از منظر فنون مذاكره، مذاكره اصولي مذاكرهاي است كه نتيجه آن برد- برد باشد. يعني توافقي خوب است كه هر دو طرف راضي از سر ميز مذاكره بلندشوند و در مقابل توافقي كه در آن يك طرف تمام امتيازات و خواستههايش اجابت شود اما طرف ديگر هيچ امتيازي كسب نكرده باشد قطعا توافق نامناسبي است. اما از ديد حقوقي اين سؤال مطرح ميشود كه چه امتيازاتي را ميتوان مدنظر قرار داد و چگونه ميتوان ارزيابي كرد كه يك توافق از نظر ماهوي نيز مطلوب است يا خير؟
ما در اينجا درباره يك معاهده بينالمللي صحبت ميكنيم و قطعا خروجي اين مذاكرات و آنچه در نهايت امضا ميشود يك كنوانسيون بينالمللي خواهد بود كه براي طرفين الزامآور است. بنابراين نميتوانيم وارد يك معاهدهاي شويم به اين اميد كه در آينده آن را فسخ يا لغو ميكنيم. از اين منظر فرمايش مقام معظم رهبري كه نرسيدن به توافق بهمراتب بهتر از رسيدن به يك توافق بد است نكته بسيار دقيقي است.
اما نكته ديگري كه بايد به آن توجه كرد اين است كه ما در مجموعه تحريمها يك سري قطعنامههاي شوراي امنيت را داريم و يك سري تحريمهاي موردي كه توسط اتحاديه اروپا و برخي كشورها مانند ايالات متحده تصويب شدهاند. بنابراين اگر قرار است مذاكرات به يك نتيجه مطلوب و قابلقبول بينجامد 1+5 بايد تعهداتي را بپذيرد كه بر مبناي آن تمامي اين مجموعه تحريمها در زمان معقول و بهصورت مناسبي كه منافع ايران را تأمين كند رفع شود. بنابراين توافقي كه يك چارچوب زماني و اجرايي مشخص براي انجام تعهدات طرف مقابل در آن پيشبيني نشده باشد نميتواند توافق خوبي باشد.
- استاد حقوق بينالملل دانشگاه شهيد بهشتي