اينها جناياتي هستند كه در يكماه گذشته توسط پسران جواني كه در رسيدن به دختر مورد علاقهشان با شكست روبهرو شده بودند، در نقاط مختلف كشور رخ داد. 2مورد نخست در شهرستان جيرفت رخ داد و جان خواهران دوقلو و يك دختر جوان را كه حاضر به ازدواج با خواستگاري سمج نبودند را گرفت كه اخبار آن طي روزهاي گذشته در روزنامهها انتشار يافت و هر دو جنايتكار در دادگاه به قصاص محكوم شدند اما سومين مورد، اتفاق تازهاي است كه چند روز پيش در شهرستان درگز رخ داد.
ماجرا از اين قرار بود كه پسر جوان خانواده وقتي به دختري علاقهمند شد و تصميم به ازدواج با او گرفت، خانوادهاش را در جريان گذاشت اما آنها جواب رد دادند و گفتند كه مخالف اين وصلت هستند. پسر جوان اما اصرار داشت كه بايد با دختر موردعلاقهاش ازدواج كند و كار به جايي كشيد كه از 5ماه قبل خانه را ترك كرد و جدا از آنها زندگي ميكرد.
تا اينكه وقتي ديد حتي ترك كردن خانه هم نتوانسته خانوادهاش را راضي به قبول خواستهاش كند نقشه هولناكي كشيد. او با يك گالن بنزين راهي خانه شد و زماني كه همه سرگرم استراحت بودند، آنجا را به آتش كشيد و فرار كرد. همسايهها با ديدن شعلههاي آتش، ماجرا را به آتشنشاني گزارش كردند و به كمك ساكنان خانه شتافتند.
در زمان حادثه 5نفر در خانه بودند كه تمامي آنها در آتشسوزي مجروح شدند و به بيمارستان منتقل شدند. همزمان مأموران پليس نيز در جريان قرار گرفتند و وقتي معلوم شد عامل آتشسوزي پسر 21ساله خانواده است، او را دستگير كردند. سعيد در بازجوييها به آتش زدن خانه اعتراف كرد و مدعي شد بهدليل بيتوجهي خانوادهاش به خواستهاش چنين كاري كرده و حالا بهشدت پشيمان است. او پس از اعتراف به آتش زدن خانه با قرار قانوني راهي بازداشتگاه شد و اين در حالي است كه علاوه بر مجروح شدن اعضاي خانواده، دستكم 15ميليون تومان از اثاثيه خانه در آتش خاكستر شد.
- اين حادثه رخ نميداد اگر...
چنين حوادثي بارديگر زنگ خطر را درباره وضعيت سلامت رواني جامعه به صدا درميآورد. سؤال اين است چنين افرادي در چه شرايطي دست به چنين رفتارهاي خشني ميزنند؟ مريم رامشت، روانشناس و مدرس دانشگاه در گفتوگو با همشهري ميگويد:يكي از اصول روابط عاطفي رسيدن طرفين رابطه به آرامش و توليد احساسات و عواطف مثبت و خوشايند است.
معمولا افرادي كه به بلوغ عقلي، عاطفي و همچنين بلوغ اجتماعي رسيدهاند ميتوانند روابط عاطفي را تا حدودي مديريت كنند و به آن سمت و سويي مثبت دهند. اما در اين ميان، روابط عاشقانه گاهي وجوه تخريبي پيدا ميكند. متأسفانه در سالهاي اخير برخي جوانان به بهانه روابط عاطفي و عاشقانه مرتكب رفتارهاي خشونتباري ميشوند و بعد عنوان ميكنند كه بهدليل عشق و علاقه به طرف مقابل دست به چنين كاري زدهاند.
چنين افرادي بهطور قطع دچار نوعي اختلال شخصيت هستند. هرچند آنها بر رفتارشان كنترل دارند اما بيماري و شرايط روحي نامناسب بر آنها حاكم است. چنين افرادي دچار مجموعهاي از احساسات بد و ناخوشايند مثل بدبيني و سوءظن هستند و فكر ميكنند ديگران آنها را درك نميكنند و مورد تحقير واقع شدهاند. در واقع آنها نوعي حس ناكامي دارند. ريشه ديگر اين رفتار در خانواده است.
در چنين خانوادههايي روابط عاطفي گرمي وجود ندارد و فرزندان را تنبيه و تحقير و به آنان توهين ميكنند. فرزندان در چنين محيطي ناخودآگاه به افكار منفي گرايش پيدا ميكنند و خودشان را براي انجام هر كاري مجاز ميدانند . اما براي جلوگيري از انتقامجوييهاي بهظاهر عاشقانه چه بايد كرد؟
متأسفانه در جامعه به سلامت رواني اهميت زيادي داده نميشود. علاوه بر اين بايد افراد در دوران نوجواني غربالگري شوند. چرا كه بسياري از مشكلات رواني درصورتي كه در دوران نوجواني شناسايي شوند قابل درمان هستند. از سوي ديگر بايد خانوادهها را آموزش داد تا با ديدن نخستين نشانهها، مشكلات رواني فرزندانشان را با كمك متخصصان درمان كنند.
گاهي برخي خانوادهها به اميد بهبودي فرزندشان را كه از اختلالات رواني رنج ميبرد رها ميكنند يا اينكه او را به كار ديگري مشغول ميكنند كه اين اقدام پاك كردن صورت مسئله است. آنها بايد به علائق و احساسات فرزندانشان احترام بگذارند و هرگز آنها را سركوب نكنند. با علاقه آنها بهطور علني مخالفت نكنند و در عوض سعي كنند با آنها همدل شوند و اعتمادشان را جلب كنند. بيترديد اگر در حادثه درگز درك متقابل و حمايت خانواده از پسر جوان وجود داشت و با او بهطور علني مخالفت نميشد و طرفين راهي منطقي را جستوجو ميكردند از احتمال وقوع اين حادثه كاسته ميشد.