دنياي رسانه يعني بهرهمندي از چهرههاي سرشناس. افراد سرشناسي كه حرفها، تيپها، كارها و حتي زندگي خصوصيشان براي طيف وسيعي از مردم عادي جذاب است.
در اين ميان عدهاي سراغ مصاحبه و تصوير ستارگان و افراد مشهور ميروند و گروهي نيز به دنبال كشف اسرار زندگي آنها برميآيند.
البته اين فقط رسانهها نيستند كه رفتار افراد مشهور را رصد ميكنند، بلكه خود اين افراد هم (به رغم تكذيب بعضي از آنها) بهشدت پيگير رسانهها بوده و ميدانند بخش عمدهاي حيات حرفهايشان به توجهي وابسته است كه رسانهها معطوفشان ميكنند و اين اتوبان همواره بايد دوطرفه باشد.
جدا از رابطه رسانهها و ستارهها، افراد ديگري هم هستند كه دنبال استفاده از چهرههاي سرشناس و البته رسانهاي كردن بيش از پيش آنها هستند.
اين افراد يا صاحبان صنايع هستند كه از ستارگان براي تبليغ كالاهاي خودشان استفاده ميكنند و يا فيلمسازاني كه ميدانند استفاده از افراد مشهور در قالب بازيگر چقدر به بعد رسانهاي تيمشان كمك ميكند.
در واقع آنها خودشان هم ميدانند كه ورزشكار فوق نميتواند بازيگر مطرحي شود اما نميخواهند از كنار توجه رسانهها به راحتي عبور كنند.
روي همين اصل طي چند دهه اخير بسياري از بزرگان ورزش جهان و ايران را بر پرده نقرهاي سينما و جعبه جادويي تلويزيون به عنوان بازيگر ديدهايم؛ مرداني كه اغلب هم موفقيت چنداني به دست نياوردند و صرفا براي اينكه بيشتر ديده شوند، تغيير
مسير دادند.
البته چند نفري هم بودند كه واقعا مطرح و موفق شدند و هنوز هم به طور جدي مشغول كار هستند و اساسا آنها را بيشتر به عنوان بازيگر ميشناسند تاورزشكار!
- نايبقهرماني كه بازيگر شد
اگر به فيلمهاي كمدي علاقه داريد، بدون شك نام «اسپنسر» برايتان آشناست؛ بازيگر چاقي كه اغلب كارهايش از تلويزيون خودمان هم پخش شده است.
اما شايد اغلب علاقهمندان به اسپنسر ندانند كه او يك ورزشكار حرفهاي بوده و اتفاقا قبل از هنرپيشگي هيكل ورزيده و خوشفرمي هم داشته است.
اسپنسر در المپيك1960 رم مدال نقره مسابقات شنا را كسب كرد و پس از آن وارد عرصه هنر شد، اما بدون شك الان تعداد كساني كه از سابقه ورزشي او اطلاع دارند، بسيار كمتر از نفراتي است كه او را در هيبت هنرمند ميشناسند.
- بوكسور سينمايي
در دهه هفتاد ميلادي ساخت يكسري فيلم به نام «راكي» سينماي آمريكا را تحتالشعاع قرار داد و خيلي زود در سراسر جهان طرفداران بسياري پيدا كرد.
بازيگر نقش اول و كارگردان اين فيلمها (كه در 5قسمت ساخته شدند) چهرهاي بود كه اتفاقا با همين فيلم به شهرت افسانهاي رسيد. «سيلوستر استالونه» نامي است كه حالا حتي كساني كه سينما را به طور جدي دنبال نميكنند هم با آن آشنا هستند.
يكي از مواردي كه باعث ملموستر شدن فيلمهاي راكي ميشد، رفتار حرفهاي استالونه در مقام بوكسور بود. البته اين مساله با توجه به سابقه استالونه اصلا عجيب نبود، چون او در دوران جواني بوكس را به صورت حرفهاي دنبال ميكرد اما نتوانست به تيم ملي و مسابقات بزرگ راه پيدا كند.
حالا او با فيلمهايي كه ساخت، به راحتي نامش را در كنار مشهورترين بوكسورهاي جهان قرار داده است.
- از كتككاري تا فيلمهاي عاطفي
«اريك كانتونا» برايمان خاطرات زيادي را تداعي ميكند. اسطوره فرانسوي منچستريونايتد كه نقش بسزايي در دوران طلايي اين تيم در دهه90 ميلادي داشت.
كانتونا يعني يقههاي بالازده، يعني چهرهاي خشن، يعني پاسهاي دقيق و گلهاي حساس، يعني انتقالي پرسروصدا از ليدزيونايتد به جمع شياطين سرخ، يعني بياعتنايي امهژاكه و از كف دادن جام جهاني1998 و البته يعني كتككاري وحشتناك با هوادار كريستالپالاس در زمستان سال1373.
اريك بزرگ در اواخر دهه نود ميلادي با يك تصميم بزرگ ديگر حيرت فوتبالدوستان را در پي داشت. او در اوج، از فوتبال خداحافظي كرد و مدعي شد از اين پس فقط براي تفريح سراغ فوتبال آمده و در بازيهاي خيريه يا فوتبال ساحلي حاضر ميشود.
چندي پس از اين خداحافظي، كانتونا استعدادش را در حيطه ديگري به معرض نمايش گذاشت و هنرپيشگي پيشه كرد. ابتدا كسي او را جدي نگرفت و رفتارش را تبليغاتي تلقي كردند اما پس از حضور در يكي دو فيلم مشخص شد كه نابغه فرانسوي در عرصه هنر هم ميتواند خيلي حرفها داشته باشد.
حالا كانتونا هرازچندگاهي فيلم بازي ميكند و اتفاقا در اين عرصه هم موفق است. جالب اينكه اين بازيكن بداخلاق به خوبي از عهده نقشهاي عاطفي و دراماتيك هم برميآيد. مسالهاي كه هضم آن با توجه به رفتاري كه از او در زمين فوتبال ميديديم، انصافا كار سختي محسوب ميشود.
- عروسك تبليغاتي
حضور پله در ليگ برتر آمريكا(M.L.S) در اواخر دهه هفتاد و اوايل دهه هشتاد ميلادي پاي او را به دنياي تبليغات باز كرد و محبوبيتش باعث شد كه خيلي زود به چهرهاي محبوب براي شركتهاي بزرگ بدل شود.
از برندهاي توليدكننده نوشابه گرفته تا شركتهاي هواپيمايي، از كت و شلوارهاي شيك گرفته تا البسه ورزشي. بله با همه اينها قرارداد داشت و پول بسيار خوبي هم درآورد.
درگيريهاي پله در فيلمهاي تبليغاتي به حدي زياد بود كه در دهه نود ميليادي حتي پست وزارت ورزش برزيل را هم رها كرد و استعفا داد.
اين حركت البته با انتقاد شديد گروهي از برزيليها توأم شد؛ به طوري كه يكي از اعضاي پارلمان اين كشور با اشاره به اهمال پله براي كمك به ورزش كشورش گفت: «پله؟ كدام پله؟ از چه كسي حرف ميزنيد؟ او يك زماني بهترين بازيكن برزيل بود اما حالا يك عروسك تبليغاتي براي شركتهاي چندمليتي است.»
پله در جام جهاني2014 هم نقش تبليغاتي داشت و علاوه بر قراردادهاي معمول و ساليانه، با يك بانك لهستاني هم به طور ويژه قرارداد بست. او چند سال قبل طي مذاكره با يك آژانس ايراني اعلام كرد براي سفر به ايران بابت دو روز اقامت 250هزار دلار ميگيرد!
جالب اينكه او در يكي از موفقترين فيلمهاي ورزشي تاريخ سينما هم نقش كليدي داشته است. فيلم مشهور «فرار به سوي پيروزي» كه مرواريد سياه در آن با چهرههاي سرشناسي چون بابي مور فقيد، آسوالدو آرديلس و البته سيلوستر استالونه همبازي بود.
او در آنجا نقش يك اسير در اردوگاه نازيها را ايفا ميكرد. پله قبل از پيروزي انقلاب در معيت تيم سانتوس برزيل به ايران هم سفر كرده است.
- فيلمهاي تبليغاتي
در عرصه ورزش جهان، حضور چهرههاي سرشناس در فيلمهاي تبليغاتي امري كاملا مرسوم تلقي شده و گردش مالي اين حضور ساليانه بالغ بر صدها ميليون دلار ميشود.
طي ساليان متمادي، ديويد بكام پولسازترين چهره فيلمهاي تبليغاتي بود و هنوز هم در اين عرصه مطرح است.
از سوي ديگر چهرههايي چون مايكل جردن، تايگر وودز، شكيل اونيل، سرگئي بوبكا، تيهري آنري، زينالدين زيدان، مايكل اوون، تري ونيلز، كلارنس سيدورف، اوليور كان، لوئيز فيگو، لوتار ماتئوس، مايكل شوماخر و جيوواني تراپاتوني، از جمله سرشناسترين چهرههاي ورزشي هستند كه فيلم تبليغاتي بازي كردهاند.
الان هم كه ليونل مسي و كريستيانو رونالدو، صدرنشين اين تبليغات (در جامعه فوتبال) محسوب ميشوند و از بابت اين تبليغات حسابي پول به جيب ميزنند. البته رافائل نادال و راجر فدرر نيز هرازچندگاهي در فيلمهاي تبليغاتي حاضر ميشوند.
- حيف از حبيبي و بلور
ورزش ايران هم در اين عرصه متاثر از ورزش اروپا و آمريكا بوده است. كلا شهرت و ميل به ديده شدن مسالهاي نيست كه بتوان به سادگي از كنارش گذشت. ما در دهه30 شمسي يك نابغه در كشتي آزاد داشتيم كه «امامعلي حبيبي» نام داشت.
اين دلاور قائمشهر فاتح مدال طلايي جهان و المپيك شد تا لقب ببر مازندران را مال خود كند اما حسن شهرت او باعث شد تا فيلمسازان سراغش بيايند و حبيبي حضور در فيلمي به همين نام (ببر مازندران) را بپذيرد.
فيلمي كه در حد شأن و شخصيت قهرمان المپيك نبود و عدهاي بر اين باورند كه حبيبي به خاطر مشكلات مالي حاضر به نقشآفريني در آن شد.
چند سال بعد از «ببر مازندران» جادوي سينما سرمربي بزرگ تيم ملي كشتي آزاد كشورمان را هم اغوا كرد و او را به سمت پرده نقرهاي كشاند. در اوايل دهه پنجاه شاهد حضور مرحوم حبيباله بلور در سينما بوديم.
مردي كه روزگاري بزرگاني چون: تختي، موحد، صنعتكاران، سروري و مهديزاده را كوچ ميكرد، حالا در فيلمهايي نقشآفريني ميكرد كه بر خلاف انتظار خودش، اصلا بر شهرتش نيفزود و اتفاقا به آن خدشه هم وارد كرد.
حالا بالغ بر 30سال از فوت بلور ميگذرد اما همچنان عدهاي از كشتيدوستان قديمي حسرت آن روزها را خورده و آرزو ميكنند كه اي كاش زمان به عقب برميگشت تا به هر طريق ممكن مانع از حضور آقابلور در سينما ميشدند. پيشنهادي كه به مرحوم تختي هم داده شد اما او قاطعانه برابرش مقاومت كرد.
حضور كشتيگيران در سينما فقط معطوف به اين دو نفر نميشود. حسين ملاقاسمي، مليپوش فرنگي كشورمان هم قبل و بعد از پيروزي انقلاب اسلامي در سينما نقشآفريني كرد اما هرگز نتوانست به اندازه كشتي در آن موفق شود.
از سوي ديگر عليرضا لرستاني مليپوش اسبق تيمهاي كشتي آزاد و فرنگي هم سابقه بازي در فيلم «دمرل» را داراست؛ فيلمي كه البته موفقيت چنداني برايش به همراه نياورد.
در نوروز امسال هم «بهرام مشتاقي» قهرمان وزن 74كيلوگرم بازيهاي آسيايي1974 تهران در نقش سرمربي تيم ملي كشتي پيشكسوتان، در سريال پرمخاطب و موفق پايتخت3 نقشآفريني كرد؛ نقشي كه اتفاقا مورد توجه هم قرار گرفت.
منبع:همشهري تماشاگر