اجلاسهای بریکس همگی یکی پس از دیگری با موفقیتهای بزرگ روبهرو میشود. در ششمین دور از این اجلاس، رسانهها نشان دادند که علاقه زیادی به این اتفاق و گردهمایی قدرتهای اقتصادی دارند.
در حالی که رسانههای غربی از ابتدای شکلگیری این گروه، اجلاسهای سالانه آن را نادیده گرفته و اخبارش را پوشش نداده بودند یا اینکه به طور کلی ایده شکلگیری بریکس را ایدهای غلط و ناموفق ارزیابی میکردند، اجلاسهای اخیر این گروه باعث شد نشریات بزرگ اقتصادی غرب مانند «اکونومیست» و «فایننشال تایمز» هر دو به صورت ویژه به این اجلاس بپردازند.
با وجود اینکه معمولا اجلاسهای این گروه در کشورهایی برگزار میشود که برای غرب و اروپا دور به نظر میرسد، در آخرین دور از نشستهای این گروه، فعالان مدنی، فعالان رسانهای و دانشگاهیان، سازمانهای غیردولتی و حقوق بشری و سازمانهای طرفدار محیطزیست حضوری فعال و پویا داشتند.
در اجلاس آخر سرانجام بعد از پنج سال که این گروه اعلام وجود کرده و رئیس خود را در سال 2009 به جامعه جهانی معرفی کرده بود، توانست بعد نهادی و سازمانی خود را نیز به دست آورده و قوانین مربوط به چگونگی فعالیت خود را به تصویب اعضا برساند.
ایجاد بانک توسعه بریکس و توافقنامه احتمالی مرکزی یا (CRA) که نشان از همبستگی اعضا در ایجاد صندوقهای ذخیره مالی دارد، از مسائلی بود که اجلاس آخر را با پیشرفتهای چشمگیري روبهرو کرد.
بسیاری از رسانههای غربی گمان نمیکردند این سازمان بتواند به این زودی به نتیجه دلخواه خود رسیده و کار خود را به عنوان یک صندوق و مرکز اقتصادی بزرگ بینالمللی آغاز کند.
با این حال این گروه همچنان در زیر سایه برخی خبرها و اقدامات بینالمللی قرار دارد که میتوان از جمله آنها به مساله بحران اوکراین اشاره کرد.
- روسیه و چالشهایش در بریکس
در اجلاس آخر بریکس، اعلامیهای به تصویب و تایید اعضا رسید که نام «فورتالزا» به آن تعلق گرفت. این بیانیه حاوی اقدامات و برنامههای موثر برای اجرایی شدن در اقتصاد کشورهای عضو بود.
در همان زمان بخشهایی از این سند صریحا مورد انتقاد قرار گرفت. «آلن الکساندروف»، یکی از محققان کانادایی این گروهبندی را تقریبا نفسگیر و گستاخ نسبت به سایر نهادهای بینالمللی دانست.
او اقدامات یکجانبه را محکوم کرد و چنین بحث کرد که «هیچ کشوری نباید امنیت خود را با خرج کردن از امنیت سایر کشورها تامین کند».
وي این را به صورت سربسته بیان کرد و هنوز هیچ حرفی از الحاق کریمه به روسیه مطرح نکرد. شاید این تصادف باشد و شاید عمدی در کار نباشد اما دولت امریکا در حالی دور جدید تحریمها علیه روسیه را ابلاغ کرد که پوتین هنوز هم برای اجلاس گروه بریکس در برزیل حضور داشت.
اعضای گروه بریکس ضدامریکایی نیستند اما زمانی که قرار باشد به معاملاتشان با روسیه بنگرند، بهشدت در مقابل غرب قرار میگیرند.
در حالی که نشست فورتالزا از این پس به خاطر دستاوردهای سازمانیاش به یادها میماند، باید گفت بزرگترین چالش برای گروهبندیها در بریکس هنوز پابرجاست.
در طول پنج سال گذشته، کسانی که از بریکس حمایت میکردند ممکن است استدلال کنند که تبادل اطلاعات و آموختن در مورد یکدیگر و مسائلی که هر کشور با آن روبهروست پایان یافته و این پروسه تکمیل شده است.
هماکنون دیگر سطح کار بهشدت بالا رفته است و تشکیل گروه بریکس و اقداماتی که قرار بود انجام دهند وارد فاز اجرایی شده است.
یکی از عوامل مهم در موفقیت یا پیروزی این گروه تشکیل شدن بانک مشترک اعضای آن تا نیمه سال 2016 میلادی است.
این واقعیت که تصمیم مشترک برای مکان بانک موردنظر تنها چند ساعت قبل از امضای توافقنامه و اجرای مراسم این توافق به دست آمده بود، نشان میدهد رقابت درونگروهی برای به دست گرفتن نقشهای مهم و همچنین رهبری این گروه بهشدت بالاست و شاید کار را در مراحلی با پیچیدگی و سختیهای زیادی روبهرو کند.
با این حال از قبل نیز میشد چنین انتظاری داشت چرا که تشدید شدن مذاکرات و برخورد منافع کشورها در هر موسسه چندوجهی بینالمللی امری اجتنابناپذیر است، اما اعضای بریکس نشان دادند حداقل در این مرحله مدیریت بحران و مدیریت میزان درخواستها و هماهنگی آنها با منافع ملیشان را بهخوبی بلدند.
- دستاوردهای برزیل
یکی دیگر از مسائلی که در این گروه بیش از پیش باید موردتوجه قرار گیرد، نقش برزیل است. برای برزیل، هرچه گروه بریکس نهادینهتر شده و ثبات بیشتری بیابد، بهتر است و برای این کشور بسیار مفید خواهد بود.
دلیل اصلی این مساله این است که نهادینه شدن بریکس به سیاستگذاران در برزیل کمک میکند به کانال ارتباطی ثابتی با رهبران سیاسی در چین دسترسی پیدا کنند.
برزیل از جمله کشورهایی است که به دلیل حضور محدود سیاسی و دیپلماتیک خود در پکن و وابستگی رو به رشد اقتصادش به چین، اگر به این دسترسی مستقیم دست پیدا نکند، حضورش در بریکس بیمعنا خواهد بود.
در حاشیه اجلاس امسال بریکس، «شی ژینپینگ» رئیسجمهور چین و «دیلما روسف» رئیسجمهور برزیل 32 موافقتنامه در حوزههای تجارت، انرژی و آموزش امضا کردند.
روسف در حاشیه این مراسم به رسانهها گفت: «برابری تجاری بین چین و برزیل بهتر از این نمیتواند باشد.» وی افزود: «روابط ما واقعا روابطی استراتژیک است و هر روز و هر لحظه این روابط در ابعاد و زمینههای مختلف وسیعتر و گستردهتر خواهد شد.» در این قراردادها اما نکاتی به چشم میخورد که مطمئنا برای غرب حائز اهمیت بسیاری است.
بر اساس این قراردادهای تجاری، شرکت هواپیماسازی «امبرائر» در برزیل، 60 جت E190 به چین میفروشد و در مقابل، چین نیز متعهد شده است که سرمایهگذاریهای عظیمی در زیرساختهای برزیل انجام دهد. در بین این قراردادها میتوان خط راهآهنی را مشاهده کرد که برزیل را به پرو وصل میکند.
با ایجاد این خط راهآهن، دسترسی برزیل به کالاهایی که از چین به این منطقه میآید نیز تسهیل شده و مراودات بازرگانی را با سهولت بیشتری انجام خواهد داد.
چین در هر صورت بزرگترین شریک تجاری برزیل است و این به معنای آن است که چین - کشور حوزه آسیای شرقی- گوی رقابت را در امریکای جنوبی از ایالات متحده ربوده است.
مراودات تجاری چین با برزیل تا سال 2012 و قبل از بسته شدن این قراردادهای تجاری مهم و بزرگ، در حدود 83.3میلیارد دلار بوده است و تا سال 2012، 10درصد نیز افزایش پیدا کرده است.
به نظر میرسد تا پایان سال 2014 این رقم به 90میلیارد دلار نیز برسد. چین نیز از این تجارت سود کافی خود را میبرد. اين کشور با توجه به گستردگی تولیداتش به مواد معدنی و طبیعی بیشتری نیاز دارد و برزیل سرشار از این معادن و منابع طبیعی است.
اگر چین بتواند مواد اولیه خود را از برزیل تامین کند و دوباره از طریق تامین و بازسازی زیرساختها و به خصوص راههای مواصلاتی برزیل، این مواد را به صورت کالاهای جدید به برزیل و کشورهای همسایه او یعنی کل کشورهای امریکای لاتین بازگرداند باید گفت امریکا در طول چند سال نهتنها قدرت اول اقتصادی جهان را از دست خواهد داد، بلکه بازار کشورهای همسایه خود را نیز برای همیشه از دست خواهد داد.
- روابط سیاسی در اولویت روابط اقتصادی
علاوه بر این، بانک مشترک این کشورها نیز به وجه مشترک بیشتری میان چین و هندوستان تبدیل خواهد شد و این دو کشور که تاکنون رابطه خاص سیاسی با هم نداشته و روابطشان را میتوان به گونهای در میانه «جنگ و صلح» دانست، میتوانند ارتباط بهتری با هم پیدا کنند.
مساله دیگری نیز در اجلاسهای بریکس بهشدت موردتوجه قرار میگیرد و آن امکان تبدیل شدن این گروه اقتصادی به اتحاد سیاسی است.
روسیه که میزبان اجلاس سالانه بریکس در سال 2015 است، از هماینک تلاش دارد محور اصلی بیانیه پایانی این اجلاس را روی اتحادهای سیاسی استوار کند.
این نشان میدهد که از نظر سیاستگذاران در مسکو و همچنین رهبران این کشور، بهتر شدن روابط روسیه با غرب تا چند سال آینده غیرممکن خواهد بود و این ارتباط به این زودیها دوباره از سر گرفته نمیشود.
به تبع این فرضیه، روسیه تنها کشوری است که به این گروه به عنوان راهکار دیپلماتیک در برابر غرب نگاه میکند. اگر این گروه نتواند به اهداف خود دست پیدا کند، در نهایت روسیه مجبور خواهد بود انزوای بینالمللی را تحمل کرده یا به خواستههای غرب در خصوص مسائل مهم دنیا پاسخ دهد.
به نظر میرسد هیچ کدام از کشورهای شرقی نمیخواهند چنین اتفاقی برای روسیه بیفتد و از نظر آنها روسیه با قدرت بهتر میتواند در جامعه جهانی عمل کرده و در مقابل زیادهخواهیهای غرب بایستد.
برای برزیل، چین، هندوستان و آفریقای جنوبی این رقابت به جای وارد شدن به حیطه سیاسی باید در حیطه اقتصادی اتفاق بیفتد چرا که تنها از این حیطه است که میتوان تعادل و هماهنگی بین قدرتهای شرق و غرب را حفظ کرد. به نظر میرسد نیت نهایی این کشورها هر چه باشد، میتوان یک چشمانداز برای آن مشاهده کرد.
بیانیه فورتالزا در آینده به عنوان بیانهای در تاریخ ثبت خواهد شد که قدرت اقتصادی و سیاسی غرب را به صورت ویژهای به چالش کشیده است.
منبع:همشهري اقتصاد