بعدازظهر هفتم بهمن مأموران كلانتري ابوسعيد در جريان ربوده شدن مرد جواني به نام عيسي قرار گرفتند. كسي كه ماجراي ربوده شدن او را به پليس خبر داده بود، هماتاقي جوانش به نام مهراب بود. مرد جوان به مأموران گفت: من و عيسي در خانه در حال استراحت بوديم كه ناگهان در خانه شكسته شد و 3نفر باچاقو و قمه وارد شدند.
يكي از آنها اسپري گاز اشكآور داشت و مقداري از آن را به سوي عيسي پاشيد و درحاليكه عيسي جايي را نميديد او را با كمك 2نفر ديگر داخل يك گوني زرد رنگ انداختند. آنها من را تهديد كردند كه ساكت باشم و در ادامه گوني را كه عيسي داخلش بود در صندق عقب يك پرايد انداختند و با خودشان بردند. با اينكه آن لحظه خيلي ترسيده بودم اما هنگام فرار توانستم مشخصات و شماره پلاك پرايد آدمربايان را بهخاطر بسپارم.
با اظهارات اين مرد، مأموران صاحب خودروي پرايد را شناسايي كردند. او مردي 40ساله و معتاد به نام علي بود كه وقتي مأموران به خانهاش رفتند متوجه شدند وي از آنجا فرار كرده است. جستوجو براي دستگيري علي در نهايت منجر به شناسايي مخفيگاهش در جنوب تهران شد و او به دام مأموران افتاد.
او در بازجوييها به شركت در آدمربايي اعتراف كرد اما مدعي شد كه ناخواسته وارد اين كار شده است. او گفت: آن روز 3جوان افغاني نزد من آمدند و ماشينم را براي چند ساعت كرايه كردند و گفتند كه حاضرند 200هزار تومان بابت آن پرداخت كنند. آنها گفتند ميخواهند براي خريد به بازار بروند. من هم قبول كردم و آنها سوار ماشين شدند و خواستند راهي منطقه ابوسعيد شوم. به مقابل خانهاي قديمي كه رسيديم، آنها پياده و وارد خانه شدند و چند دقيقه بعد همراه با يك گوني زرد رنگ بيرون آمدند و آن را داخل صندوق عقب گذاشتند. هنوز نميدانستم داخل گوني چيست اما ساعتي بعد وقتي به روستايي در منطقه پاكدشت رسيديم فهميدم داخل گوني يك مرد است. آنها 200هزار تومان به من دادند و پياده شدند و گوني را با خود بردند.
سرنخهايي كه مرد راننده در اختيار پليس قرار داد مأموران را به مخفيگاه آدمربايان رساند و ساعتيك بامداد 10بهمن، اين محل به محاصره تيمهاي عملياتي درآمد. با دستگيري يكي از اعضاي باند گروگانگيري به نام ميرگل در اين محل، وي اعتراف كرد كه همدستانش جوان ربوده شده را در خانهاي در همان حوالي زنداني كردهاند.
به اين ترتيب 2همدست او نيز دستگير شدند و جوان ربوده شده كه وي نيز از اتباع افغانستان است، درحاليكه دست و پايش با زنجير بسته شده بود در اسارتگاهش پيدا شد و مأموران او را آزادكردند.با آغاز بازجويي از گروگانگيران آنها اعتراف كردند با انگيزه باجگيري از برادر گروگانشان كه در افغانستان است او را ربوده بودند. از سوي ديگر آنها گفتند گروگانشان را از مدتها قبل ميشناختهاند و او يكي از افراد معتمد افغانيهاي منطقه بوده كه در زمينه انتقال پول هموطنانش به افغانستان فعاليت داشته و با انگيزه مالي دست به اين كار زدهاند.
در همين حال گروگان آزاد شده نيز اين حادثه را اينطور براي پليس بازگو كرد: روز حادثه آنها ابتدا اسپري گاز اشك آور بهصورتم زدند و درحاليكه چيزي نميديدم دستوپايم را با استفاده از دستبند پلاستيكي بستند و من را داخل گوني انداختند و با خود بردند. چون چشمانم بسته بود متوجه نشدم كه من را كجا بردند اما وقتي چشم باز كردم داخل يك گاوداري بودم. آنها شماره برادرم كه در افغانستان است را گرفتند و با او صحبت كردند. آنها برادرم را تهديد كردند كه بايد براي آزادي من پول بدهد.
اين مرد ادامه داد: هنوز نميدانستم قرار است چه بلايي سرم بيايد. آدمربايان چند ساعت بعد دوباره من را داخل گوني انداختند و اين بار وقتي چشم باز كردم داخل لانه كبوترها بودم. آنها با من بدرفتاري ميكردند و 2شب در همانجا بودم اما سومين شب قفل و زنجير بهدست و پايم زدند و من را به يك خانهاي روستايي بردند.
در ادامه روند تحقيقات اين پرونده صبح ديروز 4متهم به شعبه هفتم بازپرسي دادسراي امور جنايي منتقل شدند و از سوي بازپرس سعيد احمدبيگي تحت بازجويي قرار گرفتند. آنها اعتراف كردند نقشه اين آدمربايي را از مدتها قبل طراحي كرده بودند و قصدشان اخاذي بود.
در همين حال سرهنگ حاجيزاده، معاون مبارزه با جرايم جنايي پليس آگاهي تهران در اينباره گفت: با اعتراف صريح متهمان، براي تمامي آنها قرار بازداشت موقت صادر شد و هر 4 آدمربا براي تحقيقات تكميلي در اختيار اداره11 پليس آگاهي تهران قرار گرفتند.