همشهری آنلاین: حسین علیزاده موزیسین نامدار ایرانی در نشست پژوهشی تار و سه تار در فرهنگسرای ارسباران گفت: رسیدگی به همه‌ امور وظیفه‌ دولت نیست. اگر هر کسی در جایگاه خود وظیفه‌اش را درست انجام دهد، همه‌چیز درست می‌شود.

به گزارش ايسنا، اين نوازنده‌ پيشکسوت در نشستی پژوهشی که برای ساز تار و به بهانه‌ی بزرگداشت فرهنگ شريف برگزار شده بود، اظهار کرد: هميشه در کنار تغيير و تحولاتی که در هنر ايجاد می‌کنيم، بايد توجه داشته باشيم که از ريشه جدا نشويم. با جدايی از ريشه، تحول بی‌معنی است. موسيقی بايد با ريشه آميخته شود، وگرنه تبديل به مسائل روزمره می‌شود.

اين هنرمند پيشکسوت اظهار کرد: با اعتقاد، خودتان را به ريشه وصل کنيد. در غير اين صورت شما برای بازار کار کرده‌ايد و خدمتی به موسيقی نداشته‌ايد که البته اين، کار يکی دو روز نيست؛ کار دولت هم نيست، بلکه بايد خودمان در اين راستا تلاش کنيم.

عليزاده با اشاره به نقش هوشنگ ظريف در شخصيت هنری‌اش، گفت: يکی از کسانی که من عاشقش هستم، هوشنگ ظريف است. از بچگی او را می‌شناختم. او هم معلم من بود و هم اين‌که خانه‌اش نزديک خانه ما بود. معلم سرود ما در دوره‌ی دبيرستان آقای ظريف بود.

وی با بيان خاطره‌ای گفت: يادم می‌آيد، شب عيد که می‌شد، ظريف به ما رحم نمی‌کرد. ۱۴ صفحه درس به ما می‌داد که بايد آن‌ها را تمرين می‌کرديم. موسيقی هم مثل بقيه رشته‌ها نبود که بشود، دو روز آخر عيد آن را انجام داد. بايد تمرين می‌کرديم و ساز می‌زديم وگرنه ظريف سرمان داد می‌زد. البته من يکی از شاگردان خوب او بودم.

عليزاده که دوست و همکلاسی قديمی داريوش طلايی نيز هست، اظهار کرد: عيد نوروز که می‌شد، من و داريوش طلايی دل‌مان برای ظريف تنگ می‌شد. ما عاشق استادمان بوديم. آن زمان، واژه‌ی استاد برای هيچ کسی استفاده نمی‌شد. ما ظريف را «آقا» صدا می‌کرديم. هرچند که او لياقت لقب استاد را داشت، اما اجازه نداشتيم، هميشه از اين مقام استفاده کنيم.

او که در اين مراسم حضور نداشت و فيلم سخنرانی‌اش را به اين مراسم فرستاده بود، ادامه داد: هنرجوها بايد بدانند که اولين معلم موسيقی، خيلی مهم است. اگر تکنيکی غلط در شما شکل بگيرد، اصلاح آن تقريبا غيرممکن است. ما اين شانس را داشتيم که به دستان ظريف نگاه کنيم.

وی افزود: هوشنگ ظريف شاگردان زيادی تربيت کرده است و من به‌عنوان شاگرد او هزاران شاگرد داشته‌ام که اتفاقا آن‌ها هم شاگرد دارند. اين خودش يک لشکر است و ببينيد که چه سرچشمه‌ی خوبی دارد.

خالق «به تماشای آب‌های سپيد» در بخش ديگری از سخنانش گفت: بعضی‌ها می‌گويند موسيقی ايرانی غمگين است. بله؛ وقتی غمگين به نظر می‌رسد که با نگاهی پويا بررسی نشود. در اين صورت موسيقی ايرانی زنده نيست.

عليزاده در ادامه‌ی سخنانش به شاگردی‌اش نزد شهنازی نيز اشاره کرد و گفت: کسانی که در زمان ما به موسيقی گرايش پيدا می‌کردند به کلاس‌های چنين استادانی می‌آمدند. اين کلاس‌ها باعث می‌شد که هنرمندان از فساد دوری کنند، اما کسانی که عمقی به موسيقی نمی‌پرداختند، جامعه به آن‌ها صدمه می‌زد.

 در مراسمی که شامگاه ۹ اسفندماه، در فرهنگسرای ارسباران برگزار شد، هوشنگ ظريف که معلم بسياری از تارنوازان ايران بوده است، در سخنانی گفت: تار، مادر سازهای ايرانی است و بايد آن‌طور که بايد و شايد نواخته شود. در گذشته وقتی استادان بداهه‌نواز ساز می‌زدند، آدم می‌فهميد چه رديف و چه دستگاهی است، اما امروز اين‌گونه نيست.

ظريف به درخواست مجری برنامه از زندگی خود سخن گفت: من خيلی آدم حرف‌بزنی نيستم؛ اما چون از من خواسته‌ايد می‌گويم. به هر حال ديگر سنی از من گذشته و آرتروز دارم و کمی اين مراسم برايم سخت است.

او ادامه داد: حدود هفت سال داشتم که از راديو ساز لطف‌الله‌خان مجد را شنيدم و خوشم آمد. سپس وقتی در سال ۱۳۲۸ زنده‌ياد روح‌الله خالقی هنرستان موسيقی را تأسيس کرد، من به آنجا رفتم و خالقی از من پرسيد که چه سازی را دوست داری؟ من هم پاسخ دادم: دوست دارم تار بزنم. آقای خالقی هم به من گفت که بايد نزد موسی‌خان معروفی بروم.

اين نوازنده‌ی پيشکسوت افزود: تار را دوست داشتم و بداهه هم ساز می‌زدم. هر وقت کسی از خارج برای بازديد به هنرستان ما می‌آمد، روح‌الله خالقی از من می‌خواست که برايش ساز بزنم.

او در بخش ديگری از سخنانش گفت: با پايور گروه‌نوازی‌های زيادی داشتيم. در همه‌ی دنيا هم به‌جز دو کشور کنسرت داديم. البته در حال حاضر انگشت شصتم آرتروز دارد و ديگر نمی‌توانم گروه‌نوازی کنم و فقط در آموزش فعاليت می‌کنم.

سپس مهران مهرنيا که مجری اين برنامه بود از هوشنگ ظريف خواست که درباره‌ی آسيب‌های آموزش تار در کشور صحبت کند، اما ظريف در پاسخ گفت: نمی‌خواهم در اين باره صحبت کنم. امروزه نوازندگی تار عوض شده است. بعضی‌ها آکروبات‌بازی می‌کنند و بعضی‌ها هم کباب‌کوبيده سيخ می‌کنند. تار بايد با اصالت نواخته شود.

اين هنرمند پيشکسوت بيان کرد: امروز در تارنوازی هنرمندان، آثاری از سيتار هندی و سازهای ترکی شنيده می‌شود.

داريوش طلايی يکی ديگر از سخنرانان اين مراسم بود که در سخنانی گفت: اگر آدم در دوران نوجوانی به هنر پناه ببرد، رشد پيدا می‌کند. آن موقع ما به‌جز تار و ياد گرفتن موسيقی کاری نداشتيم و آن را گنجينه‌ای می‌ديديم که نمی‌دانستيم، پشتش چيست.

اين تازنواز پيشکسوت ادامه داد: بيوگرافی من شباهت زيادی به بيوگرافی حسين عليزاده دارد، چون ما با هم هم‌کلاس بوديم.

او سپس درباره‌ی مقوله تازنوازی بيان کرد: اول بايد متوجه بود که موسيقی ما، موسيقی خاصی است و نوازنده‌اش هم خاص است و با نوازنده‌ی موسيقی کلاسيک فرق دارد که رپرتواری از شوپن، باخ و ... می‌زند. نوازنده‌ی موسيقی کلاسيک فقط نوازنده است، اما نوازنده‌ی موسيقی ايرانی طوری است که اگر قرار باشد، فقط يک اجراکننده باشد به او می‌گويند که هنوز دارد، مشق می‌کند.

وی افزود: رديف، مشق کار است؛ اما امروزه نسبت به رديف بدفهمی شده است. رديف مشقی است که هنرجو با آن به جوهر موسيقی می‌رسد و نقش استاد در اين راستا خيلی مهم است. از يک نوازنده موسيقی ايرانی انتظار می‌رود که لحن و بيان شخصی خود را داشته باشد. بايد در پايان، اين را بگويم که نوازندگی تار فقط نوازندگی تار نيست زيرا در ارتباط با يک فرهنگ است.

رامين جزايری که يکی از سازندگان ساز تار است، دقايقی درباره‌ی تفاوت تارسازی در گذشته و امروز سخنرانی کرد و گفت: تار ساز غالب موسيقی ما بوده است.

او سپس نبودن مدرسه‌ی سازسازی را يک مشکل دانست و افزود: سازنده وقتی به اين هنر روی می‌آورد، بايد همه چيز را از صفر شروع کند و آزمون و خطا کند و بايد عمری از او بگذرد تا بتواند اين کار را بدون خطا انجام دهد. با اين حال بايد ياد زنده‌ياد لطفی را از ياد نبرد که اولين مدرسه‌ی سازسازی را بنيان‌گذاری کرد که جناب فرهمند در آن درس می‌داد.

در پايان اين مراسم نيز کيوان ساکت به بيان خاطره‌هايی از چگونگی يادگيری‌اش با ساز تار پرداخت و اين‌که علاقه زيادی به نجاری داشته و اين کار را در ۱۶ سالگی رها کرده است.

به گزارش ايسنا، قرار بود در اين مراسم فرهنگ شريف، نوازنده‌ی پيشکسوت ساز تار نيز تجليل شود، اما او احتمالا به‌دليل بيماری در اين مراسم حضور نداشت.

برچسب‌ها