تاریخ انتشار: ۲۹ بهمن ۱۳۹۳ - ۰۷:۳۹

دکتر هادی امینی-فرزند علامه امینی: مادر بزرگم (مادر علامه امینی) یک روز آمده بودند منزل ما در نجف. من مطالبی درباره زندگی علامه از ایشان پرسیدم.

 مادربزرگم به يكي از نكات عجيبي كه اشاره كردند اين بود كه مي‌گفت: «من بعد از اينكه ايشان متولد شد تا 2 سال تمام هيچ وقت بدون وضو به ايشان شير نمي‌دادم و هر وقت موقع شيردادن ايشان مي‌شد مثل اينكه به من القا مي‌شد، مي‌رفتم وضو مي‌گرفتم . بركات زيادي در اين وضو گرفتن و شيردادن نصيبم شد.» وقتی پدرم را دفن کردیم، یکی از بزرگان آمد و به من تسلیت گفت و فرمود: من در این فکر بودم ببینم مولا امیرالمومنین علیه السلام چه مرحمتی در مقابل زحمات و خدمات مرحوم امینی می‌نمایند. در عالم خواب دیدم:حوضی است و آقا امیرالمومنین علیه‌السلام بر لب آن ایستاده‌اند. افراد می‌آیند و مولا از آن حوض، به آنها آب می دهند. گفتند: این حوض کوثر است. در این حال آقای امینی به نزدیک حوض رسید حضرت ظرف را گذاشتند، آستین‌ها را بالا زده و دستان مبارکشان را پر از آب کردند و به علامه آب خورانیدند و خطاب به او فرمودند: بیض الله وجهک کما بیضت وجهی (پروردگار رو‌سفید کند تو را کما اینکه مرا رو سفید کردي). علامه نسبت به حضرات معصومین بسیار ادب داشت. وقتی وارد حرم مطهر حضرت امیر علیه السلام می‌شد از پایین به بالای سر نمی رفت. روبه‌روی حضرت می ایستاد و گریه شدیدی می نمود.

پس از گذشت 4 سال از فوت علامه اميني يعني سال 1394 هجري قمري، شب جمعه‌اي قبل از اذان فجر ايشان را در خواب ديدم. او را شاداب و خرسند يافتم. جلو رفته و پس از سلام و دست بوسي عرض كردم: پدر جان! در آنجا چه عملي باعث سعادت و نجات شما شد؟ گفتند: چه مي‌گويي؟ مجددا عرض كردم: آقا جان! در آنجا كه اقامت داريد، كدام عمل موجب نجات شما شد؟ كتاب الغدير... يا ساير تأليفات.... يا تأسيس و بنياد كتابخانه اميرالمومنين عليه السلام؟ پاسخ دادند: نمي‌دانم چه مي‌گويي. قدري واضح‌تر و روشن‌تر بگو! گفتم: آقا جان! شما اكنون از ميان ما رخت بر بسته‌ايد و به جهان ديگر منتقل شده‌ايد. در آنجا كه هستيد كدامين عمل باعث نجات شما شد از ميان صدها خدمت و كارهاي بزرگ علمي، ديني و مذهبي؟ مرحوم علامه اميني درنگ و تأملي كردند، سپس فرمودند: فقط زيارت ابا‌عبدالله‌الحسين عليه‌السلام.