مخاطب اين نامه جوان اروپايي و آمريكايي است؛ چرا كه جوان هركجاي دنيا كه باشد، بهدنبال حقيقت است. از دروغ گفتن و دروغ شنيدن خوشش نميآيد. نقل ميشود در هامبورگ 2جوان مسيحي با پخش جزوه ميان رهگذران به تبليغ مسيحيت مشغول بودند. يكي از دانشجويان ايراني از آنها ميپرسد: اگر حضرت مسيح(ع) حضور داشت، از ما حمايت ميكرد يا آمريكا؟ آن 2جوان بهگونهاي غيرمنتظره ساكت شده و به فكر فرو ميروند. بعد از لحظاتي پاسخ ميدهند: نميدانيم، بايد بيشتر فكر كنيم. پاسخ آن آسان نيست. حقيقت آن است كه جوان با پاسخسازي رسانهها قانع نميشود. به همين دليل است كه رهبري از جوانان دنيا ميخواهد از اسلام بهصورت مستقيم و بيواسطه شناخت حاصل كنند.
درخواست اصلي رهبري چنين است: «اسلام را از طريق منابع اصيل و مأخذ دست اول آن بشناسيد. با اسلام از طريق قرآن و زندگي پيامبر بزرگ آن آشنا شويد. من در اينجا مايلم بپرسم آيا تاكنون خود مستقيماً به قرآن مسلمانان مراجعه كردهايد؟» يكي از انتشارات فرانسوي اعلام كرده بعد از جريان شارلي، مراجعه به فروشگاههاي ما براي تهيه قرآن بهصورت اعجابآوري رشد يافته. رئيس مركز اسلامي هامبورگ ميگويد كه در همين روزها عده جديدي مسلمان شدهاند. ما با برخي افراد مواجه بودهايم كه 5بار قرآن را با ترجمه خوانده و اسلام آوردهاند.
اگرچه در تبليغات بينالمللي سعي ميشود اسلام همذات با خشونت معرفي شود اما در وراي اين تبليغ، بر كنجكاويهاي جوانان افزوده ميشود. دكتر كوين بَرت، پژوهشگر آمريكايي ميگويد: من بهخصوص تحتتأثير اين جمله رهبري قرار گرفتم كه «اجازه ندهيد رياكارانه، تروريستهاي تحت استخدام خود را بهعنوان نمايندگان اسلام به شما معرفي كنند.» او ميگويد:« اين پرسش باعث خواهد شد گفتوگوهايي شكل بگيرد؛ گفتوگوهايي كه غربيها بهشدت به آن نياز دارند و من از آيتالله خامنهاي تشكر ميكنم كه اين شجاعت را داشتند تا با اين بيانيه، به آغاز چنين گفتوگوهايي كمك كنند.»