درام اجتماعي و مستقل "پسربچگي" روايت 12 سال از زندگي پسري به نام "ميسون" است. در فيلم او را از 6 سالگي تا 18 سالگياش مشاهده ميكنيم. و در اين زمانهاي طولاني با خانوادهاش شامل مادر فداكار و پدر سربه هوا و همچنين خواهرش؛ بيشتر آشنا ميشويم.
به سبب همين روايت در اين بازه زماني؛ پسربچگي تجربهاي جديد در ژانر درام اجتماعي است. گذر واقعي زمان در فيلم لينكليتر بسيار جالب توجه است. به اين گذر زمان و تغييرات حتمياش؛ گذر و تغيير رفتار شناختي و معناشناختي ميسون از 6 سالگي، زماني كه هنوز يك كودك است تا 18 سالگي يعني وقتي كه به يك مرد تبديل ميشود را اضافه كنيد.
با اينهمه پسربچگي يك فيلم مستند نيست؛ اگرچه بسياري از قواعد اين ژانر را در خود محفوظ دارد. ما اين شانس را داريم كه اين بار بدون استفاده از امكانات استوديوهاي ديجيتال؛ بزرگ شدن آدمي را به معناي واقعي كلمه شاهد باشيم. اين بزرگي فقط فيزيكال و جسماني نيست. خواستهها و اميال و شعور و علايق ميسون( نقش او را الار كولترين بازي كرده) نيز با افزايش سن وي تغيير كرده و تكامل مييابد.
صرف نگاه به ميسون چه در 6 سالگي يا 18 سالگي نيز تمام حرف "پسربچگي" نيست. چرا كه روايت لينكليتر تنها مربوط به اين كودك و جوان آينده نيست. از همان سكانس افتتاحيه با مادر ميسون(پاتريشيا آركوئت) نيز آشنا ميشويم و دغدغههاي او نسبت به طفل خردسالش را درك ميكنيم. در همين اثنا لينكليتر در سكانس دوم بلافاصله از پدر سربه هوا و كله خراب ميسون(ايتن هاوك) رونمايي ميكند و در جا تفاوت اين پدر مادر و جايگاهشان در زندگي ميسون برايمان برجسته ميشود. سوي ديگر ماجرا خواهر ميسون است كه به نوعي وزنه تعادل و گوياي برخي تفاوتهاي دنياي دختر و پسرهاست. تمام اين انگارههاي انساني و معنوي در گذر زماني 12 ساله به تغييرات و تفاوتها و شباهتهاي زندگي پرداخته است.
در واقع ما به موازات بزرگ شدن ميسون؛ رشد جسماني و معنوي و فكري مادر، خواهر، پدر و حتي نزديكان او را نيز شاهد هستيم. اين روايت در حقيقت سينماي خالص است؛ حتي اگر اين روند داستان تعريف كردن مرسوم نبوده باشد. داستان پسربچگي مي گويد از گذر زمان نميتوان غافل شد اگرچه زماني كه از دست برود ديگر از كف رفته و جايگزين ندارد.
بازيها در پسربچگي فراتر از انتظار بوده است. مهمترين نقش كه همانا متعلق به الار كولترين بوده يك قمار براي لينكليكتر به شمار ميآمد. هدايت يك بازيگر 6 ساله شمشير دو دم است. بخشي از موفقيت بيشك متعلق به خود كولترين است و بخش بيشتري سهم لينكليتر؛ كه با صبوري بازي بدون نوساني از كولترين گرفته است. پاتريشيا آركوئت نيز حالا در ميانسالي شايد بهترين بازي دوران حرفهاي خود را ارائه داده است. در فيلم 12 سال با او همراه هستيم. از 35 سالگي تا 47 سالگي او.
بنظر ميرسد تبديل شدن او از يك مادر جوان به مادري پخته و پرتجربه بسيار واقعي بنظر ميرسد و پله پله همذات پنداري تماشاگر را بر ميانگيزد. او هم چهرهاي از يك مادر سنتي ارائه ميدهد كه هرچه دارد براي آرامش و رفاه فرزندانش ميگذارد و از سوي ديگر مادري است كه دنبال آرزوهاي معقول خود نيز هست و به نوعي از رويارويي با چالشها در زندگي اش هراسي ندارد. سكانس تلاش او براي بازگشت و ثبت نام و ادامه تحصيلاش در دانشگاه؛ آنهم در سن 35 سالگي گوياي همين نوع مبارزه است.
پسربچگي شايد بهترين فيلم ريچادر لينكليتر 54 ساله باشد. او از سال 1998 تاكنون 17 فيلم ساخته كه عمده آثارش مستقل بوده و به يقين مخاطب عام و فراوان نداشته است. پسربچگي نيز احتمالا از اين قاعده جدا نيست. اما جسارت لينك ليتر در اجراي اين تجربه جديد حقيقتا ستودني است.
Boyhood
فيلمنامه و كارگرداني: ريچارد لينك ليتر؛ مدير فيلمبرداري: لي دنيل؛ تدوين: ساندرا ادير؛ بودجه: 2 ميليون دلار؛ فروش فيلم: 45 ميليون دلار. محصول 2014 آمريكا
بازيگران: الار كولترين(ميسون)؛ پاتريشيا آركوئت(اوليويا ايونس)؛ لورلي لينك ليتر(سامانتا ايونس)؛ ايتان هاوك( ميسون ايونس سينيور).