اگرچه وزير محترم بهداشت، درمان و آموزش پزشكي خواستهاند تا به مسببين آنها پرداخته نشود، ولي واقعيت آن است كه ايشان بهعنوان يك پزشك هميشه درمان را پيگيري نميكنند و حتما اعتقاد دارند كه پيشگيري از درمان بهتر است. در ضمن ريزگرد وقتي حادث شد، درمان ندارد، پس تنها راه مقابله با آن پيشگيري است.
جالب است بعضي اقليم شناسان كه با اطلاعات پراكنده و فقط با تكيه بر تصاوير ماهوارهاي، مرتب طبل ريزگرد عربي را به سينه ميزدند و مقصر را نه خشكي تالابها بلكه تغييرات اقليمي را عامل ريزگردهايي ميدانستند كه معتقدند از راههاي دور ميآيند. حال كه همهچيز عيان شده است، با تفكيك ريزگرد از گردوغبار ميگويد كه اينها متفاوتند! بد نيست كه با كمي تعقل توجه داشته باشيم كه ريشه يكي است، فقط دانههاي ريزتر به بالا ميروند و دانههاي درشتتر در نزديكي محل منشأ فرود ميآيند. معناي اتفاق اخير اين بود كه ما از واردكننده ريزگرد به صادركننده تبديل شديم.
به هر حال قصد اين يادداشت نقد و بررسي و پاسخ به ديدگاههاي متفاوت نيست، اختلاف نظر امري بديهي است. اما بهنظر ميرسد كه وقت آن رسيده كه مقصراني را معرفي كنيم كه در اين سالها به جاي آنكه پژوهشهاي علمي و مطالعات دقيق ميداني را حمايت كنند، تمام برنامههاي توسعهاي كشور را بر زدوبندهاي سياسي اقتصادي و رفتارهاي پوپوليستي بنا نهادند. طي اين سالها پروژههاي عمراني نه براي مردم تعريف شدند، بلكه براي پر كردن جيب پيمانكاراني بود كه ردپايشان در بسياري از دستگاههاي دولتي ديده ميشود. اميد آن است كه قوه قضاييه و دادستاني بهعنوان مدعي العموم همه كساني كه در اتفاقات اخير دخالت داشتند - ازجمله حسين آخاني، عضو هيأت علمي دانشگاه تهران- را به پاي ميز محاكمه بكشاند. براساس مطالعات صورتگرفته دستگاهها و نهادهايي كه در بروز ريزگردها نقش داشتهاند عبارتند از:
وزارت نيرو: مهمترين مقصر بحران نابودي تالابهاي كشور و ويراني نظام هيدرولوژيكي كشور، وزارت نيرو و شركتهاي وابسته است. اين وزارتخانه بدون آنكه كوچكترين شناختي از اكولوژي كشور خشكي مانند ايران داشته باشد، براي همه رودخانههاي آبدار و خشك كشور سد طراحي كرد. در رودخانههاي بزرگي چون كرخه و كارون دهها سد ساخت و آنچه امروز بر سر استان خوزستان آمده است تأثيرات اين سدهاست. خشكشدن تالابهاي هورالعظيم و شادگان، درياچه اروميه، تالاب گاوخوني و درياچه بختگان همه نتيجه اين نگاه افراطي و بدون مطالعه به سدسازي بوده است.اين سدسازيها مصرف آب در ايران را بهشدت افزايش داد و ساختار پايدار و بومي كشور خشك ايران را به كلي ويران كرد.
وزارت راه: اين وزارتخانه بدون آنكه بررسي كند كه راهسازي چه آسيبهايي به كشور ميزند، هر جاي كشور را زخمي كرد. در دشتها و كوهپايهها و تالابها، راهسازي سم مهلكي است كه اگر بدون مطالعه و تأثيرات دقيق زيستمحيطي باشد باعث به هم خوردن رابطه هيدرولوژيكي يك حوضه ميشود. اتفاقي كه در درياچه اروميه افتاد مثال كاملا شناخته شدهاي است. 4بانده كردن جادههاي بين آبادان و ماهشهر و ماهشهر و هنديجان باعث به هم خوردن و قطع ارتباط هيدرولوژيكيدو طرف جاده شد و به خشك شدن و افزايش شوري نيمه جنوبي تالاب كمك كرد. ساخت باندهاي جدا از هم به جاي اتوبانهاي 4بانده، بسيار خطرناكتر است. اين نوع جادهسازي مانند آن است كه 2سد در 2طرف دشت و تالاب احداث شود و بر اثر آن ارتباط آبي 2طرف كاملا قطع ميشود.
وزارت جهادكشاورزي: توسعه پروژههاي كشت و صنعت، دادن مجوز زراعت و كشت ديم در همه نقاط كشور و احداث زهكش عامل بسيار مهمي در خشك كردن دشتهاي شور خوزستان است. براي نمونه در بين ماهشهر و هنديجان زهكش عظيمي درست شده كه عامل اصلي خشكي تالابهاي فصلي منطقه شده است.
وزارت نفت: چنانچه رئيس سازمان حفاظت محيطزيست هم اعلام كردند، خشك كردن تالاب هورالعظيم عمدا توسط وزارت نفت صورت گرفته است. آيا اين وزارتخانه نميتوانست بدون خشكشدن تالاب و ساخت سكو دستگاههاي حفاري خود را بهكار اندازد؟ وقتي در دنيا حتي نفت از عمق دهها كيلومتر زير اقيانوس استخراج ميشود، آيا بايد تالاب كمعمق را خشكاند و نفت استخراج كرد؟
سازمان حفاظت محيطزيست: اين سازمان وظايف بسيار گستردهاي دارد. هر پروژه بزرگ عمراني كه در كشور صورت ميگيرد بايد با تأييد اين سازمان باشد؛ بهخصوص حاكميت و مديريت تالابهاي كشور در اختيار اين سازمان است و درصورت استفاده از ابزارهاي قانوني ميتوانست جلوي بسياري از اين فجايع را بگيرد. متأسفانه اين سازمان بهدليل آنكه فاقد كادر كارشناسي قوي بوده و مديران آن اغلب از بيرون سازمان بودهاند و تسلط كافي به شغل خود ندارند، اغلب در مقابل فشارهاي دستگاههاي بيروني و خواستهاي نمايندگان مجلس كوتاه آمده است. نشانه اين كوتاهي را در دادن مجوز ساخت جاده در حريم اكولوژيكي تالاب بسيار حساس بختگان و همچنين جزيره آشوراده در همين هفتههاي اخير شاهد بوديم. جالب است كه در همه اين موارد بدنه كارشناسي سازمان مخالف اجراي پروژههاي اينچنيني است ولي مديراني كه در سازمان ريشه ندارند با آنها موافقت ميكنند.
مديران سياسي و نمايندگان: در كشور ما متأسفانه نمايندگان مجلس به جاي آنكه پيگير خواستههاي كلان كشور و قانونگذاري با توجه به منافع درازمدت كلان كشوري باشند، اغلب پيگير مسائل محلي هستند. بسياري از نمايندگان به دستگاههاي اجرايي و نظارتي فشار ميآورند كه پروژههايي كه با بوق و كرنا كردن آنها امكان رأي آوري را بالا ميبرد (مانند سدسازي و جادهسازي) پيگيري كنند. تجربه 36سال جمهوري اسلامي نشان داده است كه بايستي اصلاحاتي در اين خصوص صورت گيرد تا نمايندگان بيش از آنكه دنبال مسائل منطقهاي باشند، مصالح كلان كشورا پيگيري كنند. اين معضل در مورد همه مشاغل حكومتي كه به رأي مستقيم مردم بستگي دارد ديده ميشود. نكته مهم ديگر در اين رابطه هم تفسير خاصي از توسعه (ناپايدار) بود كه از رئيس دولت سازندگي آن شروع شد. مثلا نطفه سدسازي با تأكيد بر سدهاي مرزي توسط دولت سازندگي گذاشته شد و دولتهاي بعدي بدون آنكه آنرا را مورد كنكاش قرار دهند بهشدت ادامه يافت. معمولا اين مگا پروژهها در كوتاهمدت ارزش تبليغاتي بالايي دارند.
متخصصان، استادان دانشگاه و محققان كشور: اجرا و طراحي همه پروژهها هميشه با امضاي مهندسان، محققان و استاداني است كه يا در ارزيابي زيستمحيطي و يا در طراحي فني و اجرايي آنها نقش داشتهاند. متأسفانه جاذبههاي مادي اين پروژهها و مشكلات تورم هميشه انگيزه بالايي بوده كه با چشمپوشي از آثار مخرب اين پروژهها، نان خود را آجر نكنند. آيا ساخت سد عظيمي مانند گتوند بدون پشتوانه فني و تخصصي متخصصان امكانپذير بود؟
- راه چاره چيست؟
دولت چارهاي ندارد جز اينكه دست به جراحي بزرگ مديريتي و توسعهاي بزند. اتفاقا الان كه درآمدهاي نفتي به حداقل رسيده است و ما هم وظيفه داريم اقتصاد مقاومتي و رهايي از نفت را سر لوحه برنامهريزيهاي كشور قرار دهيم، بايد با توقف كامل پروژههاي عمراني مخرب (در راس آن سدسازي، انتقال آب و جادهسازي) و ارتقاي سازمان محيطزيست بهعنوان يك وزارتخانه مقتدر، توسعه پايدار مبتني بر حفظ محيطزيست و توانمنديهاي اكولوژيكي كشور را در اولويت برنامههاي آتي كشور قرار دهيم.
حسين آخاني، عضو هيأت علمي دانشگاه تهران: ايشان از سال 65مشغول مطالعه اكولوژي شورهزارهاي ايران است. با وجود آنكه با چشم خود شاهد مرگ تدريجي اين اكوسيستمها بود، نظرات خود را فقط در چند رسانه و مقاله علمي و سر كلاس منتتشر كرد. او هرگز تلاش نكرد خود را دوست مسئولين جلوه دهد، تا شايد به حرفهايش گوش كنند. گناه او از همه كساني كه در بالا ذكر شده اگر بيشتر نباشد، كمتر نيست.
حسين آقاخاني-استادزيست شناسي دانشگاه تهران