اورسون ولز در فیلمهایش به عینه به نادیده انگاشتن اخلاقیات از سوی قشرهای مختلف جامعه میپردازد و به زعم او این نادیدههاست که جستجو و اندیشه را محو میکند.
در واقع ولز اعتقاد دارد هر جا اخلاقیات به ضد آن برگردد و رشد کند دیگر سراغ گرفتن از اندیشه و جستجوکردن برای یافتن معانی جامعه شناختی و انسان دوستانه ، عملی غیرقابل باور است.
ولز در مقالهاي در تایمز لندن به تاريخ 17 نوامبر1971 نوشته است: من همیشه به فکرکردن و اندیشه و اخلاقگرایی توجه داشتهام ؛ حتی در مواقعی به صورتی افراطی ، اندیشه را برتر از اخلاقگرایی دانستهام و در فیلمهایم نمایش دادهام . هر چند اندیشه و اخلاق ،2 واحد غیرقابل تفکیک در زندگی من بودهاند.اما وقتي به بعد فراگيري و رسانهاي سينما تمركز ميكنم؛ گاهي دلم ميخواهد بيشتر روي نظريات خودم و ديگران در باره سينما خط بيندازم.
اورسون ولز در همشهری کین همه این عناصر مطروحه را شکل سینمایی میدهد او در این فیلم به دنبال یک تفکر است و براساس جستجوی مداوم و پیگیر، می خواهد رازهای نهفته در فکر و روح یک شخصیت بسیار خاص و افسانهای را دریابد.
او در این فیلم به نوعی زندگی خصوصی غول مطبوعات آن زمان امریکا ویلیام راندلف هرست را دستمایه جستجو و کالبد شکافی قرار میدهد.
قصه فیلم از این قرار است که مطرحترین سرمایه گذار و روزنامه دار امریکایی در قصر بسیار مجلل و باشکوه خود زانادو ، رو به مرگ است او در حین تهی کردن قالب ، کلمه ای بر زبان میراند که در وهله نخست هیچ معنایی را به ذهن متبادر نمیکند این کلمه "رز باد" است که خبرنگاری مامور پیگیری و کشف آن میشود. یافتن معنای کلمه زرباد در حقیقت و فقط با کنکاش و جستجو در زندگی کین است که به دست میآید.
ولز از بازیگران این فیلم یعنی جوزف کاتن )لیلاند(، دوروتی کامینگور )سوزان (، اگنس مورهد )مادر کین (، روت وریک )امیلی( و بازیگران دیگر، نوعی بازی براساس فیزیک حقیقی گرفت و آنها را بدین گونه تا پایان هدایت کرد.
او تنش میان کاراکتر و تضاد به وجود آمده بین چارلز فارسترکین با بازیگری خودش و دیگر شخصیت های فیلم را بخوبی نمایان کرد؛ تضادهایی که بر اثر ارزش دادن به مادیات و اقبال ضدارزشها شکل گرفته است.
ولز با دستیابی به عمق در فرم و محتوا، همشهری کین را ساخت. داستان مدرن او بیش از چند دهه از زمان خود جلوتر بود و تاثیرگذاری آن بر سینمای بعدی ، غیرقابل انکار می نمود. از این رو این فیلم برای همیشه جزو12 فیلم برتر تاریخ سینما جای گرفت.
در یک جمع بندی کلی باید اذعان داشت که سینمای اورسون ولز غنی تر از زمان ارائه خودش بود. با توجه به تکیه او بر عناصر "اندیشه "، "جستجو" و "اخلاق "، آنچه او ساخته است ، جلوهگریهایی در این باب دارند.
در مقولههای فنی سینما نیز ولز سرآمد عصر خود بوده است ؛ حرکتهای دوربین و بازیگر در فیلمهای او چنان قوام و درایتی در ذات داشتند که تماشاگر وجود هر عنصر تصنعی را در فیلم مردود میداند. و این همه بیانگر آن است که وی بر نمایشی بودن سینما اصرار دارد و این که زبان سینما، زبانی تصویری است .
او سخت به رسانه بودن سینما معتقد بود؛ رسانهای که میتواند نقش تربیتی و آموزشی مهم و فرهنگنامه را نیز ایفا کند. و در آخر این که اورسون ولز در جایی گفته بود، سینما رسانهای دراماتیک است ، پس در جامعه جایگاه خواهد داشت ؛ حتی بیش از ادبیات و این جایگاه باید توسط سینما به بهترین وجه از عناصر اندیشه ، جستجو و اخلاق پر شده باشد.
پیش از همشهری کین ، ولز در سال 1934 قلبهای عصر را ساخته بود و در سال 1938 با فیلم بیش از حد جانسن محصول کمپانی مرکوری پرود اکشنز توانسته بود تا حدودی شخصیت سینمایی ولز را به سینمای آن روز بشناساند.
اما چنانکه گفته شد با همشهری کین بود که موقعیت ولز صددرصد تثبیت گشت.در1942 ، ولز امبرسون های باشکوه )خانواده شکوهمند آمبرسون( را ساخت که موفقیتی عظیم برایش به همراه داشت.