جامملتهاي آسيا دوباره از راه رسيد. دوباره هياهوي تقابل برگزيدگان قاره كهن. دوباره تپيده شدن نبض فوتبال آسيا در يك نقطه. دوباره تقابل براي رسيدن به قله افتخار.
دوباره لذت بيپايان پيروزي و اندوه بيپايان شكست. دوباره جامملتهاي آسيا. اين روزها همه نگاهها به استرالياست. كشوري كه تا كمتر از دو دهه قبل جايي در جمع اعضاي AFC نداشت اما حالا نهتنها در زمره مدعيان فتح جامملتها محسوب ميشود، بلكه عنوان ميزباني جام را هم يدك ميكشد.
حالا استرالياييها دل به ميزباني بستهاند تا به لطف آن، عنوان نايبقهرماني خودشان در دوره قبل را با قهرماني اين دوره عوض كنند و يك پله بالاتر بروند.
البته آنها براي تحقق رويايشان رقباي بزرگي را پيش رو دارند كه تيم ملي ايران يكي از آنهاست و چقدر زيبا خواهد شد اگر با چشماني حسرتبار شاهد قهرماني كشورمان در خاك خودشان باشند.
جامملتهاي آسيا به نوعي يكي از مولفهها و معيارهاي فوتبال اين قاره چه به لحاظ فني و چه از نظر حاشيهاي محسوب ميشود.
هر دوره اين پيكارها به نوعي نقطه آغاز و پايان اتفاقاتي است كه بر فوتبال كل قاره تاثير ميگذارد. از روزهاي فرمانروايي بيحدوحصر ايران در اواخر دهه چهل تا اواخر دهه پنجاه گرفته تا دورهاي كه جام ميان كشورهاي عربي حوزه خليجفارس جابهجا ميشد. از طلوع امپراتور جديدي به نام ژاپن تا جرقهاي همچون عراق و...
در اين اوصاف اتفاقات سياسي بسيار زيادي هم در خلال برگزاري جامملتهاي آسيا رخ داده و كشورهاي اين قاره در حالي پا به عرصه جامملتها گذاشتهاند كه با موارد و تحولات زيادي مواجه شده بودند.
از حضور و اخراج رژيم اشغالگر قدس در فوتبال آسيا تا پيروزي انقلاب اسلامي ايران و آغاز جنگ تحميلي ميان كشورمان و عراق گرفته تا ميزباني لبنان جنگزده و حالا هم كه نوبت به استراليا رسيده تا در حالي ميزبان اين مسابقات باشد كه چندي قبل درگير بحران گروگانگيري شد و هنوز هم در افغانستان و عراق نيرو دارد.
به بهانه آغاز جامملتها بد نيست با هم نگاهي به اتفاقات حاشيهاي برگزاري اين مسابقات داشته باشيم. وقايعي كه بعضي از آنها به خود جامملتها و حاشيههاي تيم ملي برميگردد و بعضي ديگر نيز اتفاقات منطقهاي و حتي جهاني را شامل ميشود.
- گل به رژيم اشغالگر و شادي مردم
رابطه ايران و رژيم اشغالگر قدس قبل از پيروزي انقلاب اسلامي برقرار بود و طرفين سفارتخانه داشتند. البته رابطه مردم ايران با اين رژيم سرد بود و اين مساله را ميشد در تقابلهاي ورزشي به وضوح مشاهده كرد.
اولين و بارزترين نمونه از ادعاي فوق مربوط به اتفاقي است كه 46سال قبل رخ داد. زماني كه تيم ملي ايران براي اولينبار به فينال جامملتهاي آسيا رسيد.
مسابقات در ايران برگزار ميشد و هنوز خبري از ورزشگاه آزادي نبود. جامملتهاي1968 در ورزشگاه امجديه سابق برگزار شد. براي هر مسابقه تيم ملي جمعيتي بالغ بر 25هزار نفر به ورزشگاه مطرح شهر تهران ميآمد و هزاران نفر نيز پشت در ميماندند.
تيم ملي در آن مقطع نفراتي را در اختيار داشت كه گروهي از آنها حالا ديگر در جمع ما نيستند و مابقي هم ديگر خسته از كمتوجهيها ترجيح ميدهند خيلي كاري به كار فوتبال نداشته باشند و به همين عبارت «پيشكسوت» دل خوش كنند.
حسن حبيبي كاپيتان بود و تيمسار نوآموز، حسين كلاني، اصغر شرفي، علي جباري، جعفر كاشاني، غلام وفاخواه و عزيز اصلي در كنار مرداني فقيدي چون محراب شاهرخي و حميد امينيخواه اركان اصلي تيم ملي را تشكيل ميدادند.
ايران كه تا آن زمان تنها افتخارش راهيابي به المپيك1964 توكيو بود، مقتدرانه به فينال جامملتها رسيد و براي فتح اولين جامملتهاي خودش بايد به مصاف رژيم اشغالگر قدس ميرفت.
آن بازي حال و هواي سياسي هم به خود گرفته بود و وقتي همايون بهزادي گل پيروزيبخش ايران را به ثمر رساند، مردم به خيابانها ريختند و علاوه بر جشن و پايكوبي عليه اسرائيل غاصب شعار دادند. مسالهاي كه مورد توجه رسانههاي غربي هم قرار گرفت.
- قهرماني بعد از قرارداد الجزاير
ايران از 1968 تا 1976 سه دوره متوالي عنوان قهرماني رقابتهاي جامملتهاي آسيا را از آنِ خود كرد. عنواني كه از آن زمان به بعد ديگر تكرار نشده و اميدواريم طلسم آن بعد از 39سال بهمنماه شكسته شود.
جامملتهاي1972 در تايلند برگزار شد و دوره بعدي دوباره به ايران داده شد تا طي هشت سال، دو مرتبه ميزباني اين رخداد بزرگ را بر عهده بگيريم.
جامملتهاي 1976 در فضايي برگزار شد كه به نوعي متاثر از قرارداد مرزي الجزاير ميان ايران و عراق بود. معاهدهاي كه به اختلافات مرزي دو كشور پايان داده و سرحدات تعيينشده در اروندرود را به عنوان خطوط رسمي مرزي ايران و عراق مشخص ميكرد.
اين قرارداد يك سال قبل از برگزاري جامملتها بسته شد و از آن جهت براي كشورهاي عربي حائز اهميت بود كه رئيسجمهور الجزاير در پيگيري و به سرانجام رسيدن آن نقش داشت و سرانجام هم اين قرارداد داخل خاك همان كشور منعقد شد.
قراردادي كه عراق كاملا از آن ناخرسند بود اما به دليل قدرت ايران در منطقه چارهاي جز پذيرش آن نداشت و كشورهاي عربي هم حمايتي از رژيم صدامحسين انجام ندادند.
اين قرارداد همان تخم كينهاي بود كه در دل ديكتاتور كاشته شد تا در شهريور سال1359 به خيال واهي جداسازي خوزستان از ايران به كشورمان هجوم آورد و درسي بگيرد كه در تاريخ ماندگار شد.
جامملتهاي آسيا در سال1976 به لحاظ فني هم حاشيه جالب و البته مثبتي براي تيم ملي ايران داشت. در آن مسابقات ما بدون اينكه حتي يك گل بخوريم، سومين و آخرين قهرماني خودمان در قاره كهن را جشن گرفتيم كه در نوع خودش ركوردي بسيار ارزشمند محسوب ميشود.
اين ركورد در حالي به دست آمد كه ناصر حجازي عزيز به خاطر مصدوميت مسابقات را از دست داد و منصور رشيدي كه ذخيره مرحوم حجازي بود، درون دروازه ايستاد.
نكته جالب توجه ديگر در مورد مسابقات فوق افتخاري بود كه نصيب اصغر شرفي شد. او كه در دو دوره قبل به عنوان بازيكن فاتح جامملتهاي آسيا شده بود، در سال1976 به عنوان دستيار بر روي نيمكت ايران نشست تا به اين افتخار نايل آيد كه در هر سه قهرماني كشورمان نقش ايفا كند.
منبع:همشهري تماشاگر