تاریخ انتشار: ۲۷ مرداد ۱۳۸۶ - ۱۱:۰۷

تورج بخشایش: اسب تاریخ را همراه ایرانیان دویده است.وقتی قصد داریم اصالتمان را نشان دهیم می‌گوییم «از اسب افتاده‌ایم، از اصل که نیفتاده‌ایم».

اگر هدیه‌ای برای یک نفر ببریم و طرف شروع کند به عیب و ایراد گرفتن، به‌اش می‌گوییم «اسب پیشکشی را که دندانش را نمی‌شمارند». اگر با یک نفر هم‌صحبت شویم و طرف بیشتر از آن چیزی که لایقش است توقع تعریف و تمجید داشته باشد و از حرف یا برخورد ما برنجد، می‌گوییم «به اسب شاه گفته‌اند یابو» یا وقتی می‌خواهیم از تاثیر هم‌صحبتی و همنشینی بگوییم، یاد این ضرب‌المثل می‌افتیم که «اسب و خر را که یکجا ببندند، اگر هم‌خونشوند، هم‌بو می‌شوند».

در تمام این ضرب‌المثل‌ها یک کلمه مشترک  وجود دارد؛ اسب. در فرهنگ و متون مذهبی ایرانی‌ها اسب همیشه حضور پررنگ و مهمی داشته. حتی در آیاتی از قرآن مجید هم به اسب اشاره شده و به آن قسم یاد شده؛ «سوگند به اسبان دونده که نفس همی زنند به آواز در تاختن و آتش جهنده از سم‌هایشان...».

در ادبیات ایران باستان در مورد خلقت اسب افسانه جالبی وجود دارد. گفته شده که وقتی خداوند خواست اسب را بیافریند به باد جنوب گفت خود را جمع کن که می‌خواهم موجودی سریع‌تر از تو بیافرینم. باد گفت موجودی نیافرین که او را به آتش عذاب کنی. پس خداوند به فرشته‌ای دستور داد تا مشتی باد را در دست بگیرد و از آن اسبی به رنگ قهوه‌ای و قرمز آفرید.

بد نیست بدانید
  برخی اعتقاد دارند که برای نخستین بار هند و اروپاییان اسب را اهلی کردند.
  در اواخر هزاره دوم قبل از میلاد، به کار بردن دهنه فلزی و تخته زین نمدی یا بافته‌شده رایج شد.

  تا اواخر دوره ساسانی، به‌کار بردن رکاب برای سوارکاری در ایران مرسوم نبوده است.
  نام اسب از ایران و زبان پارسی گرفته شده است. اسب در زبان اوستایی اسپا، در زبان پهلوی اسپ، در زبان هندی اسوا و در لهجه کردی هسپ تلفظ می‌شده است.

  اصولا نام قوم پارس با اسب پیوستگی دارد و واژه فرس که در زبان عربی به معنای اسب است، از واژه فارس گرفته شده است.

  بسیاری از اسامی ایرانی با نام اسب همراه است مثل پوروشسب نام پدر زرتشت که به معنی «دارنده اسب» است یا پیراسب (دارنده اسب تندرو)، گرشاسب (دارنده اسب لاغر)، ارجاسب (دارنده اسب ارجمند) و جاماسب (دارنده اسب زورمند) و...

  رنگ بعضی اسب‌ها دائمی است و رنگ بعضی دیگر با بالا رفتن سن تغییر می‌کند.
  رنگ‌های اصلی اسب‌ها عبارتند از: کرنگ، طلایی، سیاه، کهر و سمند. رنگ‌های مرکب هم شامل رنگ‌های نیله، موشی، خاکستری و ابرش می‌شوند.

 مادیان سرنا ا سپدان


اسمش سرنا اسپدان و متولد1378 در شیراز است. این حیوان یکی از بهترین مادیان‌های نژاد ترکمن است. اسم پدرش بتوقره تپه و اسم مادرش چشمه است که هر2 از نژاد اصیل ترکمن هستند. شناسنامه این اسب‌های باارزش از شناسنامه انسان کامل‌تر است و معمولا شجره‌نامه‌های درست و حسابی دارند.

اسب‌های ترکمن از اصیل‌ترین نژادهای اسب‌های دنیا هستند که هنوز تا حدودی دست‌نخورده باقی مانده‌اند. دلیل این اصالت هم این است که منطقه ترکمن‌ها تا پایان قرن19 با دنیای خارج به سختی در ارتباط بود و اصالتشان حفظ شد. چینی‌ها عاشق اسب‌های ترکمن بودند و به آنها لقب اسب‌های اسامانی داده بودند. آنها به خاطر به دست‌آوردن اسب‌های ترکمن با حکومت بلخیان جنگ کردند.

اسب ترکمن اندامی کشیده، دمی باریک و سر و گردنی بسیار زیبا دارد. این اسب‌ها بسیار سریع حرکت می‌کنند و به همین خاطر بسیار مورد توجه شاهان و حاکمان بوده‌اند.

 یادگارگز


این یکی اسمش یادگار گز است؛ یک اسب نر درست و حسابی. اسب بازها به این رنگ می‌گویند نیله. اسم پدرش یادگار و اسم مادرش جمال گزل است. هر دو هم ترکمن اصیل هستند. نژاد اصیل اسب ترکمن در 2 دوره از تاریخ به شدت ضربه خورد: یکی دوره نادرشاه بود.

زمانی که نادر می‌خواست طبق معمول به هند حمله کند و کمبود ذخیره خزانه شاهی را جبران کند، دستور داد تا مادیان‌های ترکمن را با اسب‌های عربی جفت کردند و یک نژاد دورگه جدید به اسم چناران به وجود آورد که برای طی مسافت‌های طولانی مناسب و با استقامت بود. یکی هم دوره‌ای است که اسب‌های منطقه فارس و خوزستان به گرگان فرستاده شدند تا با نژاد ترکمن جفت بشوند که در نتیجه، نژاد دو رگه یموت متولد شد. در مورد اسب‌های ترکمن افسانه‌های زیادی در تاریخ دیده شده. گفته‌اند که در سپاه داریوش 30‌هزار رأس اسب ترکمن وجود داشته.

 یراق برنزی


یک یراق برنزی که از لرستان به دست آمده. اجداد لرهای امروزی که به کاسی‌ها معروف بوده‌اند، ماهرترین رام‌کننده‌های اسب و سازندگان مفرغ بودند. کاسی‌ها با مفرغ و اسب موفق شدند  بر سرزمین‌های زیادی حکومت کنند. آنها با مفرغ شروع کردند به ساختن  سلاح و مهمات و تا جایی که می‌توانستند اسلحه ساختند.

بعد هم ارابه درست کردند و با اسب‌های تعلیم دیده ارابه‌ها را راه انداختند و افتادند به کشورگشایی... این یراق بسیار زیبا از 2 اسب  ظریف تشکیل شده و یادگار همان دوران است. کاسی‌ها آن‌قدر به اسب علاقه داشتند که در اوایل وقتی یکی از آنها می‌مرد، اسبش را هم می کشتند و با او چال می‌کردند تا در آن دنیا بی‌اسب نماند.

 نقش برجسته طاق بستان


این هم نقش برجسته‌ای در طاق بستان که خسرو پرویز را سوار بر اسب معروفش - شبدیز - نشان می‌دهد. این اسب در ادبیات ایران و عرب بسیار مشهور است. گفته شده که خسرو پرویز قسم خورده بود که هر کس خبر مرگ اسب نازنینش را برایش بیاورد، خونش را بریزد.

وقتی هم که شبدیز مرد، هیچ‌کس جرأت نداشت  خبر مرگش را به خسرو پرویز بدهد تا اینکه باربد - موسیقی‌دان و نوازنده معروف دربار ساسانی - ترانه‌ای به اسم شبدیز ساخت و در آن به پیری و ناتوانی شبدیز اشاره کرد. خسرو پرویز  قضیه دستگیرش می‌شود و با عصبانیت داد می‌زند پس شبدیز مرده و باربد هم در جواب می‌گوید: «من نگفتم، خسرو خودش خبر مرگ شبدیز را اعلام کرد».

از دیگر اسب‌های مشهور تاریخ ایران، رخش رستم است که آخر کار با رستم در چاهی که شغاد - برادر رستم - کنده بود افتاد و اسب و اسب سوار با هم، جان به جان آفرین تسلیم کردند.

 اسب خزر (پانی)

فقط 4دهه از شناسایی این نژاد می‌گذرد. به نظر می‌رسد اسب خزر از قدیمی‌ترین و اصیل‌ترین اسب‌های ایران باشد. این نوع اسب قبل از انقلاب به‌طور تصادفی توسط یک خانم که با اسب‌ها آشنا بود، شناسایی شد و خود او شروع به جمع آوری و تکثیر این نژاد کرد. اسب خزر قابلیت‌های ویژه و منحصر به‌فردی دارد.

هر چند قد این نوع اسب نسبت به اسب‌های ترکمن و عربی کوتاه‌تر است اما قدرت پرش فوق‌العاده‌ای دارد. به نظر می‌رسد که فرنگی‌ها بیشتر از ایرانی‌ها  به ارزش این اسب پی برده‌اند چون تقاضای خرید این نژاد بسیار بالاست.

برای پی بردن به اصالت اسب خزر می‌توان به نقش برجسته‌ها و مینیاتورهای قدیمی رجوع کرد. در کتیبه داریوش - که مربوط به 2500سال پیش است و در حال حاضر در موزه بریتانیا نگهداری می‌شود- تصویر 2تا اسب خزر با تمام جزئیات به چشم می‌خورد.

 ظرف اسبی شکل

 2800سال عمر دارد و آن را در ماکو کشف کرده‌اند. اگر خوب دقت کنید، تجهیزات مربوط به اسب‌های آن دوره را که روی این ظرف نقاشی شده، به خوبی می‌بینید. در آن زمان، هنوز زین و رکاب اختراع نشده بود و به جای زین از یک تکه پارچه نمدی
 - که به جل اسب معروف بود - استفاده می‌کردند.

  اسب پیشکشی
تصویری از حجاری‌های دیواره جنوبی پلکان شرقی کاخ آپادانا در تخت جمشید که به کتیبه هدیه‌آوران مشهور است. در این کتیبه، نماینده ارمنی‌ها اسبی را هم جزء اموال پیشکشی برای شاه هخامنشی آورده.

 در دوره هخامنشی اسب‌پروری و سوارکاری به شدت رواج داشت و شاهان هخامنشی بدجوری عشق اسب بودند تا جایی که داریوش وقتی می‌خواهد پادشاهی خودش را به رخ بکشد می‌گوید: «این بوم پارس را - که زیباست و خوب اسب و خوب مردم است... اهورامزدا به من بخشید».

حالا ببینید از نظر این شاه، اسب چه موجود باارزشی بوده که نام اسب را جلوتر از نام مردمش می‌آورد. در نقش برجسته هدیه‌آوران، از 23هیاتی که برای دادن خراج و هدیه به دربار شاه آمده‌اند، 9 هیات با خودشان اسب هم آورده‌اند. در این دوره، ارابه و گردونه از رده خارج شد و سواره‌نظام جای آن را گرفت.

در تاریخ آمده که اسبان خشایارشا در مسابقه‌ای از بهترین اسبان یونانی مقدار زیادی جلو زدند. بر اساس  افسانه‌ای، اسب داریوش باعث به تخت‌نشستن او شد؛ به این صورت که 7 سردار قرار گذاشتند در طلوع خورشید در صحرایی جمع شوند و اسب هر کدام که اول شیهه زد او شاه شود و اسب داریوش هم اولین شیهه را زد. البته بعید است که سرداران هخامنشی سرنوشت مملکت را به دست چند تا اسب سپرده باشند!