براي آسيب ديدگان زلزله بم داغ ديماه هنوز تازه است و تيتر روزنامهها به مناسبت آن روز، آنها را پرت ميكند به خاطرات تلخ. زلزله بم سرآغاز يك حركت در نظام امدادرساني در كشور بود؛ حركتي لاكپشتي كه با وقوع هر بلاي طبيعي، كمي بيشتر و موجب افزايش تجربيات امدادرسانان و مسئولان شد. مداخله در بحرانهاي اجتماعي و روانشناختي پس از زلزله از موضوعاتي است كه از آن سالها مطرح شد و در سالهاي اخير بيشتر مورد توجه قرار گرفته است. دكتر امير عسكري، رئيس كميته مداخله در بحران انجمن روانشناسي ايران در مورد وضعيت مداخلات رواني اجتماعي پس از زلزله بم ميگويد: حالا 11سال از زلزله بم ميگذرد.
از همان ابتدا تيمهاي تخصصي روانشناسي به ياري مردم شتافتند، اما اين مداخلات فقط زماني اثربخش است كه بهطور مداوم و بلندمدت باشند. متأسفانه در سالهاي اخير شاهد افزايش روزافزون آسيبهاي رواني و اجتماعي در بم هستيم، درحاليكه نتوانستيم هيچگونه برنامهريزي جامعي براي توانبخشي رواني- اجتماعي انجام دهيم. دكتر عسكري در توضيح تجربياتي كه از زلزله بم بهدست آمد و در زلزله ورزقان استفاده شد، ميگويد: ابتدا سعي كرديم كه يك كميته مداخله در بحران در انجمن روانشناسي ايران تشكيل دهيم كه كليه علاقهمندان داوطلب بهطور منسجم قبل از اعزام به مناطق زلزلهزده آموزش ببينند. از اين نيروهاي سازمانيافته در زلزلههاي ورزقان، مورموري و بوشهر نيز استفاده كرديم. سپس يك تفاهمنامه مشترك با سازمان جوانان هلالاحمر بهمنظور خدماترساني و پشتيباني بستيم.
دكتر عسكري به اين سؤال كه نقش روانشناس و روحانيون در كنار يكديگر چگونه ميتواند منجر به آرامش مردم زلزلهزده شود، چنين پاسخ ميدهد: مداخله معنوي ميبايست توسط فردي كه در حوزه دين و معنويت تخصص دارد صورت گيرد.مردم زلزلهزده سؤالات بسياري را درخصوص دلايل و چرايي بلاياي طبيعي از منظر قرآن و متون اسلامي ميپرسند كه پاسخ به آنها بايد دقيق و كارشناسي شده باشد. با توجه به بافت مذهبي و فرهنگي كشور خصوصا در مناطق روستايي بهنظر ميرسد تشكيل نشستهاي تخصصي پيرامون مداخلات معنوي و رواني با حضور روحانيون و روانشناسان بحران ميتواند راهگشاي بسياري از مشكلات باشد.
تجربياتي كه مستند نشد
دكتر امير معتمدي، مدير آموزش و پژوهش سازمان جوانان هلال احمر در مورد اهميت حمايت رواني و اجتماعي پس از زلزله به همشهري ميگويد: پس از زلزله بم مسئله مداخلات رواني و اجتماعي انجام شد، ولي هيچ كدام آنچنان كه بايد، براي استفاده در آينده مستند نشد. در زلزلههاي بزرگ بعدي مانند زلزله ورزقان از مجموعههاي تخصصي مانند نظام روانشناسي و انجمن روانشناسي كمك گرفته شد ولي اين مجموعهها خود را موظف به انجام وظايف نميديدند و بهدليل فضاي احساسي ايجاد شده نيروهايي به منطقه اعزام كردند. اين تجربه كافي بود تا سازمان هلال احمر تصميم بگيرد در كنار سازمان امداد و نجات و پس از نجات اوليه، تأمين غذا و اسكان حادثه ديدگان، از داوطلبان آموزش ديده و متخصص بخواهد تا حمايت رواني و اجتماعي را متناسب با بحران ارائه كنند. اين مداخلات بايد بومي و متناسب با فرهنگ هر منطقه از ايران ارائه شود. واقعيت اين است كه درمان آسيبهاي روانيزمان بر است و خيلي طول ميكشد تا افراد به زندگي عادي و فعاليت روزمره بازگردند. حادثه بم براي همه ما منشأ تجربه بود و باعث شد هم سازمانيافتهتر شويم و هم تيمهايي را براي مستندسازي تجربيات درنظر بگيريم.
حمايت رواني تا مرحله تطابقپذيري
ثريا رضايي، كارشناس و مدرس امداد و نجاتبا تأكيد بر اينكه تيمهاي حمايت رواني و اجتماعي بايد همزمان با ساير تيمهاي امداد و نجات به منطقه اعزام شوند در گفتوگو با همشهري ميگويد : براساس تحقيقي كه چندماه بعد از زلزله بم انجام داديم مشخص شد كه حتي در بيمارستانها زنها از گفتن مشكلاتشان به امدادگران و پزشكان مرد امتناع ميكردند. يادم هست كه در يكي از بيمارستانهاي صحرايي زناني حضور داشتند كه از آمدن امدادگران زن بسيار قدرداني ميكردند. زني كه چندماه بعد از زلزله وضع حمل كرده بود از مشكلات ماههاي آخر بارداري و نبود پرستار و پزشك زن حرف ميزد و ميگفت پس از آمدن تيمهاي زنان بسياري از نگرانيهايش برطرف شده بود. در شرايطي كه اعزام پزشك و امدادگر زن فراهم نيست، حضور تيم حمايت رواني زنان به اندازه زنده نگه داشتن مصدوم در شرايط اضطراري مهم است. بسياري از افراد پس از تصادفات جادهاي تحت پوشش حمايت رواني قرار نميگيرند و رها ميشوند. وجود مهدهاي كودكي كه توسط امدادگران آموزش ديده اداره ميشود هم از مواردي است كه بعدها مورد توجه قرار گرفت و حالا ميدانيم وجود اين مهدها نگرانيهاي خانوادهاي را كه بهدنبال درمان و يا تدفين يكي از عزيزانش است را برطرف ميكند.