به گزارش فارس، غلامحسین ابراهیمی دینانی در آستانه سال نو، عنوان کرد: نوروز یعنی روز نو؛ آیا فقط نوروز، روزِ نو است یا هر روز نو است؟ چون نیک بنگری، هر روز نو است. در تاریخ بشر از ازل تا ابد آیا روزی هست که همه چیز آن مثل روز دیگری باشد؟ تکرار در آفرینش نیست. در لحظههای زمان، تکرار نیست. زمان، لحظه به لحظه میگذرد و هر لحظه نو است بنابراین هر لحظه نوروز است.
وی که در برنامه معرفت شبکه چهارم سیما سخن میگفت، اضافه کرد: چه جمله خوبی است دعای نوروز که «یا مقلّب القلوب و الابصار...» شب و روز دائماً در حال تغییر است. حال آدمی نیز متحول است. حوِّل (به معنی سال) هم در تغییر است و اصلاً تحول یعنی از حالی به حالی شدن. حالا کلمه قلب در «یا مقلّب القلوب» یعنی چی؟ کلمه قلب، عربی است و ترجمه آن به فارسی همان «دل» است.
دینانی با اشاره به اینکه در عالم ما کهنگی نداریم هر کس چیزی را کهنه میبیند در واقع حافظه او کهنه شده است، یادآور شد: برخی تصور میکنند که زمان تکرار میشود یا تکرار تاریخ میگویند، تاریخ هرگز تکرار نمیشود البته نظیرش هست و وقایعی شبیه میشود ولی این روز در تمام هستی خود مثل دیروز نیست و این هستی و نفس مثل قبل نمیشود مثل دریا که همیشه مواج است و هر موجی تازه است، عالم همچون یک دریاست، زمانه میگذرد و لحظهها و دقایق و ماهها و سالها میگذرد اما هر لحظه، لحظه قبل نیست و عالم همیشه نوروز است منتها ما یک قراردادی کردیم که این نوروز را روز اول هر سال قرار دهیم.
وی در ادامه افزود: قلب از نظر لغت به معنی دگرگونی است. قلب انسان چه از نظر ظاهری (قلب صنوبری و پزشکی) چه از نظر معنوی (مرکز معارف و ادراک) دائماً در حال دگرگونی است. ایستادن قلب ظاهری یعنی مرگ. قلب معنوی انسان که محل معارف، ادراکات، محبت و عشق، کفر و ایمان و ... است. ایستادن قلب معنوی هم موت معنوی انسان را در پی دارد.
چهره ماندگار فلسفه ایران با بیان اینکه عدهای قلب را مقابل عقل قرار میدهند، گفت: این تقابل ساختگی است و در واقع، قلب به عقل زیور میدهد و عقل هم به قلب، نظام میدهد، پس عقل و قلب با هم نه در مقابل هم هستند. قلب، دریچه انسان به بیرون است. یعنی ارتباط انسان به بیرون از خودش از مجرای پنج حس است که مجاری قلب آدمیاند. عجیب این است که این پنج حس شناخته شده دریچههای ارتباطی انسان به بیرون است و از اینها 4 تا در سر قرار دارد (چشم ـ گوش ـ شامه ـ چشیدن) و یکی از آنها (لامسه) در همه اعضای بدن پخش است.
وی با اشاره به اینکه بر اساس نقل قرآن کریم، چشم و گوش از همه اینها مهمتر هستند چون خداوند خود را سمیع و بصیر خوانده است، اظهار داشت: جایی نداریم که خداوند نسبت لمس و بویایی و چشایی به خود نسبت داده باشد اما آنچه مسلم است «ان الله سمیع البصیر» و معلوم میشود این دو حس که دریچههای قلب به عالم بیرون هستند از همه مهمتر هستند.
وی در پایان گفت: اگر کسی از ما بپرسد که بین این دو کدام مهمتر هستند، دیگر پاسخ سخت میشود. مولانا میگوید که «آدمی فربه شود از راه گوش» اما از آن سو میگویند: «شنیدن کی بود مانند دیدن»، اما بنده میخواهم بگویم شنیدن خیلی مهمتر از دیدن است چرا که هر که کر است و گوش ندارد، لال هم هست و از راه گوش زبان را میتوان یاد گرفت.