ماهیت فوتبال ما هنوز آماتور است. هرچند از سال1380 فوتبال ما با فشار ایافسی و تلاش مردانی چون صفایی فراهانی و دادگان حرفهای شد، هرچند رفتهرفته ظواهر حرفهایگری در اساس فوتبال ما ساری و جاری شد.
درآمدهای فوتبال حرفهای شد، استادیومها شیک و تروتمیز شدند و استادیومها تابلوی الکترونیکی و امکانات رسانهای و مخابراتی پیدا کردند، اما مثل اینکه فوتبال در مسیر حرفهایگری نیازمند یک ذات است که ما هنوز از آن بیبهره هستیم.
برای همین است که وقتی امروز در آستانه فصل بهار حسابهای مالی برخی از تیمهای لیگ مثل نفت مسجدسلیمان دچار اختلال میشود بعد از خنده دچار افسوس میشویم و به خود میگوییم فوتبال آماتور در ذات و حرفهای در ظاهر، نمیتواند معجزه در اساس خود داشته باشد و سپس یاد این مثل میافتیم که: «از کوزه برون همان تراود که در اوست »
- پایههای نامحکم
وقتی در اساس و واقعیتهای اصیل یک جریان، پایههای نامحکم داریم یا خشت اول را کج گذاشتهایم، در ادامه کارمان مشکلات بروز میکند که حکما گفتهاند: «خشت اول چون نهد معمار کج تا ثریا میرود دیوارکج».
هیچکس دوست ندارد در این بحث درباره مشکلات اولیه در حرفهایگری بشنود؛ اینکه تیمهای لیگ برتر ما چرا به اولین مختصات حرفهای مسلح نشده اما اجازه فعالیت میگيرند؟
چرا در این فوتبال امثال «گهر دورود»، «شیرینفراز» و... ظهور میکنند؟ در این فوتبال تا چند ریال پولی ولو بدون پشتوانه در جیب کسی پیدا میشود، اجازه حضور و سرمایهگذاری میدهند، اصلا هم به یاد نمیآورند که این آدمها در کوتاهمدتها سر از زندانها درمیآورند و حیثیت فوتبال و قلب فوتبال را تحتالشعاع خود قرارميدهند.
- ظهورهاي یکشبه
بیشتر تیمهای یکشبه که برخی از آنها پول هم داشتهاند مهمترین عامل عقبماندگی لیگ فوتبال ما هستند.
تیمهایی مثل شیرینفراز کرمانشاه، مس سرچشمه، گهر دورود، نفت مسجدسلیمان و... برخی از این تیمها در همان سال اول به لیگ دسته پایین برگشتند و یک سال بعد کلا نابود شدند.
تیمهایی مثل شهیدقندی یزد، شیرینفراز، گهر و... معلوم نیست در حال حاضر کجا هستند. این تیمها را دو ریال پول برخی از مدیرانشان مورد توجه برخی از آدمهای فعال در چرخه فوتبال قرار داد.
مثلا مطبوعاتیها که در این چرخه همیشه هستند بر خلاف آنچه تصور میشود میزان نقششان در این چرخه خیلی کم است و در مرحله اول این عرصه، دلالهای تازهمشروعشده در ارکان مدیریت فوتبال بیشترین نقش را در وجود تیمهای یکشبه دارند.
- بیپولی از کجا ظاهر میشود
آنها با حرارت و امید بسیار میآیند، توسط برخی از اهالی فوتبال حرفهای شیرین میشنوند که فردا تیمت قهرمان لیگ میشود و تو صاحب بزرگترین تیم فوتبال ایران خواهی شد و...
اما بعد که چند هفته از لیگ فوتبال میگذرد و تیم مورد اشاره ناگهان افت میکند و رو به سقوط قرار میگیرد، آقای مدیر حسابهایش را چک میکند و میبیند که باید پرده اول نمایش بیپولی خود را بالا ببرد و از تمام شدن پولهایش حرف بزند.
این مدیر که ظواهر فوتبال تا اینجا او را مسخ کرده بود، حالا با واقعیتها روبهرو میشود، چراکه نزدیکیهای پایان سال است و پایان لیگ و صورتحسابها یکی پس از دیگری از راه میرسند و داستان آغاز میشود. آن هم چه داستانی!
- اسفند در فوتبال ایران
اسفند در فوتبال ایران ماه مهمی است. در گذشته لیگ فوتبال ما از ماه اسفند شروع میشد اما در حال حاضر از تابستان شروع میشود و تا بهار سال آینده ادامه پیدا میکند. در سالهای دهه60 اتفاق دیگری در فوتبال ایران رخ میداد.
در کل دوران بیپولی دهه60 فوتبال، اسفند زمان آغاز مسابقات تهران بود.
بدترین وضعیت در سالهای واپسین دهه رخ داد که به علت ظهور تیمهای پولدار در فوتبال کاملا آماتور آن زمان، دوران بیپولی ظهور کرد.
در سالهای دهه60 تیمها تا مبلغ یکمیلیون تومان در سال خرج ميکردند اما در سال69 با ظهور کشاورز و بانک تجارت، ناگهان پرسپولیس و استقلال نیازمند پول زیاد شدند. ماجرای سالهای 69 و 70 را با هم مرور میکنیم.
- آنها پولدار بودند
در سال69 ناگهان تیم پرسپولیس و استقلال با پدیدهای به اسم کشاورز و بانک تجارت روبهرو شدند که حاضر بودند برای جذب ستارگان تیمهای دیگر به آنها 10برابر تیمهای پرسپولیس و استقلال پول بپردازند.
بانک تجارت یک سال زودتر کارش را شروع کرد ولی کسی روند کارش را جدی نگرفت و تنها در این مقطع که کشاورز آمد و با جذب زرینچه، نادر محمدخانی، قایقران، افتخاری و... خودنمایی کرد، سرخابیها فهمیدند که در اسفند69 یعنی آخرین ماه از آخرین سال دهه60، بیپول هستند.
آنها با شعار عشق و تعصب به تیم خود، مجتبی محرمی و رضا حسنزاده را که آنها هم به کشاورز رفته بودند به تیم خود برگردانده و مقداری پول بیشتر از سازمان تربیتبدنی و هواداران خود گرفتند.
مگر به همین سادگی میشد در اسفند سال بعد بازیکنان را مجاب کرد که به جای 5میلیون تومان کشاورز و تجارت با 500هزارتومان در تیمهای خود بمانند؟! آخرین نسلی که با شعار تعصب در تیم خود ماندند در این سال شکل گرفتند.
در سال1370 سرخابیها با حرف و شعار بازیکنان را نگه داشتند اما در اسفند سال70 که حالا تیم پورا هم به پولخرجکنها اضافه شده بود، استقلالیها مردانی چون مهدی فنونیزاده، رضا احدی، شاهرخ بیانی، نامجومطلق، موسوینیا و... را از دست دادند.
پرسپولیسیها اما ثبات بیشتری داشتند، چراکه سرمربی تیم ملی یعنی علی پروین مربی آنها بود و بازیکنان تازه حاضر بودند به خاطر احتمال بیشتری که برای حضور در تیم ملی داشتند، از پول بیشتر صرفنظر کنند.
با این حال برخی از آنها هم برای دریافت پول بیشتر در واپسین سالیان بازی به تیمهای پولدارتر رفتند. افرادی مثل مرتضی فنونیزاده، قلیچ، رحیم یوسفی و... در این مقطع به تیم پورا پیوستند.
علی پروین مانده بود و تیمی که خرجش ظرف دوسال چندبرابر شده بود. او در اسفند سال1370 اعلام کرد که برای اداره پرسپولیس در سال1371 نیاز به 20میلیون تومان است.
با وجود اینکه در سال71 بودجه تیم کشاورز 70میلیون تومان بود مبلغ مورد اعلام علی پروین، اندک بود اما به اين علت که پرسپولیس در سالیان قبل تا این حد پول خرج نکرده بود، این مبلغ بسیار زیاد به نظر ميرسید.
- هزینه استارت
در سالیانی که لیگ فوتبال در زمستان به پایان میرسید، شروع آمادهسازی برای سال بعد طبعا از اسفندماه شروع میشد و پرسپولیس تا سال1372 که زیر نظر معادن و فلزات رفت همیشه در این ماه بیشترین مشکلات ممکن را داشت.
مشکلاتی که برای تیم استقلال هم در اندازهای کمتر وجود داشت.
تا سال1379 که پرسپولیس زیر نظر معادن و فلزات و البته مدتی به صورت خصوصی اما با پول زیاد اداره میشد، مشکلی وجود نداشت اما در اسفند سال1379 در پرسپولیس تغییرات مدیریتی شکل گرفت و عباس انصاریفرد جای عابدینی را گرفت.
در این مقطع مسابقات لیگ کشور هم در جریان بود. بیپولی پرسپولیس که شرایط بدی را حتی در زمان حضور عابدینی داشت و او را وادار کرده بود از حوزه هنری کمک بگیرد باعث شد علی پروین که زیاد از انصاریفرد خوشش نمیآمد برابر او
موضع بگیرد.
انصاریفرد هم با کشیدن یکی از چکهایی که بعدها به زندانش فرستاد مراسمی بهپا کرد و پولی برای بازیکنان فراهم كرد که شرایط به وضعیت آرمانی برگردد.
اما علی پروین به بازیکنان اعلام کرد به مراسم رسمی مدیرعامل تیم نروند و برخی از بازیکنان مثل عابدزاده، شاهرودی، بزیک، هادی مهدویکیا و... که به مراسم مدیر عامل باشگاه رفتند، در نوروز سال1380 از پرسپولیس با حکم علی پروین اخراج شدند.
اطرافیان رسانهای انصاریفرد بزرگ با اصرار به بازیکنان در حالی که خبر از بودار بودن مراسم داشتند، هم به پروین پشت کردند تا حالا که بعد از مدتها برایشان فرصت ایجاد شده بود، پروین را بزنند و هم با بیخردی ریشه برادر بزرگ خانواده را بزنند.
در مراسم انصاریفرد بزرگ به جز 4مرد نامداری که از آنها یاد کردیم، جوانانی هم وجود داشتند که بعد از این مراسم توسط علی پروین از پرسپولیس اخراج شدند.
اين بازيكنان اگر در این تیم میماندند از بهترینهای این تیم میشدند اما بازیکنی مثل هادی عقیلی که در این مقطع زمانی، 20ساله بود با این برخورد از پرسپولیس رفت و دیگر پشت خود را هم نگاه نکرد تا پرسپولیس به خاطر عقدهگشاییهای بعضی از افراد وابسته به خود، چنین ضرر بزرگی را متحمل شود. البته بعدها این افراد ضررهای بزرگتری را به پرسپولیس
تحمیل کردند.
- لیگ برتر و اتفاقات تازه
در سال1380 لیگ برتر در ایران شروع شد. 14تیم در این مسابقات کار خود را برای قهرمانی در مسابقات لیگ اول شروع کردند.
مسابقات لیگ اول از مهرماه سال1380 شروع شد و 7خرداد سال1381 به پایان رسید.
به عبارتی در سال اول مسابقات لیگ حرفهای، اسفندماه حدوداً نیمفصل رقابتها برگزار شد، یعنی عوارض مربوط به بیپولی تیمها در اواخر فصل که با بیپولی اداری در اسفندماه به خصوص در تیمهای دولتی ترکیب میشد در این سال برای تیمها وجود نداشت؛ به خصوص که در این سالها یعنی در سالیان اولیه دهه80 که خرج و برج تیمها به اندازه امروز نبود.
در سال1381 هم لیگ دیرتر از سال80 و از آبان شروع شد.
سال82 مسابقات از شهریورشروع شد و تا خرداد سال بعد ادامه داشت. البته در سال1384 مسابقات زودتر شروع شد و روز اول اردیبهشت به پایان رسید. از این به بعد بود که واپسین روزهای سال در واقع روزهای واپسین لیگ هم شد.
منبع:همشهري تماشاگر