ديسلايك نداريم ولي اگر بود، لابد هزار تايي هم ديسلايك ميگرفت. عكسش داغ است؛ تازه از آب گذشته. همين چند دقيقه پيش، پاي ماشين ميلياردياش انداخته و از راه شبكه اجتماعي فرستاده براي هوادارانش، براي هزاران نفر فالوئرش. آقا و خانم معروف بازيگر يا ورزشكار كه به واسطه همين معروفيتش و البته كمي استعداد، پول درآورده حالا اين پول را به دستمايه خودنمايي و تبليغ تجملگرايي تبديل كرده است. يكي از اين افراد بازيگر شناخته شدهاي است كه عكس با خودروي آخرين مدلش را در كانادا گرفته و ديگري خانم سوپراستاري است كه حيوان خانگي چند دهميليونياش را به رخ بقيه ميكشد.
ديگري گردش در كشورهاي دور را دستمايه تجملگرايي خودش قرار داده و آن يكي به روش ديگري ميخواهد نشان دهد كه چقدر پولش از پارو بالا ميرود. اما نتيجه اين خودنمايي و تجملگرايي چهرههاي شناخته شده چيست؟«عصبيت و بداخلاقي اينترنتي!» چيزي كه اين روزها در صفحات شخصي همين چهرهها زياد رخ ميدهد؛ مثلا در صفحه بازيگري كه با ماشينش عكس گذاشته عدهاي پيام گذاشتهاند:
« خاك بر سرتون»، «واقعا متاسفم براتون» يا براي يك ورزشكار ديگر نوشتهاند:«يخ نزني تو هواي آفتابي»، «چه زشت شدي»، «خيلي ضايعي» و... . حتي اين فضاي عصبيت در شبكههاي مجازي آنقدر پيش رفته كه هواداران، حركت بازيگر سرشناسي را كه به گرمخانه تهران رفته و عكس گرفته و درباره وضع بد مردم بيخانمان نوشته، نمايشي و خودبزرگبيني تلقي كردهاند.
- چرا فضاي عصبيت در شبكههاي مجازي جدي است؟
آنطور كه از رفتار هواداران برخي چهرهها در شبكههاي مجازي برميآيد اين است كه آنها از پررنگ شدن تجملگرايي بين چهرههايي كه دوستشان دارند راضي نيستند و ميخواهند هنرمندان يا ورزشكاران سرشناس مانند مردم عادي زندگي و رفتار كنند. دكتر جعفر باي آسيبشناس اجتماعي در اين رابطه ميگويد: «متلكپرانهاي مجازي يا همان كساني كه به آقا و خانمهاي معروف ناسزا بار ميكنند، جوان هستند و ميانگين سنيشان معمولا از١٢ تا ٣٠ سال متغير است.
آنها تحصيلكردهاند و همگيشان سواد دارند». به اعتقاد او مهمترين عاملي كه به فضاي متلكپراني و عصبيت در شبكههاي اجتماعي چهرههاي شناخته شده دامن ميزند خود چهرهها هستند؛ چرا كه«بيشتر اين افراد با جامعه و مسائلش بيگانه هستند و فقط از نظر سرزمينشان با بقيه جامعه ايراني اشتراك دارند.
همين است كه درك چنداني از مسائل جامعه ندارند و انگار در سياره ديگري زندگي كنند. نظراتشان هم با بقيه مردم متفاوت است. همينها هستند كه با برخي رفتارهاي تجملگرايانه حتي باعث تعجب خارجيها ميشوند چون بسياري از چهرههاي شناخته شده خارجي هم تا اين حد دارايي و سرمايه خود را خرج ماشين و خانه و مسائلي از اين دست براي خودنمايي نميكنند و حتي بعضا در خبرها و عكسها منتشر ميشود كه فلان چهره خارجي با مترو و وسايل حملونقل عمومي در شهر تردد ميكند».
- فشار اقتصادي را جدي بگيريم
خود شما درنظر بگيريد دانشجويي كه به زحمت هزينه تحصيلش را جور ميكند يا پسر جواني كه با ماهي 700هزار تومان مجبور است صبح تا شب كار كند و يا همسري كه براي تأمين هزينههاي جاري زندگياش مجبور است 2 شيفت كار كند، حال، جامعهاي با اين مشخصات كه از قضا به فلان چهره سرشناس هم علاقهمند است ميآيد و در فضاي شبكههاي اجتماعي مجازي با شرايطي روبهرو ميشود كه بهاصطلاح ميبيند «پول طرف از پارو بالا ميرود.» شما جاي اين افراد باشيد چه ميكنيد و چه واكنشي نشان ميدهيد؟
دكتر جعفر باي در تحليل اين شرايط ميگويد:«چون در كشور ما، دانش آكادميك صرفا بهعنوان محفوظات ذهني مطرح ميشود و از آنجايي كه سيستم آموزشي ما هنوز نتوانسته تربيت را مقدم برآموزش قرار دهد، برخي از افرادي كه به هر دليلي شهرتي براي خودشان دست و پا ميكنند نميتوانند حتي به موضوعي مانند سطح درآمد هم اخلاقي نگاه كنند و كاري كنند كه سطح زندگيشان جلوهاي در انظار عمومي نداشته باشد».
اين آسيبشناس البته وجود چنين فضاي عصبيت را جهاني ميداند و توضيح ميدهد:«ما بايد قبول كنيم كه به غير از عدهاي محدود، چهرههاي ورزشكار، هنرمند و حتي سياسي اغلب آشنايي چنداني با سواد فعاليت در شبكههاي اجتماعي عمومي را ندارند و همين موضوع به چنين آسيبهايي دامن ميزند. البته ما نبايد يكوقت فكر كنيم اين اتفاق تنها در فضاي مجازي بومي كشور ما رخ ميدهد بلكه در همه كشورهايي كه چهرههاي سرشناسشان بخواهند خودشان را تافته جدابافتهاي فرض كنند همين اتفاق ميافتد».
- پديدهاي تازه به نام ناسزاگويي اينترنتي
خب حالا گذشته از اينكه برخي چهرههاي شناخته شده بهدنبال خودنمايي هستند، چرا عدهاي ديگر هر روز و هر روز به صفحات اجتماعي اينترنتي اين افراد سرك ميكشند و متلك ميپرانند؟ همه ما ميدانيم كه متلك انداختن و ناسزا گفتن اصلا چيز تازهاي نيست. جوك ساختن و خنديدن به ديگران هم قدمت زيادي دارد اما اينطور كه اين آسيبشناس اجتماعي ميگويد ؛«متلكپراني اينترنتي يك پديده تازه است. اگر قديم هم چيزي بود، خيلي كم بود اما شبكههاي اجتماعي بستري را براي موجسازي و موجسواري فراهم كردهاست.
اين موجسازيها مردم را با خودش همراه ميكند و طيف عظيمي از اطرافيان را دنبال خودش ميكشد. در گذشتههاي دور، حساسيت درباره مسئولان و آدمهاي بزرگ مملكت وجود داشت اما الان ضريب حساسيت و دامنه تأثيرگذاري مردم بيشتر شدهاست». دكتر جعفر باي معتقد است: «اين متلكپرانيها و بيتوجهي به عفت كلام، در گفتوگوهاي روزمره اين روزها هم ديده ميشود».
او اين مشكل را به پاي فاصله طبقاتي و شكاف اقتصادي ميگذارد و ميگويد:«در ايران آماري از شكاف طبقاتي نداريم اما من مطمئن هستم كه فاصله ميان طبقات اجتماعي ما خيلي از حد نرمال فاصله گرفته است. اين اتفاق باعث ميشود، يك نوع انتقامخواهي، ستيزهجويي و برخوردهايي ازجنس اين كامنتهاي شبكههاي اجتماعي شكل بگيرد. عقدههاي فروخفتهاي سر باز ميكنند و چنين اتفاقاتي را بهوجود ميآورند». دكتر باي ميگويد: «عدهاي در شبكههاي اجتماعي مجازي انگار اعتياد پيدا كردهاند كه صفحات برخي چهرهها را هر روز كنترل و چك كنند. آنها از اين صفحه به آن يكي و از صفحه يكي ديگر به صفحه چهرهاي ديگر ميپرند و همين اتفاق مدام باعث ميشود تفاوتهاي زندگي خود با چهرهها را پيدا كرده و از اين تفاوتهاي ظاهري عصباني شوند».
- انتقاد به سلوك مسئولان
اين روزها كه شبكههاي اجتماعي، تمام مردم دنيا و رفتارهايشان را تحت كنترل گرفته، ديگر مردم خلوتگاه شخصي ندارند. انگار هيچ ديوار و حياط خلوتي بينشان نيست و اگر ديواري هم هست، جنسش از شيشه است نه آجر. اينها مشخصات جامعهاي است كه با شبكههاي اجتماعي سر و كار دارند؛ همان شبكههايي كه باعث يك اتفاق بزرگ به نام شفافيت اطلاعرساني شدهاند؛ پديدهاي كه جعفر باي، درباره آن ميگويد: «ما در دنياي جديد با يك شفافيت اطلاعرساني روبهرو هستيم كه از نظر شخصي مخرب است چون خلوتگاه اشخاص را از بين برده اما از نظر اجتماعي خيلي چيز خوبي است. چون هيچكسي نميتواند از زير نگاه منتقدان در امان باشد و چيزي را از مردم پنهان كند».
او رفتار برخي چهرهها را در اين رفتارهاي نابهنجار اينترنتي مؤثر ميداند و ميگويد: «يكي از عوامل مهمي كه در كنار شكاف طبقاتي و مشكلات اقتصادي، باعث چنين ناسزاگوييهايي در اينترنت ميشود، شكاف بين گفتار و رفتار چهرههاي شناخته شده است. اينكه چهرهاي از خاموش كردن شمع مولا سخن بگويد و بعد با بنز آخرين سيستم حركت كند، در گفتار و رفتارش تفاوت وجود دارد و همين، باعث نگاه منفي مردم ميشود».
او مثالي را هم چاشني كارش ميكند تا دليل اين بداخلاقيها در شبكههاي اجتماعي بيشتر روشن شود؛ «همانطور كه كودك از رفتار پدر و مادرش رفتار درست را ياد ميگيرد، جامعه هم برايش رفتار چهرهها اهميت دارد، نه حرفهايشان. جامعهاي كه از حرف اشباع شده، وقتي رفتار متناقض ميبيند، به رفتارهاي نابهنجار رو ميآورد و نتيجه كار ميشود همان كامنتهاي نامناسبي كه در شبكههاي اجتماعي مختلف شاهدش هستيم».