او در عين حال از سياست رهاسازي بورس و اعتماد به مكانيسم بازار و دخالت نكردن در روند حركت شاخص، كه ظاهرا راهبرد رئيس جديد سازمان بورس هم هست، حمايت كرد و به محمد فطانت رئيس جديد سازمان بورس پيشنهاد كرد دربرابر فشارهاي بيروني مقاومت كند و با اجراي سياستهاي حمايتي، بازار را از تعادل خارج نكند.
- چرا بورس اين روزها عموما به وعدههاي دولت اعتماد نميكند؟
تحولات بنيادي كه بتواند بورس را درجهت مثبت قرار دهد فعلا وجود ندارد. در حال حاضر 2متغير كلان و 4متغير فرعي در چند لايه تداوم نزول بورس را راهبري ميكنند. متغيرهاي كلان كاهش قيمت نفت و پرونده هستهاي هستند. يعني دولت جديد جهت عمومي بازار را خواسته يا ناخواسته به پرونده هستهاي مرتبط كرده است. بعد از قيمت نفت و پرونده هستهاي لايههاي ديگري هم وجود دارد.
نكته اول كسري بودجه دولت است وقتي قيمت نفت كاهش پيدا ميكند دولت دچار كسري بودجه ميشود وقتي به بودجه فشار ميآيد اين ذهنيت در بازار بهوجود ميآيد كه مبادا دولت بخشي از كسري بودجهاش را با افزايش قيمت دلار جبران كند چون بالاخره اين كسري بودجه بايد از يك جا تأمين شود. مثلا قيمت حاملهاي انرژي ممكن است بهطور شوكآور افزايش يابد نشانههاي اين تحول با حذف بنزين 400توماني از ابتداي بهمنماه آغاز شده است.
- بهنظر شما سال 94 قيمت حاملهاي انرژي افزايش مييابد؟
كسري بودجه دولت بالاخره بايد از يك جا تأمين شود و ميتواندبه حاملهاي انرژي، پايه پولي، صندوق توسعه ملي و قيمت دلار فشار بياورد اين برآيندها نشان ميدهد در سال آينده با افزايش تورم و فاكتورهاي ريسك مواجهيم.
- لايههاي بعدي ركود بازار چيست؟
دومين نكته، ابهام در بازار است. ما واقعا نميدانيم بعد ازاسفند چه اتفاقي خواهد افتاد، درحال حاضردرجه ابهام بازار بهطور بيسابقهاي بالاست. ما نميدانيم پرونده هستهاي در چه مسيري قرار خواهد گرفت. اتفاقاتي كه 3آذر افتاد ژست دولت را تخريب كرد. بازار داشت متقاعد ميشد كه مذاكرات به نتيجه خواهد رسيد اما اتفاق 3آذردر بورس ترديد ايجادكردكه آيا طرف مذاكرهكننده قصد دارد با ايران صحبت كند يا خير؟ سومينموضوع هم به اشتباههاي دولت بازميگردد. مثل تلاشهايي كه براي حمايت از بازار انجام شد اما عقيم ماند. يا مواردي مانند برنامه دولت براي خروج غيرتورمي از ركود (عناصر اين برنامه با هم ناهمخواني داشت) و تكليف پالايشگاهها كه هنوز مشخص نشده است.
- و اما نكته چهارم؟
نكته بعدي در شرايط حاضر اين است كه رئيس جديد سازمان بورس هم تاكنون مصاحبهاي كه نشان دهد به جنبههاي مختلف اين بازار تسلط دارد انجام نداده است. پيشنهادمن اين است كه براي يكبار هم كه شده مديران بورس به جايگاه اصلي خود بازگردند و بپذيرند اداره بازارسرمايه، لزوما به معني اتخاذ راهكارهاي حمايتي در بازار نيست بلكه الزامات اين جايگاه فراهم كردن زمينه و بستر انجام معاملات روان، قانوني و شفاف است. اصلا بهتر است مديران و ناظران بازار سرمايه دست از دلسوزي براي سرمايهگذاران بردارند و اجازه دهند مكانيسمهاي بازار كارخودش را بكند.