"...وظیفه من کشتن دشمن است و هیچ پشیمانیای بابت این کار ندارم. تنها ناراحتی من این است که میتوانستم جان بسیاری از همرزمانم را نجات دهم اما موفق به این کار نشدم. من آدم خامی نیستم و از دید رمانتیک و احساسی به جنگ نگاه نمیکنم. خاطرات بسیار ناراحت کنندهای از جنگ دارم اما پیش وجدانم راحت هستم. "
این آخرین نقل قول از کریس کایل است. کایل افسر سابق یگان ویژه نیروی دریایی ایالات متحده آمریکا و مهلکترین تک تیرانداز در تاریخ نظامی ایالات متحده با ۱۶۰ قتل تایید شده (۲۵۵ قتل مورد ادعا) است، اگرچه پنتاگون این اطلاعات را منتشر نکرده است. . او در جریان جنگ دوم عراق چهار بار به این کشور اعزام شد و بدفعات مدالهای ستاره نقرهای دریافت کرد. شورشیان عراق به او لقب «شیطان رمادی» دادند و برای سرش جایزه تعیین نمودند. او دو بار مورد اصابت گلوله و ۶ بار مورد حمله دستگاه انفجاری ابداعی قرار گرفت.
کلینت ایست وود ۸۴ ساله که پیش از این نیز در ساخت فیلمهای بیوگرافیک موفق عمل کرده بود؛ تک تیرانداز آمریکایی را به عنوان یک درام جنگی زندگینامهای بسیار ترو تمیز ساخته است.
آنهایی که فیلمهای جنگی معاصر آمریکایی را دنبال میکنند با دیدن تک تیرانداز آمریکایی به یاد "قفسه درد"(عنوان دیگر فیلم: میدان بلا) ساخته کاترین بیگلو محصول ۲۰۰۸ میافتند. این مقایسه به لحاظ محتوی و موضوع تماما مقبول است اما تک تیرانداز آمریکایی در مواقعی فراتر از یک روایت شخصی است.
آخرین ساخته ایستوود از سویی اما هیج شباهتی به دیگر ساختههای جنگی او ندارد. دو گانهی جنگی او یعنی "پرچمهای پدران ما" و "نامههایی از ایووجیما" هردو محصول ۲۰۰۶؛ رفتارشناختی و معناشناختی گروهی از سربازان را مد نظر دارند اما تک تیرانداز آمریکایی روایت فرد است.
در تک تیرانداز آمریکایی با توجه قواعد ژانر؛ مواقعی انگارههای همیشگی فیلمهای درام جنگی یعنی شجاعت، وظیفه شناسی و میهن پرستی جلوه گری میکند و در مواقعی این روایت تصویری به فضاهای به شدت فردی و خصوصی قهرمان ماجرا مرتبط است.
جالب اینجاست که فیلم، برگرفته از کتاب قهرمان ماجرا است. کتاب کریس کایل وقتی به بازار نشر راه یافت با استقبال خوبی از سوی مردم روبرو شد و حالا ایست وود روایت تصویری این کتاب را با فیلمنامهای متفاوت از جیسون هال کار کرده است.
آنچه که جیسون هال در مقام فیلمنامهنویس به رشته تحریر درآورده با نوشتههای کایل متفاوت است. درواقع عناصر داستان در نوول تک تیرانداز آمریکایی تفاوت اساسی با تک تیرانداز آمریکایی به عنوان یک اثر سینمایی دارد. کتاب کریس کایل(او این رمان را پس از خروج از ارتش در سال ۲۰۰۹ با همکاری دو نفر از همرزمانش به نام های اسکات مک ایوان و جیم دفلیس نگاشته است) بیشتر بر حضور جمعی افراد تکیه دارد اما فیلم ایست وود بیشتر به رفتارهای یک شخص ویژه در یک اجتماع به شدت خاص پرداخته است.
با اینهمه فیلمنامهای که جیسون هال برای تک تیرانداز آمریکایی نوشته ویژگیهای قهرمان ماجرا و زمان و مکان را به خوبی ارئه داده است. و ایست وود با تکیه بر این فیلمنامه؛ تلاش داشته از کریس کایل واقعی رونمایی کند.
سکانسهای افتتاحیه که کمی تا قسمتی خاتواده کایل و به ویژه پدر خشک مقدسش را نشان میدهد و همچنین برخی صحنههای مربوط به آموزش نظامی او در یگان ویژه نیروی دریایی آمریکا؛ تماشاگر را عمیقا با روحیات و ویژگیهای کایل آشنا میسازد. در واقع قبل از اینکه آموزش کایل به پایان برسد او دارای دو لقب خاص میشود: افسانه و قصاب.
افسانه از این جهت که در تیراندازی هماوردی برای کایل متصور نبود و قصاب از این رو که این تک تیرانداز به عنوان یک ماشین کشتار خود را ثابت کرده بود و ماهیت انسانی هدف(پیر، جوان، کودک) هرگز برایش تفاوتی نداشت. از اینجا به بعد است که ایست وود قهرمان تقریبا پردازش شدهاش را وارد میدان جنگ حقیقی میکند. جایی که تماشاگر منتظر است تا کریس کایل واقعی را ببیند.
در تک تیرانداز آمریکایی؛ ما ۴ مرحله از حضور او را در جنگ میبینیم. در مرحله اول و دوم کریس کایل همان افسانه و قصاب همیشگی است. به کشتار او روش تروتمیز میگویند. برخی به او سرباز صرفه جوگر هم لقب میدهند(کریس کایل به قدری در نشانهگیری و زدن هدف استاد شده بود که با یک تیر اسنایپر؛ چند آدم را نقش زمین میکرد) اما در شروع ماموریت سوم و بویژه در زمان مرخصیهای بین دورهای- وقتی که در منزل نزد همسرش تایا است- اوضاع روحی و روانی و برخی طرز فکرهایش مدام در مرحله تغییر قرار میگیرد.
در ماموریتهای اول و دوم، کریس کایل در صحنه جنگ از اصطلاح شیطان به کرات استفاده میکند. به زعم او؛ هدف اسنایپر وی شیطانها هستند. حالا در هر لباسی که باشند فرقی نمیکند. اما همین طرز فکر کم کم به چالش میافتد. به ویژه آنکه تایا باردار هم هست و کایل قرار است پدر شود.
در همین گیرودار و در چهارمین اعزام کریس کایل به عراق در سال ۲۰۰۹، جنگها نزدیکتر، خونینتر و بی معناتر و در نتیجه کثیفتر شدهاند. کایل که حساب و کتاب مدت حضورش در جنگ و همچنین تعداد قربانیانش را همیشه به روز دارد؛ در مییابد که حالا ۱۰۰۰ روز است در جنگ بوده و تعداد قربانیانش به ۲۵۵ نفر رسیده است. اینجاست که کایل به خود نهیب میزند دیگر بس است. به زعم او سهماش نهایت شده و دیگر کافی است. کریس کایل در همین سال و در سن ۳۴ سالگی از ارتش کنار کشید.
دو سکانس پایانی فیلم اما به شدت عجیب است. در این نماها کایل را با تغییرات فراوان جسمی و روحی مشاهده میکنیم. گویی ۱۰ یا ۱۵ سال پیرتر شده، اندامش پیچ برداشته و دستانش لرزه دارند. طرز حرف زدن این کهنه سرباز نیز عادی نیست. در کتاب هرگز چنین تصویری از کریس کایل نشده بود اما ایست وود وی را شدیدا نزار و بدبخت نشان میدهد.
به نظرم ایست وود با این شیوه قصد نداشته تا کریس کایل را انسانی نادم و یا کسی که تاوان کشتارش را پس میدهد؛ نشان دهد. این یک روایت صرف دراماتیک است. چرا که سرانجام کریس کایل به تنهایی میتوانست همین پیام را در خود نهفته داشته باشد. چرا که او در ۲ فوریه ۲۰۱۳ در تگزاس مورد اصابت گلوله قرار گرفت و در ۳۸ سالگی کشته شد. شلیک به او و کشته شدنش با گلوله بازی تقدیر را به خوبی نشان داد. او تلخک یک جنگ بزرگ بود.
تک تیرانداز آمریکایی از بازی درخشان بردلی کوپر سود برده است. کلینت ایست وود استاد رهبری بازیگرانی در سن و سال کوپر است. بازیگرانی که درمرز پختگی در اکتینگ به سر میبرند و حضور یک مرشد مانند ایست وود؛ آنها را به سرمنزل مقصود میرساند.
بردلی کوپر برای ایفای نقش کریس کایل بیش از ۲۵ کیلو وزن بدنش را افزایش داد و اندامش را عضلهای نمود. طرز حرف زدنش را جویده جویده و به سبک تگزاسیهای هراسان و پریشان، منطبق کرد و به نوعی یک کریس کایل واقعی را خلق نمود. و البته بازی او مورد تحسین تماشاگران و منتقدان قرار گرفت.
به لحاظ فنی نیز و به مانند همیشه گروه ایست وود، استاندارد و بسیار خوب کار کردهاند. فیلمهای جنگی مدیران فیلمبرداری شش دانگ و دارای ذهن ریاضی لازم دارند. تام استرن در این مقام خوب عمل کرده و صحنههای درگیری و پرتحرک و بازیابی فضا را خوب پوشش داده است.
و در آخر اینکه؛ تک تیرانداز آمریکایی با نامزدیاش در اسکار ۸۷ به عنوان یک از بهترین فیلم های سال ۲۰۱۴ بهت فراوانی را میان منتقدان و تماشاگران ایجاد کرد. اما حقیقتا این فیلم یک روایت جنگی استاندارد و یک فیلم زندگینامهای سر راست است.
American Sniper
کارگردان: کلینت ایست ودد؛ فیلمنامه: جیسون هال؛ بر اساس کتابی به همین نام نوشته کریس کایل؛ مدیر فیلمبرداری: تام استرن؛ تدوین: جویل کاکس و گری دی راش؛ زمان فیلم: ۱۳۲ دقیقه؛ بودجه: ۵۸ میلیون دلار؛ فروش: ۱۰۰ میلیون دلار. محصول برادران وارنر آمریکا ۲۰۱۴.
بازیگران: بردلی کوپر(کریبس کایل)؛ سینا میلر(تایا رنه کایل)؛ ماکس چارلز(کالتون کایل)؛ لوک گریمز(مارک لی)؛ نوید نگهبان(شیخ العبودی).