آنها خودشان را از بستگان مسئولان ردهبالاي كشور معرفي ميكردند و با اين ادعا كه مجوز ورود ارز را دارند، دست به كلاهبرداريهاي ميلياردي ميزدند.از مدتي قبل گزارشهايي در اختيار كارآگاهان پليس آگاهي قرار گرفت كه از فعاليت يك باند كلاهبرداري حكايت داشت. بررسيها نشان ميداد كه اعضاي اين باند با شناسايي تاجران و صرافان و با اين ادعا كه مجوز ورود ميليونها دلار ارز به داخل كشور را دارند، دست به كلاهبرداري ميلياردي ميزدند.
با اين اطلاعات، تيمي از كارآگاهان ويژه پليس با دستور مستقيم سردار احمديمقدم براي شناسايي اعضاي اين باند وارد عمل شدند. آنها دريافتند كه پشت پرده اين كلاهبرداري، مجرمي سابقهدار است كه 14سابقه كيفري در پرونده خود دارد. اين مرد با كمك همدستانش كه نقشهاي متفاوتي را در اين باند بازي ميكردند، تاجران ورشكسته را كه دنبال راهي براي جبران ورشكستگي خود بودند، شناسايي ميكردند و به بهانه فروش دلار دولتي به آنها، املاك و داراييهايشان را تصرف ميكردند.
با اين اطلاعات، جستوجوهاي پليس ادامه يافت و وقتي همه اعضاي اين باند شناسايي شدند، عمليات ضربتي براي دستگيري آنها شروع شد. به اين ترتيب مرد كلاهبردار و 10همدستش يكي بعد از ديگري به دام پليس افتادند و به ميلياردها تومان كلاهبرداري اعتراف كردند.
سرهنگ منفرد، جانشين پليس آگاهي ناجا با بيان اين خبر گفت: اعضاي اين باند براي جلب اعتماد طعمههايشان شگردهاي ويژهاي داشتند. آنها ابتدا اقدام به اجاره دفاتر شيك و مجلل كرده بودند و از طعمههايشان ميخواستند براي معامله به آنجا مراجعه كنند. بيشتر اعضاي اين باند تبهكاراني ميانسال با چهرههايي كاملا موجه بودند؛ طوري كه در برخورد اول ظاهرشان جلب اعتماد ميكرد.
آنها خود را از نزديكان مسئولان كشوري و لشكري معرفي ميكردند و سركرده باند نيز مدعي ميشد كه از كارشناسان بلندپايه بانك مركزي است.
وي ادامه داد: آنها براي جلب توجه طعمههايشان با جعل اسناد بانك مركزي و ساختن مهرهاي شعب مختلف و پرينتهاي جعلي، مداركي ساخته بودند كه نشان ميداد پولهاي نقد آنها نزد بانك مركزي بيش از 1000ميليارد تومان است و همه اين اموال را از طريق خريد و فروش ارز بهدست آوردهاند. از سوي ديگر در دفتر رئيس باند تعداد زيادي چمدان حمل پول قرار داده شده بود كه يكي از آنها پر از دلار بود. وقتي مالباختگان وارد دفتر ميشدند با ديدن دلارها مطمئن ميشدند كه ادعاهاي رئيس باند درست است و آنها ميتوانند با انجام معامله با وي، به سود ميلياردي برسند.
با اين حال اگر مشتري درخواست ارزهاي داخل چمدان را ميكرد، متهمان مدعي ميشدند كه آنها امانت و متعلق به مشتري قبلي است. حتي هنگام انجام معامله يكي از اعضاي باند كه اطلاعات حقوقي و بانكي زيادي داشت، در نقش يكي از مسئولان بانكي در جلسه ظاهر ميشد و با صحنهسازي تلاش ميكرد اعتماد طعمهشان را جلب كند.
سرهنگ منفرد ادامه داد: كلاهبرداران برگههايي جعلي را به طعمههايشان نشان ميدادند كه ثابت ميكرد آنها ميتوانند مبالغ زيادي ارز از خارج كشور وارد كنند. اما از آنجا كه طعمههاي آنها بيشتر تاجران ورشكسته بودند كه پولي نداشتند، آنها پيشنهاد ميكردند كه به جاي پرداخت پول املاكشان را به نام آنها بزنند تا برايشان دلار وارد كنند. به اين ترتيب املاك آنها را تصاحب ميكردند و در مدت كوتاهي به فروش ميرساندند.
وي گفت: پس از اينكه متهمان نقشههايشان را عملي ميكردند، بيشتر طعمههايشان به تصور اينكه آنها از افراد بانفوذ هستند، جرأت نميكردند از آنها شكايت كنند و برخي كه قصد شكايت داشتند نيز از سوي باديگاردهايي كه اين باند استخدام كرده بودند، تهديد ميشدند و به اين ترتيب كلاهبرداريهاي اين باند ادامه مييافت تا اينكه در نهايت پليس در جريان قرار گرفت و تمامي آنها دستگير شدند.