روزنامه اعتماد به قلم محمدرضا تابش در ستون سرمقاله خود با تيتر«مكتب پيامبر (ص ) و احياي تمدن اسلامي» آورد:
در آستانه رحلت تاب سوز پيامبر اكرم(ص) و شهادت جانگداز حضرت امام حسن مجتبي(ع) و شهادت حضرت امام رضا(ع)، با تسليت شهادت اين بزرگواران؛ تشريح معارف مكتب پيامبر (ص) و اهل بيت را برتر از مرثيهسرايي بر آن بزرگواران ميدانم و چرايي در افول تمدن اسلامي و بازگشت به دوران مجد و عظمت آن تمدن با اتكا به آموزههاي قرآني و سيره و روش رسولالله(ص) را مقدم ميشمارم و در اين باب به اختصار مطالبي را ميآورم.
چرا امت اسلامي كه روزي پرچمدار دانش و انديشه و موفقيت بوده؛ طي قرنهاي اخير دچار ضعف و واپسماندگي شده و تمدني كه روزگاري همچون ستارهيي بر پيشاني بشريت ميدرخشيد در مقابل تمدن مستولي روزگار ما دچار انفعال است؟آيا امتي كه آفريننده يكي از درخشانترين تمدنهاي تاريخ بوده است باز هم قادر است تمدنساز باشد؟پاسخ به اين سوال سهل و ممتنع است ؛نه براي آنكه قدرتهاي استكباري و تمدن غالب براي حفظ منافع مادي خويش به هر حربهيي متوسل خواهند شد تا تمدن اسلامي شكل نگيرد و آري به شرط آنكه ظرفيتهاي ممتاز فرهنگي و تاريخي خود را كه متعلق به گذشته است بشناسيم و شناخت درست و عميقي از زمانه خويش داشته باشيم.
بايد گذشته خويش را خردمندانه نقد كنيم و توان پاسخگويي به پرسشهاي دمادم نوشونده و نيازهاي متحول انسان را داشته باشيم؛ كه كاري سترگ و توام با برنامهريزي در بين ملل اسلامي و كنار گذاشتن تعصبات و اجماع روي مشتركات است.احياي تمدن اسلامي منوط به دقت در شناخت مواريث و سنن فكري و اعتقادي مسلمانان از يك طرف و فهم دقيق و علمي و فلسفي جهان كنوني از طرف ديگر است و پرچمداران اين حركت بايد متفكران و مصلحان جامعه باشند كه با توجه به وضعيت فعلي جوامع اسلامي و حكام بعضا مستبد و خودفروخته و مرعوب تمدن غربي، كاري سخت و دشوار است.خوشبختانه در ايران با ظهور انقلاب اسلامي به رهبري امام(ره) و فداكاري مردم و پيشزمينههاي آگاهي بخشي توسط متفكران و مصلحان (قبل از انقلاب) ملت ما در سايه مبارزه با استكبار جهاني؛ استبداد داخلي و با حمايت از جنبشهاي آزاديخواه و همچنين نفي ذهنيتها و عادتهاي واپسگراي دروني؛ توطئههاي داخلي و فشارهاي خارجي را تحمل كرده است و در مسير بازيافتن اعتلاي اسلامي و دستيابي به جايگاه ممتاز خود در جهان كنوني توفيقات بزرگي داشته است و مهياي مشاركت فعال با ساير ملل اسلامي در احيا و آفرينش تمدن اسلامي است كه اين امر مستلزم عزمي جزم بين مسلمانان جهت دستيابي به انسجام و همبستگي ملتهاي مسلمان و حاكميت خرد و انديشه و تمسك به قرآن كريم و پيروي از سيره و سنت رسولالله است.
متاسفانه بيتوجهي برخي حكام اسلامي به خواستهها و نيازهاي مردم مسلمان، غفلت از امور زيربنايي و دلخوش كردن به رويههاي ظاهري اسلام در جوامع؛ بستن فضاي نقد و تنگ كردن زمينه فعاليت علما و خردورزان در جامعه؛ عدم توجه به پرسشها و نيازهاي نوشونده متناسب با مكان و زمان در بين مردم مسلمان و... موجب شده تا حركتهاي اسلامي در كشورهاي مسلمان يا به ثمر ننشيند يا توسط سياستبازان داخلي و حمايت قدرتهاي استكباري مصادره به مطلوب شود يا گروههاي متعصب خشك مغز و سطحينگر همچون طالبان و القاعده و داعش و تروريستهاي تكفيري چهرهيي از اسلام جلوه دهند كه بذر خشونت و تنفر بين مسلمانان و غيرمسلمانان ميافكند و اسلامهراسي را ترويج ميكند كه منافع قدرتهاي بزرگ را براي سلطه بر ملتها و كشورهاي ديگر تامين ميكند.
براي احياي مجد و عظمت اسلام بايد به قرآن بازگرديم؛ قرآني كه متعلق به يك عصر و نسل نيست قرآني كه درآياتش به هيچ چيز به اندازه تعقل؛ آگاهي، دانايي و تدبر و تامل دعوت نكرده است و براي آنكه اين قرآن؛ انساني را به سوي دانايي و سروري هدايت كند؛ آدمي بايد زمان خود؛ پرسشهاي روزگار خويش و نيازهاي عصر خود را بشناسد و آنها را به قرآن عرضه كند و شفاي دردهاي خود و جامعه اسلامي را در او بجويد. به سيره و روش و منش پيامبر اسلام بايد تمسك جست تا تمدن اسلامي دوران زوال را سپري ساخته و مجددا عظمت گذشته را بازيابد. پيامبري كه با رد شرك و زشت شمردن بت پرستي، دعوتش را براي اصل جامع رسالتش يعني توحيد شروع كرد و تنها با بركندن ريشه بتها به ظواهر شرك بسنده نكرد؛ بلكه به مبارزه با آن در سنگرگاههاي اصلي يعني جانها و دلها پرداخت آن چنانكه فرمود: «شرك پنهانتر است از جنبش مورچهيي سياه بر تخته سنگي در شب تيره.»
پيامبر در دعوت خويش در برابر تهمتها و فريبها مرعوب نشد و فرياد برآورد: «به خدا اگر خورشيد را در دست راستم و ماه را در دست چپم بگذارند تا از رسالتم دست بردارم چنين نميكنم مگر آنكه مرگم فرا رسد.» پيامبر از ويرانه بتها راهي به علم گشود و راه را بر شيادي و خرافهسازي بست و اجازه نداد تا سادهانديشان عقايد مبهم را در پوششي از تقدس و ترس بپذيرند. او دستور داد: «علم بياموزيد حتي اگر در چين باشد» و با اين فرمان مسلمانها را به فراگيري علم خواند تا آن را براي خير آدمي به كار گيرند.
پيامبر انسانها را به اين باور رساند كه اگر انسان طالب تغيير و تحول در امور باشد و نظام برتري بخواهد چنين چيزي دست يافتني است كه: «إِنّالله لا يُغيِّرُ ما بِقوْمٍ حتّى يُغيِّرُوا ما بِأنفُسِهِمْ» در حقيقت خدا حال قومي را تغيير نميدهد تا آنان حال خود را تغيير دهند. پيامبر مردم را به مقابله با طاغوتيان و ستمگران فراخواند و تصريح كرد هرگاه در جامعه بوي ظلم استشمام شود بايد عليه آن قيام كرد. در مكتب پيامبر ميان آدميان اختلافات طبقاتي و فرقي نيست مگر در علم و عمل و تقوا و نژاد و ثروت جايگاه و اعتباري ندارد.
در بيارزش كردن خدايان شرك و زدودن تقدس مردمان از غير حق و درهم شكستن هيبت آنها همين بس كه وقتي عربي باديهنشين از روي ترس با رفتاري همانند بندگان مقابل پادشاهان؛ به عظمت او اقرار كرد، گفت: «همانا من فرزند زني از قريشم كه خرده گوشت ميخورد.» پيامبر(ص) بت بزرگ را خودخواهي ناميد و رهايي از آن را جهاد اكبر خواند. در خصوص سلوك و رفتار شخصي وي و سجاياي اخلاقي آن حضرت زياد شنيدهايم كه عبرتآموز و انسانساز است اما چند ويژگي پيامبر كه در بالا ذكر شد بيشتر تذكري بود به دستاندركاران جامعه و متوليان امر كه انقلاب اسلامي را با تاسي از قرآن و پيامبر و اهل بيت پي افكندهاند تا نسبت خويش را با مشي و رفتار آن حضرت بسنجند و به مردمي كه خواستار عظمت و مجد تمدن اسلامي هستند و بايد به روش و منش آن حضرت اقتدا كنند. درسآموزي از روش زندگي ائمه و آشنايي با مباني فكري و اخلاقي آن بزرگواران نيز چراغ راهي براي ما در نيل به بازيابي عظمت و مجد اسلام خواهد بود. جا دارد تا در آستانه شهادت حضرت امام حسن مجتبي(ع) با گراميداشت ياد آن حضرت و تاملي در فلسفه صلح آن امام كه صلحي در عين پا فشاري بر ارزشها و معيارهاي انساني و به تعبير مقام معظم رهبري «بزرگترين نرمش قهرمانانه تاريخ» بود داشته باشيم و تكاليف خويش را متناسب با مقتضيات زماني و مكاني انجام دهيم. پايان بخش نوشتار را حديثي از امام رضا(ع) كه مكتب وي دانشگاهي بزرگ براي اسلام و انسان بود و اين حديث را به نقل از رسولالله(ص) كه در سر راه خود به خراسان در نيشابور بيان كرد؛ اختصاص ميدهم كه از قول خداوند فرمود: «لا الله الا الله حصني فمن دخل حصني امن من عذابي. لا الله الا الله حصار من است و هر كس داخل آن حصار شود از عذاب من در امان خواهد بود.» از خداوند بخواهيم تا جز وي نبينيم و نگوييم و نخواهيم و همه اعمال و افعالمان در زندگي فردي و اجتماعي براي تقرب به ذات الهي و خدمت به بندگان شايسته خداوند باشد و بتوانيم با تاسي به قرآن و سيره و روش پيامبر و ائمه اطهار و بهكارگيري عقل و منطق و خردورزي؛ زمينه حاكميت اسلام ناب محمدي بر قلوب مسلمانان و تجديد مجد و عظمت تمدن اسلامي در جهان را فراهم سازيم و موفق شويم در هنگامه فعلي كه چهره انحرافي و خشني از اسلام در منطقه و جهان عرضه ميشود؛ از چهره رحماني اسلام دفاع كنيم.
چرا سهام عدالت به اهداف خود نرسید؟
غلامرضا حیدری کرد زنگنه رئیس اسبق سازمان خصوصیسازی در ستون سرمقاله روزنامه ايران نوشت:
ایده اولیه سهام عدالت با دو هدف اصلی مطرح شد که اگر اقدامات بعدی طبق آن اهداف پیش میرفت اکنون سهام عدالت تنها یک برگ کاغذ نبود. یکی از اهداف توزیع سهام عدالت توزیع عادلانه درآمد و ثروت در جامعه بود تا فاصله طبقاتی بین افراد ثروتمند و دهکهای پایین جامعه کاهش پیدا کند. زیرا دهکهای پایین جامعه از طریق برخورداری از سهام عدالت میتوانستند صاحب ثروث و سرمایه شوند و با این اتفاق ضریب جینی کشور اصلاح میشد. دومین هدف در مسأله سهام عدالت ایجاد توازن منطقهای از نظر اقتصادی بود. بیشترین ثروت کشور در سه، چهار استان خلاصه شده است. براساس محاسبات و آمار 95 درصد شرکتهای دولتی در چهار استان مستقرند و 27 استان دیگر سهم 4تا 5 درصدی دارند. لذا هدف این بود که سایر استانها بخصوص مناطق محروم مانند سیستان و بلوچستان، ایلام، خراسان جنوبی، کهگیلویه و بویر احمد بتوانند در مسیر توسعه قرار گیرند.
در چنین شرایطی بیشترین افرادی که سهام عدالت خریداری کردند در مناطق محروم بودند، چرا که آنها میخواستند در توسعه و سرمایهگذاری شهر خود نقش آفرین باشند. این در شرایطی است که طبق ابلاغ رهبر معظم انقلاب افرادی که در دو دهک پایین جامعه بودند (حدود 14 الی 15 میلیون نفر) سهام عدالت را با 50 درصد تخفیف دریافت کردند اما برخلاف اهداف اولیه این گروه هم هیچ وقت از سود سهام عدالت بهرهمند نشدند و سالها مسأله اصلی در ارتباط با اهداف سهام عدالت به فراموشی سپرده شد و اکنون که دولت یازدهم قصد دارد دارندگان سهام عدالت را از بلاتکلیفی خارج کند قدم مثبت و بزرگی هم برای سهامداران و هم برای اقتصاد کشور محسوب میشود.
مسأله دیگر این است که در آن زمان سازمان خصوصیسازی به صورت قسطی سهام عدالت را فروخت اما بابت همان میزانی که سهامداران اقساط خود را پرداخت کردند، سهام آنان آزاد نشد و خرید و فروش آن در فرابورس صورت نگرفت. از سال 85 تاکنون حدود 10 هزار میلیارد تومان ما به ازای اقساط به سازمان خصوصیسازی پرداخت شد. زمانی که یک شرکت واگذار میشود با هر میزان قسطی که خریدار، پرداخت میکند سهام آزاد میشود اما متأسفانه در این مورد این اتفاق نیفتاد. در حال حاضر همه تصور میکنند سهام عدالت هیچ ارزشی ندارد و تنها یک کاغذ پاره است و حتی احساس نمیکنند که مالک سهامی هستند. لذا آزادسازی و تعیین تکلیف آن، قطعاً به توسعه اقتصادی کشور و رونق بورس کمک شایانی میکند.
متأسفانه دولت قبل برای آزاد شدن سهام عدالت گامی برنداشت و باوجود آنکه سرمایهگذاران در فرابورس کارهای پذیرش خود را انجام دادند ولی خرید و فروش آن آزاد نشد و حتی اعلام کردند که خرید و فروش آن قانونی نیست اما سؤال این است اگر کسی بفروشد مگر افرادی خارج از ایران خریداری میکنند؟ شخصی که در ایران زندگی میکند آن سهام را میخرد لذا این ممنوعیتها سهام عدالت را از اهداف ترسیم شده خود دور کرد.
حال در شرایط کنونی و از آنجا که وضعیت بورس رو به بهبود است دولت باید بحث آزادسازی آن را با جدیت دنبال کند. طرح اولیه سهام عدالت کاملاً عملیاتی است و اگر به فرا بورس سپرده شود و دولتی اداره نشود به طور قطع این طرح به موفقیتهای موردنظر میرسد.
درشتنمایی ریزها
حسین شریعتمداری در ستون سرمقاله روزنامه كيهان نوشت:
این روزها، در حالی که مذاکرات هستهای کشورمان با گروه 5+1 به مراحل حساسی رسیده است و حریف خواسته نهایی خود مبنی بر توقف کامل فعالیت اتمی جمهوری اسلامی ایران را پنهان نمیکند، کسانی در داخل کشور دقیقاً همان هدف نهایی دشمن را به تکرار نشستهاند. این افراد که حریف با بهرهگیری از شگرد «درشت نمایی ریزها» اصرار به گندهگویی درباره آنها دارد، سال گذشته نیز در گرماگرم مذاکرات هستهای همان خواسته اعلام شده 5+1 را بر زبان و قلم آورده بودند که صد البته با بیاعتنایی مردم و مسئولان نظام روبرو شده بود. نگارنده سال گذشته (30 بهمن ماه 92) طی یادداشتی در کیهان تحت عنوان «دیکتهدشمن را ترجمه نکنید»! به نمونههایی از کاربرد دانش هستهای اشاره کرده و آورده بود «تولید برق و انرژی اگرچه یکی از با اهمیتترین دستاوردهای دانش و تکنولوژی هستهای است ولی کاربرد دانش هستهای محدود به تولید انرژی نیست و این فناوری کاربردهای فراوان دیگری نیز دارد که برای پی بردن به آن، کافی است به انبوه سایتها و خروجی اعلام شده مراکز علمی که به آسانی در دسترس همگان است نیمنگاهی انداخته شود.»
یادداشت طولانی - 4 ستونی- آن روز کیهان در محدوده کنونی قابل تکرار نیست ولی اشارهای گذرا به مواردی از آن را ضروری میدانیم. از جمله؛ دانشهستهای و فناوری آن یکی از حلقههای تعیینکننده در زنجیره علوم و تکنولوژی است که با بسیاری از شاخههای دیگر علوم رابطه علت و معلولی دارد، تا آنجا که حذف این حلقه از زنجیره علم و محرومیت از دانش هستهای میتواند خط توسعه علوم و تکنولوژی را به طور جدی مختل کرده و در مواردی متوقف کند. از سوی دیگر و دقیقاً به همین علت، دانش هستهای دهها شاخه علمی و تکنولوژیک دیگر را در بستر خود تولید و یا گسترش میدهد، نظیر استحصال منیزیوم و زیرکونیم (شیمی صنعتی)، ساخت سانتریفیوژهای پیشرفته (مکانیک)، پیشرفت مثالزدنی در بهرهگیری از اشعه لیزر (فیزیک نور)، ساخت آلیاژ مقاوم در برابر چرخش چند ده هزار دور در دقیقه سانتریفیوژها (متالوژی) و دهها دستاورد علمی و تکنولوژیک دیگر که دانش و فناوری هستهای کشورمان علیرغم تحریمها و فشارهای فراوان بیرونی به آن دست یافته است.
علاوه بر دستاوردهای به دست آمده میتوان به موارد دیگری از کاربرد دانشهستهای که با توجه به تلاش هوشمندانه دانشمندان کشورمان از دسترسی به آن دور نیستیم نیز اشاره کرده، نظیر؛ تهیه و تولید کیتهای رادیودارویی برای مراکز پزشکی هستهای، تهیه و تولید رادیوداروهای ویژه به منظور تشخیص انواع بیماریهای تیروئید و درمان آنها، تولید داروهای ضروری برای تشخیص بیماریهای هورمونی و درمان و ترمیم آسیبهای هورمونی. کاربرد در تشخیص تومورهای سرطانی، رفعگرفتگیهای وریدی، تصویربرداری و تشخیص بیماریهای قلبی، عفونتها، التهابهای مفصلی، آمبولیها و دهها کاربرد شناخته شده دیگر در عرصه پزشکی.
دانش هستهای در عرصه دامپزشکی نیز کاربردهای فراوانی دارد که تغذیه، بهداشت و ایمنسازی محصولات دامی، اصلاح نژاد دامها و... ازجمله آنهاست.
از تکنیکهای هستهای برای کشف سفرهها و منابع آب زیرزمینی، تشخیص محدوده آن، هدایت آبهای سطحی و زیرزمینی، کنترل ایمنی سدها، کشف نشتهای احتمالی سدها، پی بردن به آسیبهای رانشیزمین، شیرین کردن آبهای شور و... استفاده میشود.
دانش هستهای در صنایع غذایی و کشاورزی نیز کاربردهای ویژه و منحصر به فردی دارد که مقابله با ویروسهای گیاهی، مبارزه با آلودگیهای میکروبی، جلوگیری از فساد مواد غذایی، کنترل حمله حشرات به محصولات کشاورزی، تنظیم زمان رسیدن محصولات، افزایش جهشی برخی محصولات نظیر گندم، برنج و پنبه و... فقط چند نمونه از این کاربردهاست.
دانش و تکنولوژی هستهای کاربردهای فراوان دیگری نیز در سایر حوزههای علمی و فنی و اقتصادی دارد که حتی ارائه فهرست آن نیز بیرون از محدوده این نوشته است.
و اما، یکی از بااهمیتترین و کارسازترین موارد استفاده صلحآمیز از دانش و تکنولوژی هستهای، تولید برق با بهرهگیری از نیروگاههای اتمی و تولید سوخت آن به دو روش، غنیسازی اورانیوم از طریق دستگاههای سانتریفیوژ و یا «لیزر» است. این بخش از کاربرد دانش هستهای است که امروزه در کشورمان بیشترین توجه را به خود جلب کرده است. آمریکا و متحدانش از بیرون و افراد اندک و کمشماری از درون برای وادار کردن ایران اسلامی به انصراف از فعالیت هستهای روی همین بخش از کاربرد دانش اتمی تمرکز کرده و توقف فعالیت هستهای و بهرهگیری از منابع انرژی جایگزین- عمدتا فسیلی- را توصیه میکنند. در این باره گفتنی است که؛ نیاز سالانه کشورمان به برق نزدیک به 8 هزار مگاوات است برای تولید این میزان برق 220 میلیون بشکه نفت خام مصرف میشود و براساس برآورد مراکز علمی، مصرف 220 میلیون بشکه نفت خام بیش از هزارتن گاز مسمومکننده و خطرناک «دی اکسید کربن» تولید میکند، نزدیک به 170تن ذرات معلق در هوا، بیش از 140 تن گوگرد و 55 تن اکسید نیتروژن را در محیط زیست پراکنده میسازد. این همه در حالی است که نیروگاه اتمی هیچیک از آلودگیهای مورد اشاره را ندارد و با توجه به قیمت نفت و گاز، استفاده از نیروگاه اتمی برای تولید برق مورد نیاز کشور، سالانه نزدیک به 6 میلیارد دلار صرفهجویی در پی خواهد داشت.
توصیه میکنند که به جای نیروگاه اتمی میتوانیم از سوخت فسیلی، یعنی نفت و گاز برای تولید برق استفاده کنیم این پیشنهاد در حالی است که؛ ذخایر نفت و گاز کشور به سرعت رو به کاهش است، که مصرف کلان و پرشتاب داخلی از یکسو و صدور نفت و گاز برای تامین نیازهای مالی از سوی دیگر به جان ذخایر فسیلی افتادهاند و نقطه پایان این ذخایر ارزشمند و گرانبها را نزدیک و نزدیکتر میکنند. اکنون زمانی را در نظر آورید- حداکثر 3 تا 4 نسل دیگر- که ذخایر فسیلی کشور تمام شده است. آیا تصور فاجعه بزرگی که به یقین نسلهای آینده با آن روبرو خواهند شد، وحشتآفرین و دردآور نیست؟! در آن حالت مردم این مرز و بوم اسلامی اولا؛ هیچ ذخیره فسیلی برای فروش و تامین هزینههای جاری کشورشان در اختیار ندارند، تأمین هزینههای عمرانی و پیشرفت و توسعه که جای خود دارد! ثانیا: از سوخت لازم برای ادامه فعالیت نیروگاههای تولید برق محروم هستند. و برای تأمین سوخت نیروگاهها باید دست نیاز به سوی کشورهای دیگر دراز کنند و بدیهی است که وقتی خزانه کشور از درآمدهای نفتی خالی باشد قدرت خرید سوخت و یا خرید انرژی از سایر کشورها نیز امکانپذیر نخواهد بود... و این، یعنی فرو رفتن در خاموشی، توقف فعالیت در تمامی مراکز تولیدی و صنعتی و زمینههایی که به انرژی برق نیاز دارند. این واقعیات تلخ و دهها نمونه مشابه دیگر فقط با یک حسابسرانگشتی و مراجعهای- هر چند گذرا- به داشتهها و یافتههای انکارناپذیر علمی قابل درک است و از نوع تحلیلهای مندرآوردی و آبکی برخی از مدعیان سیاستورزی نیست که در پستوهای حزبی و جناحی ساخته و پرداخته شده باشد و...
حالا باید از کسانی که به کمدانی! و یا به فریب «عکس مار» میکشند و دانسته یا ندانسته، دیکته آمریکاییها درباره توقف فعالیت هستهای را بهبهانه تحریمها به فارسی ترجمه میکنند، پرسید، کدام یک از واقعیتهای تلخ و فاجعهآفرین مورد اشاره را میتوانید انکار کنید؟! و با استناد به کدام تحقیق و بررسی و یا گزاره علمی برای نسلهای بعدی این مرز وبوم نسخه فاجعه میپیچید؟!
برخی از مدعیان که از یکسو پیآمد فاجعهبار پایان ذخایر فسیلی برای چند نسل آینده را قابل انکار نمیدانند و از سوی دیگر - به هر علت و با هر انگیزهای - توقف فعالیت هستهای کشورمان را توصیه میکنند، از انرژیهای دیگر نظیر انرژی خورشیدی، انرژی بادی و یا آبی به عنوان جایگزین انرژی فسیلی یاد میکنند! که این توصیهها قبل از آن که کارساز باشد، از شدت ناپختگی، خندهدار است، چرا که؛ انرژی خورشیدی هنوز قابلیت صنعتی شدن و تولید انبوه را ندارد. تولید انرژی از آب با توجه به این که کشورمان از جمله کشورهای خشک و کمآب است، ناممکن بوده و هرگز نمیتواند جوابگوی نیاز کشور پهناوری نظیر ایران اسلامی باشد. تولید انرژی از باد اولا؛ پرهزینه و ثانیا؛ کم بازده است و ثالثا- مهمتر ازهمه - کشورمان بادخیز نیست.
و اما، ممکن است گفته شود که بعد از پایان ذخایر فسیلی میتوانیم به سراغ تولید انرژی هستهای برویم! که باید گفت؛ فرایند تولید انرژی هستهای، دستکم 20 سال زمان میبرد.
و بالاخره گفتنی است؛ «درشتنمایی ریزها» و گندهگویی درباره «کوچک»ها یکی از شگردهای شناخته شده عملیات روانی است و کاربرد آن هنگامی است که دشمن در طرف مقابل و در میدان حریف، هیچ شخص، گروه، حزب و یا جمعیت قابل اعتناء و ریشهداری را با اهداف خود همسو نمییابد تا خواسته تحمیلی خود را، خواسته بخشی از مردم در کشور حریف معرفی کند و از این طریق به آن مشروعیت! و مقبولیت! ببخشد. شگرد «درشت نمایی ریزها» دقیقاً در این نقطه به کار گرفته میشود و دشمن با بهرهگیری از رسانههایی که در اختیار دارد - چه داخلی و چه خارجی- به بزرگنمایی افراد فریبخورده و یا خدای نخواسته خریداری شدهای میپردازد که به هر علت آنها را شکار کرده است و تلاش میکند از «کاه» آنها «کوه» بسازد. بدیهی است که واقعیت «کوچک» این «گندهگویی»ها از نگاه مردم پنهان نیست ولی دشمن از به کارگیری شگرد یادشده دو هدف مشخص را دنبال میکند، اول؛ پمپاژ این «توهم» در داخل که قاطبه ملت نسبت به فلان گزینه مورد نظر نظام، نگاه یکسان ندارند! این مأموریت را برخی از رسانههای داخلی برعهده میگیرند و دوم؛ توجیه مردم خود که قرار است هزینه دشمنی با کشور حریف از کیسه آنان پرداخت شود. این وظیفه را رسانهها و مقامات رسمی دشمن دنبال میکنند و...
پيامبراكرم(ص) نماد عظمت اسلام و همبستگي مسلمين
سيدباقر پيشنماز در ستون سرمقاله رسالت نوشت:
به مركبي براي "جنود جهل" تبديل شده بودند و در ظلمتكده گمراهي بر يكديگر سبقت ميگرفتند. سرمست از مي و فساد و فحشا و شرك و خرافه(1) و قتل و غارت و زنده به گور كردن كودكان بر پيكر بيجان عقل و انديشه، پاي ميكوبيدند، چون "ابوجهل" راهبريشان ميكرد و "ابوسفيان" نماد تمدنشان بود!. خداوند رحمان، پيامبر رحمتش را بر آنان مبعوث كرد و با وحي، پشتيباني نمود تا نماد تمدنشان گردد و راهبريشان كند شايد از ظلمت جهل و شرك، به نور ايمان و هدايت در آيند. واز ذلت "پرچمداري جاهليت" به آبرومندي ميزباني قرآن و عترت، اعتلا يابند تا در تاريخ ثبت گردد.
پس از رحلت نبي مكرم اسلام صلي الله عليه و آله و فاصله گرفتن مصيبتديدگان شكستخورده جنگ بدر، از عمل به وصيت پيامبر(ص) و امامت منصوب از جانب خدا، عده اي حرکت قهقرائي راآغاز کردند(همانگونه كه در آيه 144 سوره آل عمران احتمال آن پيشبيني شده بود) ظهور فرصتطلبان و هواي نفس دنياطلبان و اختلاف افكني در جامعه مسلمانان موجب ضعف و سستي مردم و كمرنگ شدن دين و معنويت گرديد. سخنان سخيف و حرفهاي بيهوده خيانتكاران مردم را از دشمنان اصلي غافل و به رودررويي و تقابل داخلي فرا ميخواند و فتنههاي پي در پي هر كدام گسل جديدي در پيكره جامعه اسلامي ايجاد ميكرد. از دل همين فتنهها خوارج متولد شدند تا با سازماندهي "ساده لوحها" و "احمقها" و البته با شعارهايي فريبنده و منافقانه جبهه جديدي عليه نظام امامت و ولايت مسلمين باز كنند و خاطر كفار و مشركين را آسوده سازند.
اينگونه "جاهليت جديد" شكل گرفت و ياران خود را پيدا كرد و به تدريج زمينه براي فاجعه عاشورا فراهم گرديد تا مصيبتديدگان بدر و حنين و خيبر، اينبار از درون جامعه اسلامي و با ظاهر اسلامي از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله و خاندان مطهرش انتقام بگيرند.
اگر غم و اندوهي در سالگرد ارتحال نبي مكرم اسلام(ص) و امام حسن مجتبي(ع) و امام رضا(ع) بيان ميشود و محافلي براي ذكر مصائب اهل بيت عليهمالسلام برگزار ميگردد بيشتر اندوه ناديده گرفته شدن جهاد و فداكاري و دلسوزي آنان براي هدايت مردم است و اينكه عدهاي بعد از رحلت و شهادت آنان به جاهليت بازگشتند.
امروز اگر چه شاهد ظهور دوباره "ابوجهل" در حجاز هستيم و بتهاي آمريكايي و صهيونيستي در كاخ فتنهانگيزي آنها رفت و آمد دارند، و اگر ثروت مسلمانان را به گلوله و خنجر تبديل ميكنند و قتل عام و جنايت و كودككشي و زنده به گور كردن آشكار و در حفره آتش انداختن به جرم ايمان و اسلام را پيشه خود ساختهاند اما در جبهه مقاومت اسلامي به بركت نظام امامت و ولايت و تسليم در برابر خداوند شاهد صلابت و پايداري و موفقيتهاي روزافزون هستيم.
بسياري از ملتهاي مسلمان كه تحت تاثير شعارهاي دروغين وهابيت تصوير مثبتي از آنان داشتند، به ماهيت صهيونيستي و آمريكايي آنان پي برد ند. وهابيت آبرو از دست داده از جنايات و آدمكشيها و قتل عامهاي ناجوانمردانه نسبت به مردم بيگناه و غيرنظامي و زنان و سالمندان و كودكان بيدفاع به دست خوارج دستپرورده خود، نتايج معكوسي به دست آورد.
امروز كشورهاي جبهه مقاومت و محور اصلي آن، محبوبتر و آبرومندتر از سالهاي قبل و نماينده تامالاختيار آمريكا و اسرائيل در منطقه خليج فارس، بيآبروتر و بيحيثيتتر از هر وقت ديگر شدهاند.
"خائنالحرمين" كه پاي بر لب گور دارد فلاكتزده و درمانده از شكست پي در پي سياستهايش در منطقه، به حربه اقتصادي و پايين آوردن قيمت نفت براي فشار بر ملت ايران و نظام جمهوري اسلامي روي آورده است.مزدور حلقه به گوشي كه در اوج مظلوميت مسلمانان غزه نه تنها از سلاح نفت عليه آمريكا و رژيم صهيونيستي استفاده نكرد كه در برابر جنايت بيرحمانه آنان سكوت و حمايت كرد.
عليرغم همه تلاشهاي مذبوحانهاي كه شيطان بزرگ و شياطين وابسته منطقهاي عليه اسلام و مسلمانان به كار گرفتهاند گردش حوادث و حركت تاريخ به زيان آنها رقم ميخورد.
ـ شكست مفتضحانه آمريكا و همپيمانانش براي صدور بحران و براندازي در كشورهاي جبهه مقاومت
ـ قيام و مقاومت مسلمانان بحرين و يمن عليه حاكمان وابسته به غرب
ـ درماندگي ارتش پرادعا و تا بن دندان مسلح صهيونيستي از در هم شكستن مقاومت شهر كوچكي مثل غزه كه سالها در محاصره بوده است و پيروزي جبهه مقاومت
ـ آغاز مسلح شدن كرانه باختري فلسطين
ـ افتادن نقاب از چهره كريه وهابيت و پيمان امنيتي آنان با سازمان صهيونيستي موساد
ـ گسترش اعتراضات مردم در شهرهاي مختلف آمريكا و اروپا
ـ افول هيمنه ابرقدرتي و تنزل آمريكا در حد ايجاد ائتلاف منطقهاي براي مقابله (هر چند نمايشي) با طغيان يك گروهك تروريستي دستپرورده خود
ـ شكوه و عظمت بينظير حماسهآفريني مسلمانان 60 كشور جهان در مراسم 20ميليوني اربعين حضرت اباعبدالله الحسين عليهالسلام
همه و همه حكايت از آغاز شكلگيري گسلهاي بزرگ در جبهه باطل دارد، كه به تعبير قرآن كريم إن الباطل كان زهوقا. باطل نابودشدني است(سوره اسراءآيه81)و از سويي ديگر استحكام و اقتدار روزافزون جبهه مقاومت اسلامي را نويد ميدهد و فراهمشدن تدريجي زمينه براي تحقق وعده الهي كه در آيه 9 سوره صف آمده است:
هوالذي أرسل رسوله بالهدي و دين الحق ليظهره علي الدين كله و لو كره المشركون اوست خدايي كه پيامبرش را با هدايت و آيين بر حق فرستاد تا بر همه اديان پيروز گرداند هر چند مشركان را خوش نيايد.
دهه آخر ماه صفر از حماسه بزرگ اربعين حسيني عليهالسلام تا سالروز ارتحال شخصيت بينظيري كه امروز بيش از هر روز ديگر به عنوان نماد عظمت اسلام و همبستگي مسلمانان شناخته ميشود، و گراميداشت سالگرد هجرت نبي مكرم صلي الله عليه و آله در پايان ماه صفر جلوه گاه مجد و اقتدار مسلمانان است.
مناسبتهاي ياد شده و سالروز شهادت امام حسن مجتبي عليهالسلام و امام رضا عليهالسلام فرصت مغتنمي است تا در محافل ديني و رسانهها تاريخ اسلام ، فرازوفرودها، فتنه انگيزي ها و حوادث عبرتآميز آن و همچنين سيره پيامبراكرم(ص) و ائمه معصومين(ع) بازخواني شود و بصيرتافزايي صورت گيرد تا مجالي براي دشمنان درجهت تحريف حقايق و ترسيم بيراههها و احياي فتنهگران و ايجاد اختلاف و شكاف بين مسلمانان، فراهم نشود و حركت قهقرايي جاهلي كه بعد از رحلت پيامبراكرم(ص) اتفاق افتاد تكرار نگردد.
اما يك تذكر: اگر اجتماع بينظيري شبيه حماسه بزرگ اربعين را دشمنان ما در اختيار داشتند چگونه پوشش خبري و رسانهاي ميدادند؟ چرا در اين زمينه كوتاهي صورت ميگيرد؟ نه فقط امسال حتي در سالهاي گذشته!. دريغ از تصاويري كه انبوه جمعيت در حركت در مسير نجف و كربلا را پوشش داده باشد و در همان روزهاي حادثه در بخشهاي خبري پخش شده باشد.
در بخشهاي خبري رسانه ملي ، هرگز تصوير 10 - 15 - 20 ميليون جمعيت که درسال جاري وسالهاي گذشته اعلام شده بود ارائه نشد! فقط در بيان گويندگان خبر يا نوشتار جرايداين آمارمطرح بود اين يك كوتاهي و غفلت غيرقابل گذشت است. براي تهيه تصاوير از ارتفاع و در حال حركت، تنها يك راه وجود ندارد كه بهانههايي براي آن اعلام شود. راههاي متعددي وجود دارد كه متاسفانه حتي شاهد 10 درصد اين جمعيت در يك نماي واحد نبوديم.
مستند سازيهاي اجمالي هم که انجام شده است هيچ وقت نميتواند جاي خالي تصاوير جامع دربخش هاي خبري را پر كند.
افسوس از فرصتهاي از دست رفته و حماسههاي بزرگ ثبت نشده که مي توانست افکارعمومي تعدادبيشتري ازملتهاي حقيقت جوي جهان راتحت تاثيرقراردهد.