اثری تماما متعلق به سینمای غني ژاپن با ارائه همان سنتها و آیینها و خلق و خویهای جامعه قدیمی ژاپنی که بیتوجه به مکان و زمان میتواند برای هر تماشاگری در هر کجای دنیا حرف و پیام به همراه داشته باشد.ضمن اينكه امضاي خاص آكيرا كوروساوا از همان سكانس افتتاحيه قابل دريافت است.
در ژاپن قرن نوزدهم، رئیس یک کلینیک در حومه توکیو برای درمان بیماران و همچنین مدیریت این مکان، شیوههای منحصربهفرد خودش را دارد که ابتدا ممکن است به مذاق دیگران خوش نیاید. یک پزشک جوان که بسیار علاقهمند است به مردم خدمت کند، در حالی که میتواند در بهترین درمانگاههای شهرهای بزرگ کار کند، خودخواسته به حومه شهر میآید و در کلینیک ریش قرمز، پزشک ارشد شروع به کار میکند.
او ابتدا از شیوه مدیریت رئیس خود چیزی سر در نمیآورد، اما در ادامه و پس از دیدن ماجراهای زیادی پی میبرد برای موفق شدن در لباس پزشک، آن هم در چنین جامعه فقرزدهای تنها تکیه کردن بر آموختههای پزشکی به درد نمیخورد. او به ریش قرمز اعتماد میکند و از وی درسهای جامعه شناختی فراوانی میآموزد.
ریش قرمز براساس رمان پرفروش و معروف کاهیگه نوشته شوگورو یاماماتو ساخته شده است و یکی از بهترین اقتباسهای کوروساوا هم به حساب میآید.
با این همه ریش قرمز نه مدلی از هفت سامورایی است و نه راشومون و نهحتی سریر خون. داستان البته همان روایت زندگیای اسفبار فقرا و دست و پا زدن در نکبت است. همان زندگی ای که به موازات عشرت طلبی اغنیا برای فقرا پا میگیرد و با همان وضعیت و بدون کوچکترین تغییری به پایان هم میرسد و دوباره این چرخه ادامه مییابد.
در این میان اگر این افراد تهیدست بتوانند رادمرد و آزادیخواهی در کنار خود بیابند، شانس لبخند زدن زندگی به آنها را میتوان تصور کرد، در غیراینصورت باز هم قربانی و مظلوم باقی خواهند ماند. در هفت سامورایی، دهقانان فلکزده با چنین احساسی رودررو شدند و خودشان تصمیم گرفتند سرنوشتشان را عوض کنند.
نبرد و جدال دائمی بین خیر و شر در تمامی فیلمهای کوروساوا موضوع اصلی است. از اولین فیلم مهم او یعنی سگ ولگرد این نوع روایت جزو ذات سینمای کوروساوا بوده است. ریش قرمز نیز بسته به داستان خود، راوی همین جدالهاست؛ جایی که یک خیرخواه آرمانگرا حتی در یک منطقه دورافتاده نیز میتواند منشا خیر باشد.
یکی از زیباترین سکانسهای ریش قرمز مربوط به درگیری استاد با اراذل اوباش و خانمی است که در محله خود از دختران جوان سوءاستفاده میکند و عمده این افراد مظلوم و قربانی به مهلکترین بیماریها دچار شدهاند. وقتی یکی از این دختران به کلینیک ریش قرمز پناه میآورد، پزشک جوان به مداوای او میپردازد و در همین گیرودار سروکله خانم بدنام نیز پیدا میشود که اراذل و اوباش را نیز با خود آورده است. ریش قرمز چنان درس عبرتی با استفاده از فنون رزمی به آنها میدهد که دیگر هرگز فراموش نکنند. این سکانس البته در دقایق دیگر این بار در منطقه همان خانم بدنام روی میدهد.
Red beard
کارگردان: آکیرا کوروساوا، فیلمنامه: ماساتو ایده، هیدئو اوگونی و آکیرا کوروساوا، اقتباس از رمان کاهیگه، نوشته شوگورو یاماماتو
بازیگران: توشیرو میفونه، یوزوکا یاما، کاماترای فوجیوارو، تسوتومو یاماکازی و ترومی نیکی. محصول 1965 ژاپن