حس کنجکاویمان گل کرد تا همین اوایل کار شبکه، سری به آنها بزنیم و از چند و چون کار آنها سر در بیاوریم. شبکهای که اگرچه نمیتوانیم در تلویزیون خودمان ببینیم اما بازخوردهای جهانی آن نشان میدهد تا به حال بهرغم کمبودها، موفق بوده.
آدرس که همینجاست؛ یکی از کوچههای سعادتآباد. خیلی ساکت و آرام است، حتی ابتدای کوچه، تابلویی، چیزی که نشان بدهد داخلش یک شبکه 24 ساعته وجود دارد، دیده نمیشود. سر کوچه یک پارک است و یک ماشین خاکبرداری کوچک، در حالی که دارد روی درختچههای کاج دور میزند، رویشان کود میریزد.
انگار میخواهند سر و شکلی به پارک بدهند. تا آخر کوچه، هیچ چیز چشمگیر و غیرعادیای ـ مثل تجمع ماشین، زنجیر حراست، پارک ممنوع، عکسبرداری ممنوع و... ـ که نشان بدهد اینجا جای مهمی است، وجود ندارد.
ناگهان سمت راست یک آپارتمان مسکونی با نمای سنگی قرمزرنگ دیده میشود که روی دیوارش پارچه نوشتهای زدهاند؛ «افتتاح شبکه 24 ساعته انگلیسی زبان پرس تیوی». اگر این پارچه نوشته نبود، نمیشد پرس تیوی را پیدا کرد.
بعد از چند پله، یک لابی تر و تمیز قرار دارد با یک گیت ورودی که مثل ورودی فرودگاهها، هنگام رد شدن بوق میزند و کنارش هم نقالهای است که باید وسایل را آنجا گذاشت تا اندرون آنها در صفحه کامپیوتری معلوم شود. در سمت راست، خانم منشی پرس تیوی، پشت میزی نشسته و فقط به افرادی که اجازه ورود دارند راه میدهد.
روبهروی میز هم چند صندلی است و السیدیای که برنامههای پرس تیوی را نشان میدهد. انگار جذب نیرو همچنان ادامه دارد چون اولین سؤال خانم منشی این است؛ «برای استخدام اومدین؟». البته استخدام شدن در پرس تیوی به نظر کار سادهای نیست چون باید مدارک معتبری داشته باشید تا نشان بدهد شما انگلیسی را خورده و هضم کردهاید؛ هر چند چند سطر دیگر دستتان میآید که به سختیاش میارزد.
یک خانه واقعا مسکونی
همه چیز بوی نویی میدهد؛ روی خیلی از صندلیها و میزها هنوز پلاستیک و مارک وجود دارد. شیکی و باکلاسی امکانات توی چشم میزند. معلوم است که فقط یک ماه از افتتاح این ساختمان گذشته.
این خانه واقعا یک خانه مسکونی بوده البته از نوع «از ما بهتران»اش چون در طبقه همکف، استخر بوده؛ این استخر را گود کردهاند و الان تبدیل به تحریریه شبکه شده؛ تحریریهای که از دو میز دایرهای متحدالمرکز تشکیل شده؛ دایره بزرگتر که در دو طرفش اعضای تحریریه نشستهاند و سایتهای مختلف خبری را میبینند و به جمعآوری اخبار مشغولند (به این کار معمولا دروازهبانی خبر میگویند).
دایره کوچکتر هم میز سردبیرهاست که از طریق شبکه کامپیوتری، خبرهای تحریریه را چک میکنند. روی دیوارهای بلند تحریریه، تلویزیونهای بزرگی در حال نمایش شبکههای خبری جهاناند و در سمت راست در ورودی، میز تدوین و تصویر قرار دارد و در سمت چپ، یک استودیوی جمع و جور طوری ساخته شده که پشت مجری، تحریریه معلوم باشد. بخشهایی از خبر از همینجا روی آنتن میرود.
روزی 30 تا 80 هزار تومان
در هوای خنک تحریریه، پشت همه کامپیوترها و صفحات السیدی افرادی نشستهاند و چند نفری هم راه میروند. در هر شیفت کاری 8ساعته، حدودا 13 ـ 12 نفر در تحریریه هستند و در کنار آنها هم 5 ـ 4 نفری هستند که واقعا خارجیاند. حقوق عوامل هم بسته به میزان فعالیت و سابقه، از شیفتی 30 هزار تومان تا 80 هزار تومان متغیر است، جمع و تفریقش هم با خودتان.
یادتان هست چند خط بالاتر گفتیم به سختیاش میارزد. نمیارزد؟ جالب است بدانید مازیار ناظمی ـ مجری خبرهای ورزشی ـ هم عضو تحریریه است و فردوسیپور هم مدت کوتاهی عضو بوده اما قیافهها و نوع پوشش آنها طوری است که عمرا کسی از میان آنها بتواند از فیلتر صداوسیما رد شود؛ «خیلی از افرادی که اینجا هستند، استاد دانشگاهند، مترجمند و مدارک بالا دارند.
برای ما مهم استفاده از دانستههای آنهاست. شاید آنها دغدغه یک سیاستگذار را نداشته باشند ولی حداقلهایی را دارند و در حد خود رعایت میکنند». این دلیل سعید تهامی ـ مدیر خبر پرس تیوی ـ است. دفتر او در طبقه دوم ساختمان است و از طریق یک شیشه تمام قد، از بالا بر تحریریه نظارت دارد، عینهو فیلمهای خارجی.
در دفترش هم یک تلویزیون بزرگ است که در وسطش پرس تیوی است و اطرافش شبکههای خارجی دیگر. شاید سؤالی که به ذهن برسد این است که چرا پرس تیوی ـ که با پول ملت ایران راهاندازی شده ـ برای خودمان پخش نمیشود مثل شبکه خبر؟
چه چیزی را میخواهد به خارجیها بگوید که ما غریبهایم؟ «نه، مسئله این چیزها نیست، ما آمادگیاش را داریم برای پخش داخلی اما فعلا سیاست صداوسیما این است که پخش داخلی نداشته باشیم.» تهامی سؤال را اینطور جواب میدهد.
اگر قطعمان کنند، خب، بکنند
پرس تیوی که از همان اول بسمالله، 24 ساعته برنامههایش را روی آنتن فرستاده، هر نیم ساعت یک بار یک بخش خبری دارد. راس هر ساعت، عناوین خبرها در عرض 3 دقیقه پخش میشود و نیم ساعت به نیم ساعت هم یک در میان، یک مجموعه خبر 5 دقیقهای و یک مجموعه خبر مشروح 27 دقیقهای (مثلا 7:30 «کوتاه 5 دقیقهای» ـ 8:30 «مشروح» ـ 9:30 «کوتاه 5 دقیقهای» ـ 10:30 «مشروح» و همینطور الی آخر) پخش میشود. این شبکه در بیشتر از 30 کشور هم خبرنگار دارد.
اما اگر اتفاقی که برای شبکههای «سحر» و «المنار» افتاد و آنها را قطع کردند، برای پرس تیوی هم ـکه این همه هزینه و نیرو خرج کرده ـ بیفتد چی؟ «هیچی، اگر قطعمان کنند، پیشبینی خاصی نکردهایم.
وقتی به جای نقد، قطع کنند، این برایمان تبلیغ میشود. مردم دنیا خبرهای دیگر برایشان تکراری شده. ما سعی میکنیم چیز جدید بگوییم؛ چیزی که برای خود ما عادی شده ولی برای بقیه نو است. هر چند همین الان هم آمریکا محدودیتهایی را برای آنهایی که سراغ ما آمدهاند، ایجاد کرده. مثلا به اساتید دانشگاه گفتهاند یا دانشگاه یا پرس تیوی!».
گل درشت فحش نمیدهیم
این شبکه، یک شبکه جمع و جور است؛ به طوری که به جز تحریریه و استودیوی کوچکش، 3 استودیو در طبقات دیگر وجود دارد و فرستنده هم روی پشتبام است.
بنابراین پرس تیوی کاملا مستقل از صداوسیما برنامههایش را پخش میکند. کل برنامه را میشود در 3 قالب خبر، میزگردهای زنده و مستند ریخت که این آخری یعنی مستند، حداقل تا 6 ماه آینده دستش پر است.
اما خب، که چی؟ آیا پرس تیوی میخواهد مثل شبکههای داخلی، خیلی گلدرشت و تابلو به آمریکا فحش بدهد؟ «نه، ما میرویم سراغ خبرهایی که بقیه نمیروند مثل وضعیت سربازان آمریکایی در عراق. به هر حال این شبکه، متعلق به نظام است و طبیعی است که حافظ منافع ایران باشد اما نوع ارتباط برایش مهم است، روش انتقال مهم است.
ما میخواهیم تناقضگوییها را نشان بدهیم. میخواهیم، تصاویر خودشان حرف بزنند، میشود طوری برنامه ساخت که طرف نفهمد پیام را گرفته.»
نوزادی در میان غولها
پرس تیوی تازه میخواهد یک ماهه شود؛ از یک اتاقش صدای تق و توق و نصب دکور میآید و بوی رنگ همه جا را برداشته. زندگی در میان دهها شبکه جورواجور و قدیمی که هر کدامشان صدها بامبول و تردستی برای جذب بیننده دارند خیلی سخت است. باید دید ساکنان تازهوارد کوچه ساکتی در سعادتآباد میتوانند از پس آن بربیایند یا نه؛ هر چند که ما نمیتوانیم ببینیم، چون هنوز تلویزیون خانهمان پرستیوی را نمیگیرد.
خبرسازان
اینها چند تا از معروفترین شبکههای خبری بینالمللی هستند. پرس تیوی قرار است با این غولها رقابت کند. کار سختی است؛ ولی نشدنی نیست.
بیبیسی:
قدیمیترین بنگاه خبرپراکنی جهان، در ابتدا یک شبکه محلی بود که فقط خبرهای داخلی را انعکاس میداد تا اینکه در سال 1927 با گرفتن امتیاز پادشاهی تبدیل به یک شبکه ملی شد و شعاع کاریاش را به خارج از مرزهای جزیره انگلستان برد و با در اختیار داشتن رادیو، تلویزیون و در حال حاضر اینترنت، به یکی از مهمترین منابع خبری جهان تبدیل شده است. این شبکه در حال حاضر طوری شده است که امپراتوری غول آسای بیبیسی در تمام دنیا میخی کاشته و مرکز خبریای علم کرده است.
بخشهای تحلیلی این شبکه، نسبت به باقی شبکهها بسیار کمتر و نقدهای آنها نیز بسیار کلیتر است. این شبکه گویا هنوز به شعار اولیهاش یعنی «اطلاعرسانی، تربیت و سرگرمی» وفادار است و غیر از بخشهای خبری، سریالهای داستانی، مستندهای جذاب و چندین و چند فیلم سینمایی در سال تولید میکند تا خودش را فقط و فقط به خبرپراکنی محدود نکرده باشد.
این رویه باعث شده است این شبکه در زادگاهش - انگلستان - تبدیل به پرطرفدارترین شبکه ممکن شود؛ طوری که خود انگلیسیها از فرط نزدیکی، به این شبکه «عمه بیب» میگویند!
سیانان:
درست در میانه سال1980 بود که تد ترنر ـ غول سرگرمیساز دنیا ـ تصمیم گرفت بزرگترین شبکه تلویزیونی کابلی جهان را ایجاد کند. سیانان تنها بخش کوچکی از هیولایی به نام Time Warner است که غیر از این شبکه، مالک چندین و چند شبکه تلویزیونی دیگر و همچنین کمپانی هالیوودی برادران وارنر است.
این شبکه پرمخاطبترین شبکه خبری در آمریکاست و 2/88درصد از خانوادههای آمریکایی این کانال را در فهرست کانالهای تلویزیونی مورد علاقه خودشان قرار دادهاند و بیش از 5/1 میلیارد نفر از 212 کشور جهان مشتری این شبکه هستند. به رغم شعارهای دموکراتیک این شبکه، سیانان در مواقع حساس (مثل جنگ عراق و افغانستان) کاملا جانبدارانه و با هدف، بخشهای خبریاش را اداره کرده و با مقاصد آمریکایی، کاملا خودش را هماهنگ میکند. با این حال این شبکه که با شعار «Be the f irst to know» سالهاست خبرپراکنی میکند، هنوز هم منبع بسیار خوبی برای یادگیری پخش خبر است.
فاکس نیوز
یکی از تندروترین شبکههای خبری دنیا که اساسا به منظور حفظ امپراتوری آمریکا طراحی شده است. شبکه جوان فاکس نیوز را روپرت مردوخ - کارتل خرپول یهودی استرالیایی - آمریکایی - در سال1996 علم کرد و به طرز آشکاری هنوز که هنوز است سنگ جمهوریخواهان را به سینه میزند. این شبکه در حال حاضر در خاک آمریکا بیشترین تماشاگر دائمی را نصیب خود کرده است اما با این حال هنوز نتوانسته سطح تماشاگرانش را به حد بیبیسی و سیانان برساند.
فاکس نیوز در دوران انتخابات آمریکا به شکل بسیار تابلویی از کاندیداتوری بوش حمایت کرد و در دوران جنگ عراق و افغانستان، به شدت به تبلیغ پرداخت و سعی کرد با اسطورهسازی، سربازان بیشتری را به جنگ بکشاند. همین کارها باعث شده که مایکل مور به این شبکه لقب «بلندگو» بدهد و جورج بوش آن را اخوی خودش حساب کند.
یورونیوز:
این شبکه نمونه کاملی از هماهنگی کشورهای اروپایی است. در سال 93، 11 کشور اروپایی تصمیم گرفتند با تاسیس یک شبکه چند منظوره با ته مایه خبری، کل اروپا و بخشهای متعددی از جهان را تحت پوشش قرار دهند. نتیجه این همکاری، ایجاد یک شبکه کاملا حرفهای و محکم به نام یورو نیوز بود که به چندین و چند زبان پخش میشد و در حال حاضر، پرمخاطبترین شبکه خبری کل اروپاست.
167 میلیون خانواده اروپایی این شبکه را در فهرست کانالهای خود قرار دادهاند و این در مقایسه با 119 میلیون خانوار سیانان، 73 میلیون خانوار بیبیسی و 69 میلیون خانوار سیانبیسی، عدد خیلی بزرگی است. از تفاوتهای عمده یورونیوز با دیگر شبکههای خبری، حذف کامل مجریهای خبری است؛ به طوری که تمام خبرهای این شبکه به صورت Voice Over (گوینده متن) اجرا میشود و این باعث شده ریتم آن از هر شبکه خبری دیگر تندتر و در نتیجه جذابتر شود.
یکی از نقاط قوت دیگر یورونیوز، نقدهای تحلیلی شبکه در عرصههای ورزشی و هنر است که بینندههای زیادی را پاگیر خودش کرده.
الجزیره:
درست بعد از 11 سپتامبر بود که نام شبکه «الجزیره» همهگیر شد. این شبکه قطری در آن زمان اصلا یال و کوپال امروز را نداشت اما با پخش فایلهای صوتی و تصویری اسامه بن لادن و دیگر اعضای باند القاعده ـ آن هم به صورت کاملا انحصاری ـ توانست نگاهها را به خودش برگرداند.
شبکه الجزیره با استفاده از این اقبال عمومی به سرعت چمبرهاش را باز کرد و با اینکه در سال 96 (سال تاسیساش)، دایره مخاطبانش از 5/1میلیون نفر فراتر نمیرفت، توانست در سال 2005، 25 میلیون نفر را به طور دائم مشتری خودش بکند. هر چند بعضی غربیها آن را «تریبون اختصاصی بن لادن» میدانند و برخی از تندروترها، مالک اصلیاش را شخص شخیص آقای تروریست!
پادزهر ایرانیها
«پرستیوی» از همان اول که راه افتاد، توجه همنوعهای دیگرش را جلب کرد و هرکدامشان یکجوری تولد این شبکه را اعلام کردند. روزنامه گاردین با تیتر «پادزهری برای فاکس – شبکه تلویزیونی آمریکایی -» نوشت که ایران کانال تلویزیونی انگلیسیزبان 24 ساعته پرستیوی را برای مخاطبان آمریکایی و اروپایی راهاندازی کرده که به گفته رئیسجمهور ایران هدفش مقابله با تبلیغات کانالهای غربی است.
خبرگزاری آسوشیتدپرس هم تقریبا مثل گاردین خبر داد که ایران کانال تلویزیونی انگلیسیزبان پرستیوی را برای مقابله با تاثیر غرب بر اخبار جهان راهاندازی کرده. بیبیسی هم تاسیس پرستیوی را ادامه یک روند جهانی برای تاسیس شبکههای انگلیسیزبان دانست و اعلام کرد بعد از الجزیره انگلیسی و فرانس 24 و راشاتودی، پرستیوی هم وارد بازار رسانههای خبری بینالمللی شده است.
اما مفصلترین عکسالعمل را سیانان با برگزاری میزگردی راجع به پرستیوی نشان داد. سیانان با معرفی این شبکه و اهداف ضدغربیاش و پخش چند ساعت بحث و جدل بین ریدلی – مجری پرستیوی – و انصاری – سردبیر دیپلماتیک کیهانلندن و از مخالفان شبکه – نشان داد این نوزاد تازهوارد ایرانی چقدر برایش مهم است.
اما بیطرفی پرستیوی هم باعث تعجب رسانهها شده. لسآنجلس تایمز مینویسد: «در پرستیوی که گرانترین پروژه صداوسیمای ایران است، شیوه گزارشها باعث تعجب شده چون مثلا درباره خاورمیانه و عراق بیطرف است و از خبرنگاران زیرکی استفاده میکند».
اما بعضی رسانهها هم سعی کردهاند دیدی منفی نسبت به پرستیوی ایجاد کنند. اینترنشنال هرالد تریبون با این استدلال که سانسور در ایران بیداد میکند، گفته است که احتمالا پرستیوی مورد اعتماد غربیها قرار نخواهد گرفت.
همانطور که در این نمونهها دیدید، پرستیوی وارد میدان سختی شده؛ میدانی که رقبا با ذرهبین دنبال اشکالات همدیگر هستند.
ستاره پرس
ایوان ریدلی 48 ساله، خبرنگار و روزنامهنگار روزنامههای انگلیسی مثل ساندی اکسپرس بود که سال 2001 به افغانستان تحتسلطه طالبان رفت. تقریبا همه کارهای او تمام شده بود و داشت با 2 همراهش به پاکستان برمیگشت که چموشی الاغی که سوارش بود باعث شد تا دوربین عکاسیاش جلوی ماموران طالبان در خط مرزی روی زمین بیفتد.
طالبان او را دستگیر کردند و در استان لنگرهار زندانی بود تا اینکه آمریکاییها افغانستان را اشغال کردند و ریدلی با بدرقه رسمی حامد کرزای – رئیسجمهور افغانستان – به انگلیس برگشت. ایوان ریدلی، بعد از 2 سال مطالعه درباره اسلام، در ساعت 11:39 دقیقه 30 ژوئن سال 2003، مسلمان شد و همین اتفاق باعث شد تا هیچ رسانه معروف انگلیسی به او پیشنهاد کار ندهد اما او ناامید نشد و یک کتاب راجع به اسلام نوشت و در کانال اسلام (Islam Channel) مشغول به اجرا شد.
بیبیسی هم مستندی از مسلمانشدن او روی آنتن فرستاد. هرجا تجمع مسلمانان در انگلیس برپا شود، ریدلی یکی از سخنرانهای ثابت آن است و مصرانه پای حجاب خودش ایستاده.
همزمان با افتتاح پرستیوی، ایوان ریدلی خبرنگار این شبکه در لندن شده است و از طرف رسانههایی مثل روزنامه «کوریره دلاسرا»ی ایتالیا به عنوان ستاره پرستیوی معرفی میشود.
شبکه سیانان هم در میزگردی راجع به پرستیوی، ریدلی را به عنوان کارشناس و مدافع شبکه آورد و او هم به خوبی از آن دفاع کرد.