به نوول زوساك نشان داده است. در واقع همانگونه كه در داستان اصلي يك راوي هدايت بازگويي داستانكها را برعهده دارد ( نام او مرگ است و در همان سكانس افتتاحيه در حين سفر ليزل و مادرش و برادر كوچك او از اين راوي در ترن توسط صدايش رونمايي ميشود) در فيلم نيز سهم او راهبردي اوست. كاراكترهاي اصلي در فيلم حفظ شده و يا پررنگتر نيز ديده ميشوند و تنها از تعدادي از شخصيتهاي فرعي نوول در فيلم خبري نيست.
برايان پرسيوال با كارگرداني كتاب دزد نشان داد كه در پرداخت كردن فضاي تاريخي داراي امضا است. او كه سريال تلويزيوني و محبوب "دانتون ابي" را نيز ساخته؛ ضمن پرهيز از بزرگنماييهاي آنچنايي مختص ژانر تاريخي يا ژانر جنگي ، به ساده ترين وجهي به بازيگرانش اختيار داده و در اين ميان به پروپيمان كردن روايتش پرداخته است.
سكانس دوم فيلم تا صحنههاي معرفي هانس و رزا گوياي اين ادعا است. همه چيز در خدمت پيرنگ داستانكهااست و به احتمال قريب به يقين عمده تماشاگران كتاب دزد؛ كاراكترها و ويژگيهاي آنان را در 20 دقيقه ابتدايي فيلم دريافتهاند. اين مهم به برايان پرسيوال اين شانس را داده تا از اين پس فقط ليزل كوچك و معصوم را در مركز دايره داستان قرار بدهد و باقي كاراكترها در دور و بر او باشند. كاراكترهايي كه البته هركدام در اجراي نقش خود ممتاز عمل ميكنند. و دراين ميان سهم جفري راش افسانهاي غيرقابل انكار است. به گونهاي كه مي توانيم قوام اين فيلم را تماما متعلق به او بدانيم.
در كتاب دزد عمدتا پرگويي مشاهده نميشود. آنچه ميبينيم يا توسط راوي برايمان بيان ميشود عمدتا در خدمت پيشرفت و پيشبرد ماجراهاست. از ماجراي اولين كتاب دزدي غمافزاي ليزل بر سر قبر برادر كوچكش تا رفتن او به مدرسه و دريافت اين حقيقت از سوي تماشاگر كه ليزل معصوم دوست داشتني؛ بي سواد است همگي با اختصار ولي گويا بيان ميشود.
نيمه دوم فيلم نيز ضرباهنگي يكسان با نيمه اول دارد. ماجراي دومين كتاب دزدي ليزل و سپس حضور سرزده ماكس (جوان يهودي سرگردان) در منزل هانس و رزا شروع داستان اصلي است...
كتاب دزد رفتارشناختي و معنا شناختي يك دختر معصوم و كوچك را در مواجهه با جامعهاي پر از تاريكي و مصيبت روايت ميكند. همانقدر كه ليزل از مصاحبت و عشق پدرانهي هانس و بعدها از محبت دروني و مادرانه رزا برخوردار ميشود؛ به همان نسبت از ناملايمات افراد ستمگر و بدطينت جامعهي كوچكشان نيز بي نصيب نميماند.
كتاب دزد پنجرهاي تازه بر روي تماشاگر ميگشايد تا زمان و مكان مصيبتافزايي را از بازتاب ذهن و رفتار يك دختر كوچك شاهد باشد. ليزل هم مرگ برادرش را ديده و هم بي خبري از مادرش را تجربه كرده. جداي از اين تجربيات اندوهناك شخصي؛ او در هنگامهاي كه ميرود تمام اين بدبختيها را به واسطه نورمحبت افرادي مانند هانس و يا حتي رزا فراموش كند به يكباره تجربيات اجنماعي سردو سياهي سراغش ميآيند. پناهندهشدن ماركس به منزل هانس؛ درگيري و بمباران شهر كوچكشان، بازرسي خانه به خانه از سوي نيروهاي حزب نازي كه برخي از اين آدميان ديو سيرت همسايههاي پستفطرتشان هستند و همچنين شدت گرفتن بيماري ماكس و سرانجام مشاهده سرگرداني و در شهر چرخانيدن اسراي يهودي همگي بخشي از اين تاريكي و ستمگري است كه نصيب ليزل شده است.
با اينهمه اگر انتظار داريد كتاب دزد سراسر اشك و آه باشد اينگونه نيست. اين غيرممكن است كه گاهي در حين ديدن اين فيلم نمي بر گوشه چشمانتان ننشيند اما در مجموع سرزندگي ليزل با حمايت هانس( جفري راش) برگ برندهاي است تا كتاب دزد فقط حزن و اندوه جلوهگري نكند.
بازي سوفي نيليس نيز در نقش ليزل به دل مينشيند همچنانكه موسيقي جان ويليامز مكملي جادويي براي اين فيلم به نظر ميرسد.به همه ي اينها نوع فيلمبرداري فلوريان بالهاوس را بايد اضافه كرد. او تصويري دقيق و معصومانه از ماجرا بدست داده است. گاهي ممكن است كار او غمافزا جلوهگري كند اما نماهاي دويدن و جست و خيز ليزل در خيابانهاي پر برف و يا سكانس كتاب دزدي ليزل در ميدان شهر و مهتاب آن شب را به ياد بياوريد. اگرچه سايه مرگ همه جا پراكنده است اما نماهاي او؛ عشق و برف و مهتاب و اميد به خدا و زندگي را به زيبايي براي تماشاگر يادآوري ميكند.
The Book Thief
كارگردان: برايان پرسيوال، فيلمنامه: مايكل پتروني، براساس نوول كتاب دزد نوشته ماركوس زوساك، مدير فيلمبرداري : فلوريان بالهاوس، زمان فيلم: 125 دقيقه، بودجه:19 ميليون دلار، فروش: 77 ميليون دلار، محصول فاكس قرن بيستم آمريكا 2013؛بازيگران: جفري راش( هانس هوبرمان)، اميلي واتسون(رزا هوبرمان)، سوفي نيليس(ليزل)