فيلم سينمايي «تشريفات» ساخته مهدي فخيمزاده به اين پرسش پاسخ ميدهد. رضا حسن مطرب براي دزدي به خانهاي ميرود. در خانه مجاور مبارزي به نام توحيد با موعظههاي خود اهالي محل را عليه نظام سلطنتي ميشوراند. ساواك براي دستگيري توحيد به محله هجوم ميآورد. در اين ميان حسن مطرب نيز بازداشت و در زندان به دليل شباهت با توحيد شكنجه ميشود.
بازجوي ساواك سرانجام ميپذيرد كه او توحيد نيست و با وعده و وعيد حسن را به هيات توحيد در ميآورند در نهايت اما رضا حسن مطرب كاملا در قالب يك مبارز فرو ميرود و عليه نظام سلطنتي سخنراني ميكند. پليس او را دستگير و اعدام ميكند.
فيلم سينمايي تشريفات ميان آثاري كه در دهه 60 فراوان ساخته ميشدند و به نوعي به انقلاب اسلامي ميپرداختند اثر متمايزي است. فيلمي بيادعا كه داستانش را بدون لكنت تعريف ميكند و فخيمزاده هم بازي خوبي از خود به نمايش گذاشته است.
يكي از نكاتي كه موجب تمايز اين فيلم از آثار مشابه آن سالها شده خط داستاني جذابش است. خطي كه از فيلم ژنرال دلارووره ساخته روبرتو روسليني اقتباس شده است. روايت فخيمزاده از ماجراي اقتباس ميتواند نشان دهد چرا فيلم تشريفات جز شباهت كلي ربطي به كار تحسين شده روسليني ندارد: «شبي با پرويز نوري صحبت ميكردم. پرويز در صحبتهايش درباره يكي از فيلمهاي روبرتو روسليني به اسم ژنرال دلارووره حرف زد و موضوعش را در چند كلمه اين جوري تعريف كرد: در جنگ جهاني دوم، ژنرال معروف ايتاليايي كشته ميشود، آلمانيها براي اينكه زندانيها را بشكنند و وادار به اطاعت كنند، آدم كلاهبردار و كلاشي را وادار به همكاري ميكنند و به جاي دلارووره به زندان ميبرند.
زندانيها خيلي تحويلش ميگيرند و به او احترام ميگذارند. در نهايت هم همين آدم كلاهبردار حاضر نميشود از قالب دلارووره خارج شود و به همراه بقيه زندانيها جلوي جوخه اعدام ميرود و كشته ميشود. من فيلم را نديده بودم، پرويز هم بيشتر از اين چيزي نگفت ولي همين چند كلمه ذهنم را به خودش مشغول كرد. از اين تحول و جابهجايي شخصيت از يك قطب به قطب ديگر خيلي خوشم آمده بود.»
فخيم زاده فيلمنامه را با مرحوم رضا ميرلوحي نوشت. فيلم سال 63 ساخته شد و در سومين جشنواره فيلم فجر به نمايش درآمد و در حالي كه ظاهرا كسي انتظار اكران موفقي برايش نداشت در تابستان سال 64 روي پرده آمد و به فروش بالايي دست يافت.