این وضع در حالی روی داده است که به نظر میرسید پس از سفر اسفندیار رحیم مشایی به خوزستان و دیدار با مردم شادگان که نتیجه آن منطقه نمونه گردشگری شدن این شهر جنوبی استان خوزستان بود وضع منطقه عوض شود. اینک دستان زنان شادگان در حالی با تیزی و خشونت برگهای درخت خرما حصیری نرم میبافند که چشمانتظار تغییری در بازار کار خود هستند.
شادگان جزو شهرهای خاصی از کشور ماست که پتانسیلهای مختلفی را در خود جای داده است و همین اجتماع فرصتهای مختلف سبب بیتدبیری مدیران و مسئولان متولی این شهر شده است زیرا به درستی نتوانستهاند از پس نعمتهای خدادادی که به منطقه آنها امانت داده شده برآیند.
نمونهای ملموس و در عین حال تازه برای این مثال بحث تخریب تالاب شادگان بود. اگر سال گذشته در رامسر فعالان محیط زیست بر این موضوع که این تالاب در حال نابودی است اصرار نمیکردند معلوم نبود در فاصله این یک سال چه اتفاقاتی برای آن به وقوع میپیوست.
از سوی دیگر شادگان منطقهای با خاک و آب و هوای مرغوب! محسوب میشود و کشاورزی در آن رونق دارد. نخلداری و تولید خارک و خرما وضعیت مطلوبی برای کشاورزی به وجود آورده است. اما فرصتی که اقلیم شادگان در اختیار مردم منطقه قرار داده است به وجود آمدن یک سبک از تولیدات صنایع دستی در منطقه است که به هنر بومی و خاص شادگان تبدیل شده است.
نیهایی که در تالاب شادگان میرویند به یک نوع حصیربافی منحصر به فرد منجر شده و برگهای درخت خرما نیز سبک خاص دیگری را رقم زده است. برگهای درخت خرما نازک و تیز است و زنان عرب با مهارتی وصف ناپذیر به جنگ آن میروند زیرا کوچکترین غفلتی در کار سبب میشود تا دست آنها مجروح شود. از طرف دیگر برگ درخت خرما به سادگی شکل نمیگیرد و فقط در شرایط خاصی میتوان آن را بافت، به همین دلیل کار صنایع دستی زنان عرب و اهالی شادگان روش و شرایط خاصی دارد که کمتر کسی با آن آشناست و همین سبب بیرونقی بازار کار این عده از هموطنانمان شده است.
مهجور مانده در شرجیهای خوزستان
شادگان در فاصله اهواز و آبادان در نزدیکی آبادان واقع شده است اما از آنجا که از مسیر اصلی اهواز – آبادان خارج میشود به همین دلیل کمتر کسی راه کج کرده به این منطقه میرود. در واقع حتما باید بار سفر به مقصد شادگان بسته باشی تا این شهر کوچک میزبانت باشد وگرنه آبادان و خرمشر در جنوب خوزستان آنقدر جذابیتهای مختلف دارند که فرصت را از شما بقاپند که دیگر زمانی برای دیدار با شادگانیها باقی نمیماند.
با این حال تالاب شادگان و جغرافیای این منطقه نمیتواند از این غفلت ما در امان بماند زیرا همین دورافتادگی سبب شده تا برخی مسئولان وظیفه خود در حفظ چنین پتانسیلهایی را به درستی انجام ندهند. اما آنچه بیشتر نگرانکننده شده است وضع هنرمندان صنایعدستیکار شادگان است. این عده را عموما زنان تشکیل میدهند که با رکود در کار خود مواجهند.
جمال زوری زاده مدیر اداره میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی شادگان چندی قبل در گفتگو با ایسنا تاکید کرد: «شادگان در هنر حصیربافی و توربافی در خوزستان زبانزد خاص و عام است و این هنرها جزو هنرهای بومی و اصلی شادگان محسوب میشوند».
وی همچنین تصریح کرده است: «عبابافی دستی شادگان در کشور و حوزه کشورهای خلیج فارس معروف و منحصر به فرد است و حتی برخی از کشورهای حوزه خلیج فارس مواد اولیه عبا را از این شهر تهیه میکنند ولی به سبب کمی امکانات اساسی هنرمندی در این منطقه مهجور باقی مانده است».
به گفته زوریزاده با وجود کمکهای سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایعدستی مرکز آموزشی راهاندازی شده است و از اعتبارات فرمانداری نیز حدود 20 میلیون تومان برای ایجاد مرکز آموزشی جذب کردهایم ولی این مبلغ فقط در حد خرید 100 متر مربع زمین بوده و اساسا جوابگوی نیاز هنرمندان این خطه نیست.
در حالی که پایگاه خبری میراث آریا از آمارگیری دقیق صنعتگران شادگان خبر داده است، جمال زوریزاده تاکید کرده است 90 درصد روستاییان به ویژه زنان در منطقه شادگان از راه صنایعدستی امرار معاش میکنند ولی با این وضع هیچ فضایی برای انتقال تجارب و ارتقای سطح کمی و کیفی کار آنها در شادگان و روستاهایش وجود ندارد.
شادگان و هنرش را نمیشناسند
مهمترین مانع و معضل پیش روی پیشرفت هنر و اقتصاد ناشی از آن در شادگان فقدان سیستم تبلیغاتی موثر و کارآمد است. این وضع را در چند بخش میتوان بررسی کرد. نخست اینکه هیچ برنامه مستند تلویزیونی تا کنون به استمرار و سازماندهی شده درباره وضعیت این منطقه تهیه نشده است. به تازگی فقط و فقط یک مستند سینمایی از شادگان و تالاب آن تهیه شده که کفاف شناسایی منطقه و مردم و هنرش را نمیدهد.
از سوی دیگر به جز اخباری که به سبب مصاحبههای ایسنا، پایگاه خبری میراث آریا و سایتهای خبری مختلف با مدیر میراثفرهنگی این منطقه انجام شده است هیچ برنامه دیگری در فضای مجازی برای معرفی شادگان وجود ندارد. در یکسال اخیر به واسطه خطری که شادگان را تهدید میکرد بحث بر سر تالاب هم به موضوعات منتشر شده در سایتهای اینترنتی افزوده شد.
اما به طور کلی باید گفت شادگان و هنرش هیچ وبسایت خاص خود ندارد در حالی که دستکم کشورهای حوزه خلیج فارس مشتری محصولات این منطقه هستند.به جز این به سبب فقر حاکم در فضای کاری مردم و روستاییان صنعتگر و صنایعدستیکار شادگان هیچ تبلیغ عمومی نیز از سوی این مردم صورت نگرفته و نمیگیرد.
در همین حال اگر کسی به خوزستان بیاید در گام اول اصلا از موجودیت شادگان جز در فاصله مسیر اهواز – آبادان با خبر نمیشود.
برای نمونه کاروانهای راهیان نور که در ایام نوروز و در زمان خوشآب و هوایی منطقه به خوزستان عزیمت میکنند فرصت خوبی برای مردم منطقه هستند اما آنها هیچیک از چنین فرصتی با خبر نیستند. اگر جاده اهواز – آبادان را به عنوان اصلیترین محور ارتباطی در نظر بگیریم هیچ نشانه و فرصتی در راه برای معرفی شادگان وجود ندارد.
برای نمونه میتوان با هماهنگی وزارت راه و ترابری و سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی در سهراهی آبادان – شادگان – اهواز توقفگاهی با استفاده از هنر بومی منطقه ساخت تا دستکم برای مسافران مسیر آبادان – اهواز شرایطی برای قدری استراحت فراهم شود و هم جرقهای برای جذب رهگذران به شادگان ایجاد کرد.
تب محرومیت و پتانسیل تالاب
مدتی قبل وقتی رئیس جمهور برای بازدید از خوزستان رهسپار این خطه شده بود حجتالاسلاموالمسلمین "سواری" در جمع مردم شادگان خطاب به رئیسجمهور گفت: «شادگان در تب محرومیت میسوزد و بیکاری جوانان و نبود امکانات فرهنگی در این شهر بسیار مشهود است.» تنها پس از این دیدار و با بازدید رحیم مشایی از منطقه وعده جذب توریست و رونق شرایط از این طریق داده شد اما هنوز واقعه ملموسی برای رفع این محرومیت تدارک دیده نشده است.
از سوی دیگر به نظر میرسد ظرفیتهای بزرگ ایجاد فرصتهای شغلی صنایعدستی در تالاب شادگان، با تبدیل این تالاب به جایگاه زباله و فاضلابهای شهری در معرض نابودی قرار گرفته است.
"جمال زوریزاده" مسئول اداره میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری شادگان، در گفتگو با میراث آریا در اینباره، تصریح کرد: اصلیترین صنایعدستی این منطقه حصیربافی است که از نیهای تالاب تأمین میشود، اما ورود پسابهای شرکت توسعه نیشکر، فاضلابهای شهری و زبالههای شهرداری به این محل، تالاب شادگان را در معرض نابودی قرار داده است.
وی با اشاره به اینکه محیط زیست از شرکت توسعه نیشکر و شهرداری به دادگستری شکایت کرده است، یادآور شد: مذاکراتی با شرکت توسعه نیشکر انجام شد تا پسابهای آن بهطور مستقیم وارد دریا شود و از تالاب عبور نکند، اما در این باره هنوز با شهرداری به نتیجه نرسیدهایم و تالاب همچنان جایگاه زبالههای شهری است.
زوریزاده 17 روستای اطراف تالاب شادگان را نیازمند مواد اولیهای دانست که از تالاب تهیه میشود و گفت: حتی مواد اولیه ساختمانی آنها، از مواد داخل تالاب بهدست میآید و ماده زردرنگی که مردم منطقه در اردیبهشت و خرداد از نی تالاب میگیرند و با خرما میپزند نیز برای درمان بسیاری از بیماریها، از جمله اسهالخونی، سردرد و سرگیجه استفاده میشود که با نابودی آنها، خطر ابتلا به بسیاری از بیماریها، اهالی تالاب را تهدید میکند.
مسئول اداره میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری شادگان، با اشاره به استعدادهای بالقوه بینظیری که در این تالاب وجود دارد، خاطرنشان کرد: قایقسازی، توربافی و حصیربافی بخشی از مهمترین صنایعدستی بومی و باستانی است که با معرفی آن در سطح کشور، میتوان فرصتهای شغلی بینظیری را برای اهالی آن منطقه ایجاد کرد.
سال 86 سال جذب توریست برای شادگان
از سال گذشته زمزمههایی سر گرفت تا این وعده تحقق یابد که سال 86 سال توریست برای تالاب بینالمللی شادگان باشد.
قرار بر این شد تا تابلوهای راهنمای مسیر به سمت تالاب در محورهای اهواز- دارخوین به سمت روستای گردشگری «صراخیه» و نیز در جاده آبادان به سمت تالاب نصب شود.
قرار شد عکسهایی از تالاب بینالمللی گرفته و تهیه شود و از آنها پوستر و تراکت تهیه شود. در آخر کار هم شادگان به عنوان منطقه نمونه گردشگری در خوزستان و کشور معرفی شود. اما اینک با گذشت قریب به دو فصل از زمان بر زبان آمدن این حرفها اگر در گوگل واژه «شادگان» را برای جستجو درج کنید هیچ عکس جذاب و به عبارت دیگر هیچ عکس قابل توجهی به دستتان نمیرسد.
از سوی دیگر با گذشت این مدت زمان هنوز روستاییان شادگان که دستانشان به تیزی برگهای نخل مجروح است تا اثری هنری خلق کنند تا من و شما بخریمش دل مجروحی هم دارند زیرا هیچ مشتری جدیدی به بازار آنها راه نیافته است.