در این مراسم که 400 نفر از اساتید خارج و عالی حوزه علمیه قم حضور داشتند، حضرت آیتالله عبدالله جوادی آملی مفسر برجسته قرآن کریم، آیتالله مرتضی مقتدایی دبیر شورای عالی حوزههای علمیه و حجتالاسلام احمد فرخ فال مدیر حوزه علمیه قم به ایراد سخن پرداختند.
همچنین حضرت آیتالله جعفر سبحانی از مراجع تقلید برای سومین اجلاسیه مجمع عمومی جامعه مدرسین که به منظور بررسی علم کلام در حوزههای علمیه برگزار شده بود، پیامی ارسال کرد.
متن پیام در ادامه میآید؛
پیش از آنکه سخن را آغاز کنم، از شخصیتهای علمی که این فضای روحانی و علمی را پدید آوردهاند، سپاسگزار میشود و توفقیات همگان را در پیشبرد اهداف مقدس، از خداوند متعال خواهانم.
محققان، علم کلام را چنین تعریف کردهاند «علم یقتدر معه علی اثبات العقائد الدینیه بایراد الحجج و دفع الشُّبه» و از آنجا که در عقاید، ظن و تقلید فاقد ارزش است و هر فردی باید در حد توان، اصول عقاید خود را با دلیل اثبات کند، قهرا آموزش علم کلام به صورت یک ضرورت دینی، تجلی میکند و اگر علما و دانشمندان از روز نخست، باب استدلال در عقاید را به روی خود نگشوده و به شبهات و مشکلات ملحدان و کج اندیشان، پاسخ نگفته بودند، از عقاید اسلامی چیزی باقی نمیماند.
پس از آنکه مسلمانان، کشورهای متعددی را که در دارای تمدن و مکتبهای کلامی و فلسفی بودند، گشودند، مکتب فلسفی و کلامی، آراء و افکار آنان به کشور اسلامی منتقل شد و در بسیاری از موارد، در تعارض بود.
اینجا بود که گروهی از اندیشمندان اسلامی در آغاز قرن دوم به تأسیس این علم پرداختند و توانستند در عین اثبات عقاید اسلامی از شبهات دیگران پاسخ بگویند. مذاکره مفضل بن عمر با امام صادق(ع) و همچنین مذاکره همکفران او با حضرتش، حاکی از آن است که فکر الحادی تا مدینه رسیده بود، حتی در کنار مرقد پیامبر اکرم(ص) مذاکره میشد. در چنین شرایط، امام صادق(ع) به املاء توحید مفضل پرداخت.
مذاکره امام هشتم، عالم آل محمد حضرت رضا(ع) در مجلس مأمون با پیروان ادیان مخالف، حتی مادی و طبیعی تا چه رسد جبری و قدری حاکی از آن است که محیط اسلامی با یک رشته افکار مخالف با مبانی اسلام روبرو شده و در چنین مورد بود که حضرتش با همگان به منطق قوی و نیرومند سخن گفت.
بنابراین کسانی که میگویند باید دفتر تعقل را بست و به همین ظواهر کتاب و سنت اکتفا کرد، از تاریخ تدوین این علم آگاهی کافی نداشته و لذا پیوسته بر تعقل و تفکر میتازند.
اصولا تعقل و تفکر یک خصیصه انسانی است که هرگز از آن جدا نمیشود و اگر ابعاد وجود انسانی را بررسی کنیم، تفکر و اندیشدن نیمی از شخصیت انسان را تشکیل میدهد و نیم دیگر، غرائز و احساسات او است؛ بنابراین مبارزه با تعقل و تفکر، مبارزه با فطرت است.
قرآن یک رشته مسائل فلسفی و کلامی را مطرح میکند و از این طریق ما را به اندیشیدن و برهانی فکر کردن دعوت میکند؛ اینک آیات سه گانه «أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ»، جمله « أَمْ خُلِقُوا مِنْ غَیْرِ شَیْءٍ» ناظر به معلول بلا علت یا به تعبیر دیگر مخلوق بدون خالق است؛ جمله « أَمْ هُمُ الْخَالِقُونَ» ناظر بر بطلان دور است.
قرآن در اثبات توحید و ابطال شرک از دقیقترین برهان سخن میگوید: «لَوْ کَانَ فِیهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا فَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَرْشِ عَمَّا یَصِفُونَ» و در آیه سوم به برهان دیگر اشاره میکند و میفرماید: «مَا اتَّخَذَ اللَّهُ مِنْ وَلَدٍ وَمَا کَانَ مَعَهُ مِنْ إِلَهٍ إِذًا لَذَهَبَ کُلُّ إِلَهٍ بِمَا خَلَقَ وَلَعَلا بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ سُبْحَانَ اللَّهِ عَمَّا یَصِفُونَ».
در پایان یادآور میشوم که امام صادق(ع) ما را به وظیفه زمان شناسی دعوت کرده است و فرموده است «العالم بزمانه لا تهجم علیه اللوابس»؛ ما در زمانی زندگی میکنیم که اگر فکری در یکی از نقاط جهان تولید میشود، چند دقیقه دیگر در همه جهان منعکس میشود، آیا با وجود چنین ابزار، جا دارد که حوزه ما از توجه به علوم عقلی بدور باشد؟!.
بنابراین باید مسائل عقیدتی و فکری در همه سطوح تدریس شود و منزلت عالمان کلامی همسنگ عالمان فقه و اصول میباشد و کلام اسلامی بسان فقه و اصول به دو صورت (سطح و خارج) تدریس شود. به امید آن روز.
مؤسسه امام صادق(ع) به سهم خود در این مدت 23 سال، گامهایی را در این راه برداشته و با مراجعه به مجله کلامی مؤسسه و در نظر گرفتن فارغ التحصیلان آن و پایاننامههای تدوین شده موقعیت و خدمتگزاری آن روشن میشود.
قم ـ مؤسسه امام صادق
جعفر سبحانی