همشهری‌آنلاین: کتابفروشی فرهنگان رازی یک سال پیش افتتاح شده ولی شش ماهی است که فعالیت‌های جدی خودش را آغاز کرده تا مخاطب خودش را پیدا کند.

یک کتابفروشی دو طبقه با مساحتی بیش از 2هزار متر مربع آن هم در راسته موتور فروش‌های جنوب شهر. همین اطلاعات نیم‌خطی به قدری جذاب بود که راهی میدان رازی شویم و از نزدیک با این اتفاق فرهنگی رو در رو شویم.

اگر گذرتان به خیابان هلال احمر افتاده باشد، حتما ساختمان شیشه‌ای سر نبش خیابان مرادی چشمتان را گرفته است و ذهنتان را لحظاتی به خودش مشغول کرده است. کتابفروشی فرهنگان رازی یک سال پیش افتتاح شده ولی شش ماهی است که فعالیت‌های جدی خودش را آغاز کرده تا مخاطب خودش را پیدا کند.

این مجموعه در مجاورت پارک رازی که شب‌های شلوغی را به چشم دیده و همین‌طور پردیس سینمایی رازی قرار گرفته است و می‌تواند تور فرهنگی-تفریحی جوانان و خانواده‌های جنوب شهر را تکمیل کند.

اگر تا به حال به این کتابفروشی بزرگ پا گذاشته باشید که می‌دانید از چه صحبت می‌کنیم؛ وگرنه با خواندن گزارش با یک مجموعه فرهنگی هیجان‌انگیز آشنا می‌شوید و مجاب می‌شوید آب دستتان است باید زمین بگذارید و به یکی از مدرن‌ترین کتابفروشی‌های شهر سر بزنید.

«هزینه‌ای که امروز برای خرید کتاب پرداخت می‌کنید، خیلی کمتر از هزینه‌ای است که در آینده بابت نخواندن آن پرداخت خواهید کرد.»

ساختمان کمی از سطح زمین مرتفع‌تر است و اگر از پشت نرده‌های فلزی سفید رنگ داخل ساختمان شیشه‌ای را نگاه کنید چیز زیادی دستگیرتان نمی‌شود و حتما باید بعد از گذشتن از هفت پله هلالی شکل، از در کشویی عبور کنید تا دستتان بیاید که چه گنجینه بزرگی رو به‌رویتان قرار گرفته است.

در‌‌ همان بدو ورود از اختصاص دادن 2 هزارمتر مساحت به کتابفروشی آن هم در یک راسته موتورفروشی انگشت به دهان می‌مانید. معماری‌اش شبیه یک خیمه بزرگ با ستونی بزرگ در میان است.

تمام فضا مدور است و انگار درون یک استوانه بزرگ قرار گرفته‌ای. هیچ زاویه تند و آزاردهنده‌ای وجود ندارد و طوری طراحی شده است که مخاطب در ‌‌نهایت آرامش در میان کتاب‌ها غور کند. دور تا دور دیوار‌ها را قفسه‌های دو متری کتاب پوشش داده‌اند.

هر کدام از قفسه‌های قهوه‌ای‌سوخته، به هفت طبقه انباشته از کتاب تقسیم‌بندی شده‌اند. اینجا نیازی نیست برای دسترسی به طبقات پایینی با مشقت‌ خاصی مواجه شوید و تنها کافی است از صندلی‌های کوتاه بالش‌مانند استفاده کنید. رده‌بندی کتاب‌ها هم خیلی ساده است و می‌شود به راحتی به موضوعات مورد نظر دسترسی پیدا کرد.

در فروشگاه فرهنگان به جز کتاب‌های کمک‌درسی در هر زمینه و موضوعی کتاب پیدا می‌شود. از رمان و داستان ایرانی و خارجی گرفته تا کتاب‌های روانشناسی و موفقیت. فضاهای خالی فروشگاه بیش از حد به نظر می‌رسد و در شکل ایده‌آل باید تمام دیوارهای اینجا مملو از قفسه‌های کتاب می‌بود.

مسعود اعرابی مدیر داخلی فروشگاه هم با این موضوع موافق است ولی محدودیت‌ها اجازه این کار را نمی‌دهد. «برنامه‌ آینده‌مان این است که اگر استقبال از کتاب‌فروشی به حد قابل قبولی برسد، این لختی دیوار‌ها با قفسه‌های بیشتر و طراحی‌های خاصی پوشیده شوند تا از فضا استفاده بهتری بشود.

معمولا کتابفروشی‌ها از تمام فضا استفاده کرده‌اند و جایی برای قدم زدن میان کتاب‌ها نیست. از توفیقات اجباری اینجا فضای خالی‌ای است که به خواننده اجازه می‌دهد با فراغت بال در میان ردیف‌های کتاب قدم بزند. از طرفی ما با فرهنگسرای رازی تعامل کرده‌ایم تا جلسات و نشست‌های کارگاهی‌شان را اینجا برگزار کنند.

فکر می‌کنم تنها کتابفروشی‌ای است که در آن موسیقی تدریس می‌شود، جلسات ادبی برگزار می‌کند و حتی پیشنهاد داده‌ایم گروه‌های تئاتری که فضایی برای تمرین ندارند، بدون صرف هزینه از این فضا‌ها استفاده کنند و حتی تئا‌تر محیطی اجرا کنند.» از بخش‌های هیجان‌انگیز فروشگاه وجود بخش اختصاصی موسیقی است.

«یک سیستم موسیقی تعبیه کرده‌ایم که مخاطبان می‌توانند ابتدا موسیقی مورد نظرشان را باکیفیت گوش دهند و اگر موردپسندشان بود، لوح فشرده آن را تهیه کنند.» طبقه دوم مجموعه به کافه کتاب اختصاص داده شده است.

کافه‌ای که بی‌شباهت به كتابخانه هم نیست و می‌توان صبح تا شب بدون دغدغه کتاب دست گرفت و از سکوت دل‌انگیز فضا لذت برد. سقف بلند فروشگاه باعث شده گرم کردن چنین فضایی کار مشکلی باشد.

برای همین بخاری‌های کارگاهی فن‌دار با فاصله‌های معقول از هم، وظیفه گرم کردن محیط را به عهده گرفته‌اند تا آب در دل کتابخوان‌ها تکان نخورد و خبری از سوز سرمای پایان پاییز نباشد.

  • جز صراحی و کتابم نبود یار و ندیم

یک سال پیش شهداد میرزایی مدیر انتشارات دیبایه که علاقه عجیب‌وغریبی به کتاب و رونق کتابخوانی دارد، برای ترویج این فرهنگ در جنوب شهر این مجموعه را راه می‌اندازد.

گویا پیش‌تر از این محل به عنوان انبار استفاده می‌شده است ولی با هزینه زیاد معماری‌اش تغییر می‌کند و به شکل کنونی درمی‌آید. «آقای میرزایی سال‌ها عضو شورای کتاب کودک بوده‌اند.

چندین سال پیش یک شهر کتاب ابن‌سینا را در شهرک غرب راه انداختند. یک فروشگاه یک‌طبقه محقری بود که امروز نه تنها به تعداد طبقاتش افزوده شده است، بلکه از لحاظ آماری به پرفروش‌ترین فروشگاه کتاب کشور تبدیل شده است.

همین موفقیت در رونق و گسترش آن کتابفروشی کوچک باعث شد تا چندین کتابفروشی دیگر با عنوان فرهنگ و فرهنگان را راه‌اندازی کرده‌اند و اینجا واحد جنوب این مجموعه یعنی فرهنگان رازی است.»

  • با کله همی گفت که افسوس افسوس

کمی که از ذوق‌کردن‌ حاصل از دیدن همچین محیط فرهنگی‌ای کاسته شود، تازه متوجه نبودن مشتری می‌شوم. اولین فکری که به ذهنم می‌رسد شروع نشدن ساعت کاری فروشگاه است، ولی آقای اعرابی حسابی شیرفهمم می‌کند که ماجرا چقدر تراژیک است. «ویژگی‌های جغرافیایی منطقه باعث شده است از این فروشگاه استقبال نشود.

بورس موتورسیکلت و دوچرخه در میدان رازی شاید دور‌ترین سنخیتی با فعالیت فرهنگی داشته باشند. متاسفانه در خیابان هلال احمر حتی کاسبی‌های متنوع هم وجود ندارد که ما هم یکی از جمع باشیم و تلاش داریم تا کمی این فضای زمخت را تلطیف کنیم. از طرفی دیگر محله مسکونی‌ای این حوالی نیست که ساکنین‌اش به اینجا سر بزنند.»

قرار گرفتن در طرح ترافیک و زوج و فرد و همچنین یک طرفه بودن خیابان هم قوز بالای قوز است. «البته کتابفروشی هم مثل هر شغل دیگری روزهای پرفروغ و کم‌فروغ دارد. در بزرگ‌ترین کتابفروشی‌ها هم روزهای بی‌رونقی دیده می‌شود و مثل هر صنف دیگری خلوتی فروشگاه آزاردهنده می‌شود. اینجا هم روزهای اندکی را با حضور جمعیت سپری کرده‌ایم.

مثلا آخر هفته‌ها به نسبت سایر روز‌ها مورد استقبال قرار می‌گیرد ولی در مجموع اکثر مواقع اینجا خلوت است. با این حال ما ناامید نمی‌شویم و تمام‌ تلاشمان را می‌کنیم تا مردم با این مجموعه آشنا شوند.

برای مثال برنامه‌ها و تخفیف‌های ویژه هفته کتاب را 20 روز برگزار کردیم و در روز جهانی کودک با وجود بضاعت اندکمان جشن خوبی برگزار کردیم. قصه‌گویی، پانتومیم، سفال‌گری و کارهایی از این دست انجام دادیم و با تبلیغات میدانی در همین پارک رازی توانستیم میزبان تعداد قابل توجهی از خانواده‌ها باشیم.»

عکس‌ها را که نگاه می‌کنی باورت نمی‌شود که همین چند وقت پیش ۵۰۰ نفر در این فروشگاه خوشحال و خندان مشغول خرید کتاب بوده‌اند و حالا تنها یک نفر در میان قفسه‌ها می‌گردد و کتاب ورق می‌زند.

فشار بی‌کاری کارمند‌های فروشگاه را کلافه کرده است و مدام سر تا ته کتابفروشی را گز می‌کنند. بر خلاف تصور همه مخاطبان از این فعالیت فرهنگی راضی نیستند و برخی این نارضایتی را علنی هم کرده‌اند.

«یک دفتری را در اختیار مردم گذاشته‌ایم تا از نظراتشان مطلع شویم. یک آقایی برایمان نوشت. «سلام، به خدا حیف نیست همچین سالن بزرگی بدون استفاده افتاده؟

اگه یه فرش‌فروشی می‌زدین بهتر جواب می‌داد. جدی می‌گم روش فکر کنین.» البته خوشبختانه تعداد نظرات مثبت بیشتر است. «یک مادری برایمان نوشته بود. «اینجا برای من و بچه‌هام که به زور در این منطقه یه جای فرهنگی پیدا می‌کنیم، عالی بود.» همین نظرات و انرژی‌های مثبت است که باعث شده سر پا بمانیم.»

  • کی شعر ‌تر انگیزد، خاطر که حزین باشد

آقای اعرابی از مسوولان و مدیران کشور و اهالی فرهنگ و هنر انتظار دارد از این حرکت فرهنگی حمایت کنند تا انگیزه‌ای باشد برای کسانی که به این قبیل فعالیت‌ها علاقه دارند. «مسوولان و مدیران به این فروشگاه سر بزنند.

در هفته کتاب که مسوولان عزیز شورای شهر و اهالی فرهنگ و هنر به کتابفروشی‌های شهر سر زدند، خیلی دوست دارم این اتفاق فرهنگی برای این کتابفروشی هم بیفتد. یک گلایه‌ای هم از اهالی فرهنگ دارم.

با اینکه بسیاری از این عزیزان از جنوب شهر برخاسته‌اند ولی دیگر دوست ندارند به این محله‌ها برگردند. برای مثال بسیاری از شاعران خوب کشور از همین محله‌های جنوب شهر هستند ولی برای رونمایی از کتابشان سراغ کتابفروشی‌های شناخته‌شده‌تر می‌روند، آلبوم‌های موسیقی و تجلیل از هنرمندان هم به همین نحو.

ما بدون دریافت هیچ هزینه‌ای این فضا و 150 صندلی را در اختیار این عزیزان می‌گذاریم تا فعالیت‌های فرهنگی‌شان را در این محل انجام دهند.»

منبع:همشهري‌جوان