اکسپرسیونیسم در سینمای آلمان (German Expressionism) جنبشی در سینمای آلمان بود که در سالهای پس از جنگ جهانی اول، رشد و گسترش یافت. اکسپرسیونیسم آلمان بین سالهای ۱۹۱۹ تا ۱۹۲۸ شروع شد و به تکامل رسید و سپس توسط جنبش "رئالیسم نوین سینمای آلمان" کم کم کنار گذاشته شد.
در حقیقت با اکران فیلم ماندگار "مطب دکتر کالیگاری" اثر کارگردان سینمای اتریش رابرت وینه این سبک در سال ۱۹۲۰ معرفی گردید. اما فریتز لانگ به نوعی پیشبرنده این سبک برشمرده میشود.اغراق در نمایش اشیاء، دقت به جزییات صحنه، تاکید بر تقارن، تضاد و پرهیز از پرداختن به جزییات واقعیت روایی از بارزترین ویژگیهای فرمال این جنبش سینمایی است.
فیلمهای اکسپرسیونیستی آلمانی به میزان غیرعادی بر ترکیب بندی تصویری تک تک نماها تاکید میکنند. هرمان وارم (که روی دکورهای مطب دکتر کالیگاری و دیگر فیلمهای اکسپرسیونیستی کار کرده بود) در سال ۱۹۲۶ به این اعتقاد رسیده بود که «تصویر سینمایی باید به یکی از هنرهای گرافیک تبدیل شود.»
در فیلمهای کلاسیک؛ موجود انسانی مهمترین عنصر بیانی است و دکورها، لباسها و نور در مقایسه با بازیگران حالت فرعی دارند. همچنین دکور نه تنها به عنوان یک عنصر زنده عمل میکرد، بلکه بدن بازیگر نیز به یک عنصر دیداری بدل میشد.
فیلمهای اکسپرسیونیستی برای ترکیب دکور، لباس، آدمها و نور تکنیکهای گوناگونی به کار میبردند تا عناصر ناهمگون درون میزانسن همانند به نظر بیایند. این روند راهی بود برای ترکیب بازیگران، لباسها و دکور با هدف تاکید بر ترکیب بندی کلی تصویر و شاید آشکارترین و غالب ترین خصوصیت اکسپرسیونیسم استفاده آن از ریخت افتادگی و اغراق بوده باشد.
- فیلمهای عمده در این سبک در دهه ۲۰ از اینقرارند:
۱۹۲۰: مطب دکتر کالیگاری ساخته رابرت وینه؛ گولم اثر پل وگنر و کارل بیوزه
۱۹۲۱: تقدیر ساخته فریتس لانگ، دکتر مابوزه قمارباز به کارگردانی فریتس لانگ، نوسفراتو اثر فریدریش ویلهلم مورنائو
۱۹۲۲: شبح اثر فریدریش ویلهلم مورنائو ؛ ؛گنج ساخته گئورگ ویلهلم پابست ؛راسکولنیکف اثر رابرت وینه
۱۹۲۴: نیبلونگن به کارگردانی فریتس لانگ در دو قسمت: زیگفرید و انتقام کریمهیلد؛ دستهای ارلاک ساخته رابرت وینه
۱۹۲۵: تارتوف اثر فریدریش ویلهلم مورنائو
۱۹۲۶: فاوست اثر فریدریش ویلهلم مورنائو
۱۹۲۷: متروپولیس ساخته فریتس لانگ