معارف اهلبيت(ع) و سخناني كه درباره آنهاست مثل رودي هستند كه توسط بزرگان و علماي شيعه مسير درست را طي كردهاند و همواره شاهد بوديم كه كتابها و گنجينههاي ارزشمندي از معارف آنها جمعآوري شده است كه يكي از ارزشمندترين آنها «الغدير» است كه محدث بزرگ شيعه يعني علامه عبدالحسين اميني نزديك به 40سال عمر خود را براي تاليف آن صرف كرد. امروز مصادف با 28ربيعالثاني يعني سالروز قمري فوت اين عالم بزرگ است. از همينرو به سراغ نوه ايشان يعني حجتالاسلام والمسلمين عبدالحسين اميني رفتيم كه همنام پدربزرگ است و در مسير او قدم برميدارد؛ با او بيشتر درباره شيوه زندگي صاحب كتاب الغدير صحبت كرديم تا با روحيات اين محقق عظيمالشأن آشنا شويم.
- ما در زندگي علما و بزرگان دين شاهديم كه 2 بعد عبادت و تحقيق در حد اعلا در آنها رعايت شده و طبيعتا علامهاميني هم از اين قاعده مستثني نيست، چطور هر دوي اين مسائل در يك نفر جمع ميشود؟
پيش از هرچيز بهتر است درباره خاندان اميني كمي توضيح دهم؛ مرحوم پدربزرگ بنده در سال 1320ه ق (1279ه.ش) در شهر تبريز در خانواده علم و تقوا چشم به دنيا گشود و مجد و بزرگي را از نياكان دانشمند و فرهيختهاش به ارث برد. جد ايشان، شيخنجفقلي، در سال 1257، در «سراب»، متولد شد، سپس به تبريز مهاجرت كرد و از علماي بنام آنجا شد. در سال 1340به رحمت ايزدي پيوست و جنازهاش به واديالسلام منتقل شد. پدر ايشان، مرحوم شيخ احمد اميني، در سال 1278به دنيا آمد و در سال 1304 تحصيلات حوزوي را نزد علماي بنام تبريز به پايان رساند و عالمي مقبول و مشهور شد و امامت جماعت يكي از مساجد آن ديار را به عهده گرفت. وي در سال1360، براي زيارت به نجفاشرف، مشرف و مورد استقبال علماي آنجا قرار گرفت. پس مشخص است كه علامه بخش اعظمي از فعاليتهاي خود را مديون خانوادهاي محقق و متعبد است.
يكي از خصوصيات بارز علامه اميني مسئله دقت ايشان به نظم و انضباط در زندگي بود و اينطور كه من ميدانم زندگي ايشان برنامه منظمي داشته است. ايشان هر روز بعد از نماز صبح مقيد بودند كه يك جزء يا يك حزب از قرآن را قرائت كنند و پس از آن شروع به مطالعه ميكردند. مجموعه تحقيقات ايشان نشاندهنده دقت و تسلط بر منابع شيعه و اهل سنت است كه جز با مطالعه فراوان چنين گنجينه عظيمي بهوجود نميآيد. البته ما در برنامههاي ايشان شاهديم كه هر روز قرائت زيارت عاشورا و ادعيه وجود داشت و خيلي بر آن مقيد بودند. درباره زيارت عاشورا هم كه داستان خواب عموي بنده حجتالاسلام هادي اميني معروف است كه ايشان مرحوم علامه اميني را بعد از فوتشان در خواب ميبينند و از احوالاتشان ميپرسند. علامه ميگويند به لطف خدا اوضاع خوب است ولي اين وضعيت بهخاطر زيارت امام حسين(ع) است. عموي من ميگويد كه راه كربلا بسته است و پدربزرگم جواب ميدهند كه «در مجالس و محافلي كه جهت عزاداري امام حسين عليهالسلام برپا ميشود شركت كن. ثواب زيارت امام حسين عليهالسلام را به تو ميدهند. پسر جان! در گذشته بارها تو را يادآور شدم و اكنون به تو توصيه ميكنم كه زيارت عاشورا را هيچ وقت و به هيچ عنوان ترك و فراموش نكن. مرتبا زيارت عاشورا را بخوان و بر خودت وظيفه بدان. اين زيارت داراي آثار و بركات و فوايد بسياري است كه موجب نجات و سعادتمندي در دنيا و آخرت توست». رمز پيشرفت ايشان هم به همين دعا و توسل به ائمهاطهار(ع) برميگردد چرا كه هر جا ايشان احساس خستگي ميكردند يا مشكلات زندگي فشار وارد ميكرد مرحوم پدربزرگم به حرم اميرالمومنين علي(ع) در نجف ميرفتند و گره از مشكلاتشان گشوده ميشد.
- پس بهنظر شما عبادت مهمترين ويژگي علامه اميني بوده؟
بهنظرم مهمترين ويژگي علامه اخلاص ايشان بوده است. همين اخلاص هم باعث شده كه شما روح خاصي را در مهمترين كتاب ايشان يعني الغدير ميبينيد. براي ادامه الغدير كه هنوز 9جلد از آن چاپ نشده است يكي از چالشهاي جدي ما اين بود كه يك گروه علمي بيايند باقيمانده اين مجموعه را پايهريزي كنند ولي واقعا هنوز موفق به اجراي طرحي مشابه آنچه خود علامه براي 11جلد چاپ شده ارائه دادند نشدهاند. علامه واقعا عاشق بودند و با اخلاص و بدون هيچ چشمداشتي براي حضرت امير(ع) چنين كاري را شروع كردند.
در خاطرات پدرم هست كه يك روز مرحوم علامه در خانه تهران بودند و چراغي روشن بود. وقتي پدرم رفته بود كه براي پدربزرگم چاي ببرد ديده بود كه فتيله چراغ درآمده و اتاق را دود گرفته ولي مرحوم علامه فقط فوت ميكردند تا دود كنار برود و مانع از خواندن كتاب نشود و اصلا متوجه نشده بودند كه چراغ خراب است. اين مسئله تنها در معادله عشق ميگنجد و اخلاص است كه آن را حل ميكند تا يك نفر بتواند چنين مجموعه بزرگي را گردآوري كند.
علامه اميني براي انجام تحقيقاتشان به هندوستان هم سفر كرده بودند و خب هند هم كشور بسيار گرمي است. عموي ما حاجرضا تعريف ميكرد كه يك شب وقتي از هندوستان بازگشتند خيليها براي استقبال آمدند، گفتند: آب و هواي هندوستان چطور بود، علامه گفت كه من نفهميدم، ما مشغول كار بوديم، متوجه نبوديم كجا گرم است و كجا سرد است، فقط عرق ميريختيم، گرما و سرما را حس ميكرد ولي اعتنا نميكرد.
- رفتار علامه با توجه به اين همه مشغلهاي كه داشت در خانه چگونه بوده است؛ يعني با همسر و فرزندان خود چطور رفتار ميكردند؟
علامه معتقد بود كه اساس خلقت بر محبت است و اين محبت را ابتدا به خدا و اولياي او كه چهارده معصوم(ع) بود داشت و بعد نسبت به اطرافيان و دوستان. مرحوم پدربزرگم به همه ميگفتند كه تو روح و جان من هستي يا حتي وقتي دوستانشان را بعد از مدتي ميديدند آنها را در آغوش ميگرفتند و ناراحت بودند كه چرا آنها را مدتهاست نديدهاند. مرحوم علامه اميني بهخاطر نوع كاري كه داشتند مجبور بودند كه 6ماه را در تهران باشند و 6ماه هم در نجف. آن زمان هم كه وسايل ارتباطي مثل امروز نبود لذا نامهاي دست پدرم هست كه از طرف علامه است و در اين نامه محبت و عاطفه بهشدت موج ميزند. علامه واقعا محبت خاصي را در خانه بهوجود ميآوردند و بين ايشان و همسرشان يعني مادربزرگم رابطه عاطفي دوطرفهاي بوده است. اينطور كه پدرم ميگفت علامه را كم ميديدند بهخاطر مشغلهاي كه داشت و وقتي آنها كمي گلايه ميكردند مادربزرگم خيلي ناراحت ميشده از اينكه كسي پشت ايشان حرف بزند. از آن طرف جز عشق چيز ديگري نبوده كه باعث ميشده مادربزرگم هر روز ميزبان حجم بالاي مراجعان علامه باشد. بهطور كلي رفتار علامه با محبت بود و همواره در كتابشان هم اين مسئله وجود دارد كه تلاش دارند با بيان مناقب اميرالمومنينعلي(ع) و اثبات حقانيت ايشان بين شيعه و سني وحدت بهوجود بياورند.
ايشان در سفري كه به بغداد داشتند قاضيالقضات اين شهر را ميبينند و از او ميپرسند كه چه كتابي مينويسي؟ او گفت كه «من كتابهايي درباره مناقب 3 خليفه اول و همچنين علي(ع) نوشتهام و الان هم در حال نوشتن كتابي درباره معاويه هستم». علامه آن زمان مشغول نوشتن جلد دهم الغدير بودند كه در آن حسابي پنبه معاويه را زده بودند. آن را به قاضيالقضات بغداد دادند و توضيح دادند كه منابع اين كتاب همه از منابع اهل سنت است؛ بعد از چندوقت علامه سراغ قاضيالقضات بغداد را گرفتند و در نامهنگاري، قاضيالقضات اعلام كرد كه من وقتي كتابهاي شما را خواندم كل نوشتههاي خودم را آتش زدم. اين شيوهاي بود كه علامه براي اثبات حقانيت شيعه بهكار گرفتند و بسيار هم موفق بودند.
- نحوه ازدواج علامه اميني چگونه بوده است؟
خب مرحوم علامه اميني 2 بار ازدواج كردند؛ ماجراي ازدواج دوم ايشان هم از اين قرار است كه يك شب ايشان خواب ميبينند كه جلوي باغي هستند ولي هنگام ورود به اين باغ جلويشان را ميگيرند. وقتي پرسوجو ميكنند به او ميگويند كه در اين باغ صديقه طاهره(س) هستند و شما محرم نيستيد و نميتوانيد وارد شويد. علامه از خواب بيدار ميشود و بعد از مشورت با چند نفر بهترين جوابي كه ميگيرند اين است كه اگر شما با خانم سيدهاي ازدواج كنيد داماد حضرت زهرا(س) ميشويد و طبيعتا محرم ايشان. مرحوم پدربزرگم بعد از آن با تحقيقاتي كه ميكند و موافقت پدر مادربزرگم يعني مرحوم سيدعلي موسويخلخالي با مادربزرگم ازدواج ميكنند.
فردي به نام دكتر محمد عبدالغني حسن كه شاعر برجسته عرب و از علماي مصر بودن بعد از اينكه علامه اميني، الغدير را براي ايشان فرستاد شعري براي علامه سرود و فرستاد كه از ايشان تقدير كرد. علامه اميني نامهاي برايشان فرستادند كه «من از شما ممنونم كه اين شعر را براي من سروده و فرستاديد. اما چرا اصل را گذاشتيد و فرع را گرفتيد.اي كاش شما غديريه ميسروديد و نام خود را ميان غديريهسراها مضبوط و ماندگار ميكرديد و دوستي خود را نسبت به اميرالمومنين نشان ميداديد». بعد از ۲ماه پاسخ نامه ايشان آمد كه «من به اين علت پاسخ نامه شما را دير دادم كه در اين دنيا يك دختر بيشتر ندارم و او نيز بيمار شده و اطبا نيز از مداوا كردن او نااميد شدهاند و دخترم در حال احتضار است. به اين علت اصلاً حال شعر گفتن نداشتم. ولي چون شما امر كرده بوديد با چشم گريان اين غديريه را سروده و برايتان فرستادهام». اين نامه روز پنجشنبه بهدست علامه رسيده بود. علامه اميني شب به حرم اميرالمومنين علي(ع) مشرف شدند. فرداي آن روز نامهاي به فرزندشان حاجآقا رضا دادند و گفتند كه اين نامه را براي محمد عبدالغني حسن پست كن؛ «من ديشب كه به حرم رفتم غديريه اين فرد را براي اميرالمومنين(ع) خواندم و فكر ميكنم ان شاءالله شفاي دختر را گرفتم».
- كتابخانهاي به ارزش يك حرز
كتابخانه امام اميرالمومنين(ع) از مهمترين كتابخانههاي نجف اشرف است كه از آثار مرحوم علامه اميني محسوب ميشود. اين كتابخانه در سال 1332 بنا نهاده شده است و نخستين كتابخانه عمومي نجف محسوب ميشود. كتابخانه علامه اميني در آغاز، 10 هزار عنوان كتاب داشت اما اكنون بيش از ۶۵ هزار عنوان كتاب دارد و بزرگترين كتابخانه عراق به شمار ميآيد. از فعاليتهاي كتابخانه، ايجاد مراكز پژوهشي با نام «مركز الاميرلاحياء التراث الاسلامي» در سال 1373 است. اكنون اين مركز، نزديك به 50عنوان كتاب قديمي را چاپ كرده كه بيشترين آن در بيروت چاپ شده است، ازجمله منيه المريد شهيد ثاني و رسائل سيدمرتضي كه در ايران و در 3جلد چاپ شده است. كتابخانه علامه اميني زماني تاسيس ميشود كه طلاب با كمبود كتب مواجه هستند و علامه اميني بهخاطر مشقتهايي كه براي تهيه كتاب و جمعآوري منابع، جهت تاليف الغدير كشيده تصميم ميگيرد كتابخانه شخصي خود را وقف اميرالمومنين(ع) كند تا همه بتوانند از آن بهره ببرند. هسته اصلي كتابخانه علامه اميني را كتابهاي شخصي او تشكيل ميدهد كه بين آنها كتابهايي هست كه علامه اميني در سفرهاي خود آنها را استنساخ كرده و همه بهصورت نسخ خطي در كتابخانه موجود است. ساختماني هم كه نزديك حرم اميرالمومنين علي(ع) توسط علامه اميني و با شراكت چند تن از متمولين آن زمان نجف خريداري شده با همين كتابها تجهيز شده است. بخش ديگر كتابخانه مربوط ميشود به روزنامههايي كه از زمان حيات علامه اميني تا الان تهيه و نگهداري شده است و همه حوادث كشور عراق از قبل از سركار آمدن حكومت صدام تا بعد از فروپاشي آن وجود دارد و محققان زيادي از آنها استفاده ميكنند. از ديگر بخشهاي كتابخانه علامه اميني بايد به مصحفهاي شريف قرآن اشاره كرد كه بين آنها مصحفي منسوب به اميرالمومنين(ع) وجود دارد كه اعرابگذاري آن توسط امام حسن(ع) و امام حسين(ع) انجام شده است. حجتالاسلام عبدالحسين اميني نوه علامه اميني درخصوص اين كتابخانه اينطور توضيح ميدهد: «كتابخانه علامهاميني توليتي متشكل از هيأت امناي عراقي و يك هيأت امناي ايراني است كه بر هرگونه كارهاي كتابخانه نظارت دارند. حاج شيخ رضا يكي از اعضاي هيأت توليت بود و اكنون عموي من آقاي دكتر محمد اميني به جاي مرحوم رضا اميني كه هر دو از فرزندان علامه هستند از متوليان كتابخانه است». زماني صدام تصميم گرفت كه كتابخانه را با خاك يكسان كند اما موفق به اين كار نشد و به كتابخانه آسيب نرسيد. آيتالله خويي از مراجع تقليد شيعه در عراق هم به مدير وقت كتابخانه گفته بود: «در حفظ تابلوي سردر كتابخانه مثل جانت كوشا باش چون نجف را خداوند به عنايت اميرالمؤمنين(ع) و به واسطه وجود اين حرز است كه حفظ كرده است».
- از غدير تا الغدير
دكتر كاميار صداقت ثمرحسيني
عضو هيأتعلمي پژوهشگاه علوم انساني و مطالعات فرهنگي
كتاب «الغدير في الكتاب والسنه والادب» مهمترين اثر مكتوب علامه عبدالحسين اميني و از درخشانترين تأليفات شيعه در دوران معاصر است كه تاكنون چاپهاي مختلفي از آن منتشرشده. يكي از آنها چاپ مؤسسه دايرهالمعارف فقه اسلامي است كه آن را در 14 جلد (همراه با 2مجلد كتاب ثمرات الاسفار الي الاقطار و يك مجلد فهرست اعلام) منتشر كرده است.
كتاب الغديردايرهالمعارفي جامع در زمينههاي عقيدتي، سياسي، تاريخي، اجتماعي، اخلاقي و فقهي مربوط به خطبه غدير است و بر پايه منابع و مصادر اهل سنت نگاشته شده است. برخي از موضوعات متنوع آن عبارتند از: اسناد حديث غدير، پاسخ به تهمتها، اسناد زيارتنامههاي برادران اهل سنت و زيارتگاههاي مورداحترامشان در جهان اسلام و مشروعيت زيارت ائمه اطهار(ع) و پيامبر اكرم(ص)، نحوه انتخاب يزيد به جانشيني معاويه و خروج امام حسين(ع) و ماجراي كشته شدن جناب عثمان، جعل حديث و سازندگان اخبار در دوران امويها و عباسيها و موضوع فقهي ازدواج موقت و... .
او در هر بحثي كه وارد شده است، قرن به قرن، از منابع اهل سنت، واقعه غدير را در دل تاريخ اسلام تتبع و تحقيق ميكند و بهحق او را بايد احياكننده فقه تاريخ در دورانش دانست. در بيان جايگاه رفيعاش به سخن مرحوم استاد دكتر شهيدي بسنده ميكنم كه در يادنامه او بهدرستي نوشت: «اميني تكليف مذهبي خود را در حد هشام بن حكم، ابوسهل نوبختي، صدوق، مفيد و سيدمرتضي انجام داد.» همچنين بايد توجه داشت كه كتاب الغدير از نخستين تأليفات حوزوي است كه در سبك و سياق تأليفات نوين علمي و با رعايت ارجاعات دقيق نوشتهشده است. ويراستاري آن بر عهده مرحوم آيتالله علامه اردوبادي بود كه علاوه بر تصحيح، پيشنهادهايي را به علامه ارائه داد. علامه اردوبادي اديبي بس توانا بود كه كتابهاي بسياري را ويراستاري كرد و بنا بر نيت خالصانهاي كه داشت شرط ميكرد كه نامش آورده نشود. در اين خصوص آيتاللهالعظمي شبيري زنجاني در كتاب «جرعهاي از دريا» صفحهاي را به علامه اردوبادي اختصاص داده و علامه سيدعبدالعزيز طباطبايي يزدي مشهور به محقق طباطبايي در مصاحبههاي خود به اين مطلب اشاره كرده است. ناگفته نماند كه محقق طباطبايي از شاگردان برجسته علامه اميني بود كه كتاب «الغدير في التراث الاسلامي» او ادامه كتاب الغدير است.
اما چرا اشعار شاعران غدير براي علامه اميني چنان اهميت داشت كه مدخل هر مجلد از كتابش را به آنها اختصاص داد؟ براي فهم بهتر اين مسئله، ابتدا بايد توضيحي مختصر پيرامون اختلاف موجود ميان فريقين (شيعه و سني) درباره خطبه غدير ارائه كرد. همه علماي اسلام متفقاند كه حضرت پيامبر اكرم(ص) در حجهالوداع و در محلي موسوم به غدير خم در ضمن خطبهاي دست امام علي(ع) را بالا بردند و فرمودند: «من كنت مولاه فعلي مولاه» و يا «... فهذا علي مولاه». ازاينرو در اسناد و الفاظ اصلي عبارت مذكور از خطبه غدير هيچ ترديدي نيست و اختلاف تنها بر سر معناي واژه «مولي» (ولي) است كه آيا بهمعناي دوستي است و يا سرپرستي؟ و درنتيجه آيا پيامبر اكرم(ص) امر به دوست داشتن امام علي(ع) فرموده و يا علاوه بر آن امر به سرپرستي ايشان بر هر مؤمن و مومنهاي كردهاند؟ علامه اميني در جهت حل اين مشكل هوشمندانه متوجه فهم اديبان و شاعران بزرگ عرب شد كه فهمشان در لغت براي عرب حجت است. او كاري كرد كارستان؛ قرن به قرن جلو آمد، پرده از نقاب تاريخ كشيد و در شورانگيزترين مباحث ادبي نشان داد كه در طول 14قرن از حيات اسلام، فهم بزرگان زبان عرب از معناي اين واژه، سرپرستي و عهدهدار شدن امر حكومت توسط امام علي(ع) بوده است و نه فقط دوستي آن حضرت؛ و اين جريان ادبي از همان آغاز واقعه غدير در تاريخ ظاهر شد؛ آنگاهكه حسان بن ثابت با اذن رسولالله(ص) روايتي بس دلنشين از آن واقعه بزرگ را به نظم سرود، با اين مطلع:
يناديهم يوم الغدير نبيهم بخمٍ واسْمعْ بالرسولِ منادياً
در خاتمه بايد اشاره كرد كه كتاب الغدير هرچند به موارد اختلافي ميپردازد، ولي همچنان كه علامه شهيد مرتضي مطهري و علامه محمدتقي جعفري و علامه سيدمرتضي عسكري (هر 3در نخستين يادنامه علامه اميني به كوشش محمدرضا حكيمي) و نيز آيتالله واعظ خراساني نخستين دبيركل مجمع جهاني تقريب مذاهب اسلامي (در كتاب نداي وحدت) بيان كردهاند، كار علامه اميني در مسير برادري و وحدت اسلامي است. به تعبير علامه جعفري يافتن علل و ريشههاي اساسي اختلافات نخستين قدم در راه پيدا كردن راهحل است؛ بهويژه آنكه مشكل تنها «منابع معتبر» نيست بلكه عقايد تثبيتشدهاي است كه در قرون و اعصار طولاني ريشههاي خود را در اعماق روان فردي و وجدان اجتماعي دوانده است.