اين گروه از افراد كه بار اصلي هزينهها را به بيمهگذاران وارد ميكنند، ميتوانند از يك تهديد مالي به فرصت تبديل شوند؛ اگر پيش از بروز آسيبها به بحث پيشگيري ورود پيدا كنيم و با يك سرمايهگذاري صحيح و ارزان راه را بر بسياري از هزينههاي هنگفت آتي ببنديم. دكتر فريد براتي سده، رئيس شوراي ملي بازنشستگان با ترسيم تصويري از جامعه سالمندان كشور درباره طراحي بسته بيمه مراقبتي سالمندان و آموزشهاي پيشگيري ميگويد. در گفتوگو با ايشان از منظر اقتصادي به مسئله پيرشدن جمعيت پرداختهايم.
بخش عمدهاي از بيمهشدگان شركتهاي بيمه را سالمندان تشكيل ميدهند؛ افرادي كه با سني بيشتر از 60سال در معرض خطر انواع بيماريهاي قلبي و عروقي، سرطانها و مشكلات جدي سلامتي قرار دارند. اين گروه از افراد كه بار اصلي هزينهها را به بيمهگذاران وارد ميكنند، ميتوانند از يك تهديد مالي به فرصت تبديل شوند؛ اگر پيش از بروز آسيبها به بحث پيشگيري ورود پيدا كنيم و با يك سرمايهگذاري صحيح و ارزان راه را بر بسياري از هزينههاي هنگفت آتي ببنديم. دكتر فريد براتي سده، رئيس شوراي ملي بازنشستگان با ترسيم تصويري از جامعه سالمندان كشور درباره طراحي بسته بيمه مراقبتي سالمندان و آموزشهاي پيشگيري ميگويد. در گفتوگو با ايشان از منظر اقتصادي به مسئله پيرشدن جمعيت پرداختهايم.
- آقاي دكتر گفتههايي كه درخصوص پير شدن جمعيت كشور وجود دارد تا چه اندازه جدي است؟
طبق آمارهايي كه از سرشماريهاي رسمي كشور از سال 1335به بعد داريم، از دهه 30 تا به امروز آمار سالمندان ما رو به افزايش است. يكي از دلايل پديدآمدن اين موضوع بهبود وضعيت سلامتي در كشور و بالا رفتن اميد به زندگي است. عامل ديگر كاهش نرخ زادآوري طي اين سالها بهويژه در 2دهه اخير است كه تأثير مستقيمي در نرخ سالمندي دارد. ميدانيد كه وقتي ميخواهند بگويند جمعيت كشوري سالمند است يا به سمت سالمندي ميرود، نسبت سالمند به غيرسالمند يا جوان را درنظر ميگيرند. سياستهاي تنظيم خانوادهاي كه ما در طول اين سالها در پيش گرفتهايم، باعث شده كه به نوعي نسبت جمعيت سالمندان بيشتر و تعداد جوانترها كمتر شود. البته صندوق جمعيت سازمان مللمتحد سال گذشته با همكاري دبيرخانه شوراي ملي سالمندان و دانشگاه تهران و همچنين مركز آمار ايران تحقيقي در مورد پديده سالمندي و افق آينده آن در كشور تهيه كردهاند كه در آن اشاره ميكنند وضعيت سالمندي كنوني ايران و اينكه ميگويند ما از 15سال ديگر با پديده سالمندي روبهرو هستيم احتمالا بيشتر مربوط به مسائل پزشكي و افزايش طول عمر در ايران است.
در حال حاضر كه با هم صحبت ميكنيم، طبق سرشماري سال90، 8/2درصد از جمعيت كل كشور، معادل بيش از 6ميليون نفر سالمند هستند. برآورد شده كه در سالهاي آينده اين تعداد بيشتر ميشود و تقريبا در 15سال آينده به رقم 12ميليون نفر ميرسد. طبق آماري كه از سوي مسئولين ثبت احوال آماري مطرح شده است، نرخ جوانبودن جمعيت در كشور نسبت به سال قبل 3تا 4درصد كاهش پيدا كرده و همه اينها در كنار هم يعني اين پديده سالمندي واقعا تا چه حد جدي است.
- آيا پديده سالمندي در كشور ما مشخصههاي خاصي مثلا براساس جنسيت هم دارد؟
بله. شما ميبينيد كه ما درباره خيلي از موضوعات ميگوييم كه در حال زنانه شدن هستند، مثلا درباره اعتياد در حال حاضر نرخ رشد اعتياد زنان بيشتر از مردان است. درباره سالمندي هم طبق آمار سال90 اينطور بهنظر ميرسد كه درصد سالمندي مردان 2درصد كمتر از زنان است. پس سالمندي در زنان روبه افزايش است و وقتي اين اتفاق ميافتد زنان سالمند تنهاتر ميشوند و نيازهايي براي آنها پيش ميآيد كه خانواده آنها نميتوانند آن را تأمين كنند. در نتيجه ميبينيم كه آمار واگذاري زنان سالمند به مراكز سالمندان بيشتر از مردان سالمند است. اين نشان ميدهد كه تنهايي اين زنها بيشتر هم ميشود. با درنظر گرفتن تمام اين شرايط تصور كنيد كه ما به تعداد 12ميليون سالمند برسيم، طبعا به تعداد زيادي مراكز سالمندان هم با اين اوضاع اقتصادي نياز خواهيم داشت. مديريت اين مراكز هم بسيار مشكل است و همين الان با مشكلات بسياري روبهرو هستند؛ هم براي مردم و هم براي دولت نگهداري از سالمندان در اين مراكز سخت است چون هزينه يك سالمند حدود ماهي يك ميليون تومان است كه از اين مقدار، دولت 400-300هزار تومان را پرداخت ميكند و بقيه هزينهها را بايد خانوادههايي بپردازند كه خودشان با هزار و يك مشكل مالي مواجه هستند.
- علاوه بر بيماريهاي متداولي كه شركتهاي بيمه در رابطه با سالمندان با آن مواجه هستند، درخصوص بيماري ديگري هم در سالهاي آينده هشداري وجود دارد؟
يكي ديگر از مسائلي كه با سالمندي مرتبط است و جنبههاي آزاردهنده زيادي دارد، پديدهاي است كه البته از سنين قبل از سالمندي آغاز ميشود اما تأثير اصلي خودش را در دوران سالمندي نمودار ميكند. اين پديده مرتبط با بحثهاي جنبههاي شناختي و تعقلي است. ميدانيد كه ما ايرانيها به تازگي از نظر ذهني خيلي تنبل شدهايم. شما به آمار تيراژ كتابهاي ما نگاه كنيد، چند نفر مثلا الان روزنامه ميخوانند. آنقدر خودمان را به تلويزيون و شبكههاي اجتماعي عادت دادهايم كه بسيار كم مطالعه ميكنيم. حالا همين تنبلي ذهني و مغزي است كه به مسئلهاي به نام demence يا آلزايمر دامن ميزند. آلزايمر اگرچه مختص سالمندي نيست و از سالهاي قبل شروع ميشود اما در اين دوران خودش را نشان ميدهد، به همين دليل بنا داريم كارگروهي براي پيشگيري از آلزايمر در كشور راهاندازي كنيم؛ چرا كه ميدانيم در سالهاي آينده با اين معضل روبهرو ميشويم و بايد از الان به فكر باشيم. مهمترين راه پيشگيري از ابتلا به آلزايمر هم فعال و شاداب نگه داشتن ذهن است و فقط با مطالعه ميتوانيم با اين بيماري بجنگيم. جدول حلكردن هم البته يكي از راههاي مقابله با آلزايمر است. پس بايد به فكر اين مسائل شناختي هم باشيم. در مورد علوم شناختي به تازگي آماري منتشر شده كه در آن جايگاه ايران در منطقه بعد از فلسطين اشغالي و تركيه، سوم است. اين رتبه با توجه به جمعيت و وضعيت كشور ما خوب نيست و اگر به آلزايمر هم فكر كنيم، شرايط بدتر ميشود زيرا آلزايمر با بالا رفتن سن پيش ميآيد چون مغز تحليل ميرود.
- در مقابل مشكلاتي كه ذكر كرديد، چه اقداماتي تا به حال صورت گرفته و ما چه امكاناتي داريم؟
وقتي جمعيت كشوري سالمند بشود، يعني بيشتر جمعيت يك كشور را سالمندان تشكيل بدهند، نيازهايي به تبع اين مسئله مطرح ميشود و مسائل مختلفي بهوجود ميآيد. پس متناسب با اين موضوع بايد در كشور برنامهريزيهايي در دستور كار قرار بگيرد اما در مقابل اين وضعيتي كه ترسيم شد، ما نياز به چه امكاناتي داريم. با نگاهي به سالمندان تحت پوشش سازمانهاي حمايتي ميتوانيم به اين نتيجه برسيم كه مثلا كميته امداد 450هزار سالمند را تحت پوشش قرار داده، بهزيستي از 60هزار زن سالمند در دفتر زنان سرپرست خانوار حمايت ميكند و حدود 11-10هزار سالمند هم در مراكز سالمندان نگهداري ميشوند؛ پس به آماري تقريبا برابر با 100هزار نفر ميرسيم.
2 ميليون سالمند هم تحت پوشش بيمهها هستند. پس 3ميليون از سالمندان ما يعني 50درصد تحت هيچ نوع پوششي قرار ندارند. وضعيت سلامتي اين افراد بسيار مهم است و هزينههاي زيادي را هم به خانواده و دولت وارد ميكند. مثلا تصور كنيد شكستگي لگن كه يكي از شايعترين آسيبهاي دوران سالمندي است، هم سالمند را تا مدت زيادي درگير ميكند و هم هزينههاي بسياري را به خانواده يا دولت يا بيمه وارد ميكند. اتفاقا در همين حوزه، وزارت بهداشت هم طرحي را براي مسائل درماني سالمندان به هيأت دولت برده، پس ميبينيد كه امكانات و پوششي كه ما به سالمندان عزيز ميدهيم بسيار ضعيف است و از آن سو تعداد سالمندان هر روز رو به افزايش است. شركتهاي بيمهاي هم فقط آن دسته از سالمنداني را كه تحت پوشش دارند، حمايت ميكنند.
- در اين شرايط پيشنهاد شما بهعنوان متولي امور سالمندان چيست؟
بهنظر من كاري كه ما بايد انجام بدهيم تعريف خدماتي به نام بيمه مراقبت از سالمندان است، بهنحوي كه شركتهاي بيمهاي اگر مراقبت از سالمند در خانه انجام ميشود، يارانه آن را بپردازند. اين بيمه مراقبت بايد طوري باشد كه به محض اينكه شخص وارد 60سالگي شد، ذيل بيمه قرار بگيرد؛ همانطور كه دانشجو يا كارمند فورا تحت پوشش بيمه قرار ميگيرد. جزئيات طرح را البته دوستان بيمهاي خود بهتر ميدانند.
- در مورد بيمه سالمندان چقدر ميتوانيم وارد مباحث پيشگيري شويم؟
مهمتر از بسته بيمه مراقبتي سالمندان، بيمه پيشگيري است؛ بيمهاي كه با پرداختن به موضوعات آموزشي كه اتفاقا خيلي كمهزينه است و بسيار در آينده براي خانواده و بيمه به صرفه است، از هزينهها پيشگيري ميكند؛ يعني بياييم قبل از اينكه سالمند زمين بخورد و دچار شكستگي لگن بشود و آن هزينهها را پديد آورد، به او آموزشهاي مربوط به زميننخوردن و پيشگيري بدهيم. شركتهاي بيمه اگر كمي دقت كنند متوجه ميشوند كه اگر در بيمه پيشگيري براي افرادي كه هنوز وارد دوره سالمندي نشدهاند، سرمايهگذاري كنند، كاملا به نفع آنها خواهد بود. اين طرح ميتواند با همكاري بيمهها و مراجع ذيصلاح مانند شوراي ملي سالمندي، بهزيستي و شهرداري صورت بگيرد. مثلا شهرداري در پاركها محيط دوستدار سالمند را تأمين كند و جلوي بسياري از مسائل را بگيرد؛ پاركي با نيمكت و كف مخصوص كه آسيبها را به حداقل برساند. من معتقدم بيمه پيشگيري بيمهاي است كه خيلي از مشكلات سالمندي را كم و آنها برطرف ميكند. مثلا شركت معروف بيمه آمريكايي مديكير Medicare هر سال رقمي را براي پيشگيري، نهتنها از سالمندي بلكه از اعتياد و بقيه آسيبها ميگذارد چرا كه ميداند از بسياري از مشكلات و هزينههاي آتي جلوگيري ميكند. مثلا وقتي شما خانواده را براي برخورد با آلزايمر آموزش ميدهيد، جلوي بيشتر هزينههاي مربوط به بستري و بيمارستان را در بيمه ميگيريد.
- ضرورت اين آموزشها در شرايط فعلي جامعه ما چقدر زياد است و آيا تا به حال كاري در اين باره انجام نشده است؟
ضرورت اين آموزشها بسيار است و در حال حاضر فقط يكيدو NGO هستند كه اين آموزشها را ميدهند و قطعا برد چنداني ندارند. اين آموزشها بايد به وسيله شهرداري، بهزيستي، خانههاي سلامت و صدا و سيما انجام شود تا مورد توجه قرار گيرد اما متأسفانه در كشور ما بيمه هيچ وقت ديدگاه پيشگيري نداشته و توجه نميكند كه با برنامههاي پيشگيري تا چه حد ميتواند در هزينهها صرفهجويي كند. حتي در وزارت بهداشت هم آن سرمايهگذاري كه در بخش طرح تحول سلامت انجام شد، اگر تا قسمتي در بخش پيشگيري ميشد، نتايج بهتري هم ميتوانستيم بهدست آوريم. جالب است بدانيد اوج مشكلات سالمندي، 65سال به بالا است اما طبق تحقيقاتي كه اخيرا به عمل آمده در مورد خانمها علائم سالمندي در ايران از 58سالگي ديده ميشود. پس بهنظر ميرسد عوارض از سنين پايينتري هم آغاز ميشود و آموزشهاي پيشگيري را بايد قبل از 50سالگي شروع كنيم.
- با اين اوصاف فكر ميكنيد ما اصلا براي مقابله با بحران پيشرو آماده نيستيم؟
اين را هم بگويم كه در مسئله سالمندي ما نبايد دائما حول مسائل بيماري و درمان و ضعف و آلزايمر صحبت كنيم. در حال حاضر ما سند ملي سالمندي را آماده كردهايم كه انشاءالله اگر اين سند در دولت تصويب بشود، در آن بحثهاي رفاهي و سالمندي مثبت ديده شده است. ما در بهزيستي البته از چند سال قبل بنيادهاي فرزانگان را در 9استان راه انداختهايم. فعالترين اين كانونها هم در شيراز است كه در آن سالمندان كنار هم جمع ميشوند و مانند يك كلوپ عمل ميكنند. در اين سند ميخواهيم ببينيم چطور ميتوانيم از توان سالمندان استفاده كنيم. براي تدوين اين سند 2كارشناس از سازمان ملل هم به ايران آمدهاند و جالب است بدانيد از اينكه ما براي مواجهه با بحران سالمندي از حالا دست بهكار شدهايم، تعجب كردهاند چون در بيشتر كشورها بعد از بهوجود آمدن بحران تازه به فكر راهحل ميافتند.
- در مورد مسئله پويايي اجتماعي اقتصادي سالمندان بايد چكار كنيم؟
ما خوشبختانه نسبت به ساير كشورها سالمند فعال يعني سالمند بالاي 60سالي كه هنوز ميتواند كار كند، زياد داريم. يكي از راهكارهايي كه براي جلوگيري از سالمندي در كشورهاي ديگر انجام شده، بالا بردن سن بازنشستگي است، مثلا در كشور ما هر چقدر هم كه سابقه كار داشته باشيد، در 60 سالگي بايد بازنشسته شويد. الان در ژاپن مثلا اين سن را به 65 رساندهاند و كمي روند را كند كردهاند. اما به لحاظ شاخص سني فكر ميكنم فردي كه 60ساله شد، ميتواند همچنان در كنار سازمان بماند، مثلا در ژاپن طرحي وجود دارد كه وقتي شخص بازنشسته ميشود، پست سازماني نميگيرد ولي در كنار سازمان فعاليت ميكند.
- بهنظر شما سالمندي مثبت چطور اتفاق ميافتد؟
سالمندي پويا و مثبت فراتر از صحبتهايي است كه تا اينجا داشتيم؛ يعني اين احساس كه سالمند بگويد زندگي من بارآور و مثبت بود و نااميد نباشد. اصليترين بحثي هم كه در روانشناسي سالمندي وجود دارد همين است كه طبق نظريه اريكسون، سالمند بگويد كه من به آنچه در زندگيام بود، رسيدهام؛ يعني شخص سالمند وقتي برميگردد به زندگياش نگاه ميكند، احساس معنا و تماميت به او دست بدهد؛ همين كه به اين نتيجه برسد كه رسالتي كه داشتهام را انجام دادهام، بهطور مثال فرزندانم را به سرانجام رساندهام و... . در نقطه مقابل اما اينكه به آرزوهايم نرسيدهام، احساس عدمتماميت و نااميدي ميدهد. پس اگر سالمند انسجام داشته باشد، سالمند خوبي است و احساس نشاط و انرژي بالايي دارد و سالمند خوشبين و مثبتي است؛ يعني به آن فرزانگي كه از سالمندان در فرهنگ ما وجود دارد، رسيده و مثبت و پوياست. به لحاظ كار اجرايي اين سالمند ميخواهد ديدگاه و تجربياتش را به نسل ديگر واگذار كند و اين فضا بايد براي او فراهم شود. اين ديدگاه بايد در خانوادهها و جامعه ما منعكس بشود و اين نگاه ضعف و افسردگي به سالمندان تغيير يابد. اگر اين نگاه در خدمتگزاران سالمندها چه در سازمان بهزيستي و چه در بيمه عوض شود، خدمات بهتر ميشود.
- در كشورهاي ديگر الگوي موفقي در برخورد با پديده سالمندي داريم؟
مثلا در ژاپن در دهه 80به واسطه تغييراتي كه در جامعه بهوجود آمد، با كاهش زادآوري و بهبود وضعيت اقتصادي و بهداشتي، پديده سالمندي بهوجود آمد. آنها بلافاصله قانون بازنشستگيشانرا تغيير دادند و تا 65سالگي آن را افزايش دادند. در سازمانها هم آمدند برخلاف ما از مشاوران سالمند استفاده كردند. يكي ديگر از كارهايي كه در ژاپن انجام دادند، اين است كه در مهدكودكها هم باز از سالمندان استفاده كردند چون سالمندان علاقهمند به داستانگويي براي بچهها و نوههايشان هستند. در زمينه تفريحات هم ژاپنيها باشگاههايي معادل همين كانون فرزانگان ما ايجاد كردهاند. در اينجا ما با پتانسيلهاي مذهبياي كه داريم ميتوانيم سفرهاي زيارتي راه بيندازيم، به شرط اينكه دستگاههاي مختلف پاي كار بيايند. در برنامه ششم ما حتما بايد احكام مربوط به سالمندي را بياوريم. پيشنهادهايي هم مطرح شده كه اميدواريم حذف نشود.
- ايران در رتبه سوم سرعت پيرشدن جمعيت در جهان
سازمان ملل پيشبيني كرد جمعيت بالاي ۶۰ سال ايران طي سالهاي ۲۰۱۱ تا ۲۰۵۰ با رشد ۲۶ درصدي به ۳۳ درصد كل جمعيت اين كشور برسد و از نظر سرعت پير شدن جمعيت رتبه سوم جهان را بهخود اختصاص دهد. بر همين اساس «مؤسسه ابتكارات هاروارد براي بهداشت جهاني» با انتشار گزارشي به بررسي روند پير شدن جمعيت جهان پرداخته و ايران را از نظر سرعت حركت به سمت پيري جمعيت، در رتبه سوم جهان قرار داده است.
در واقع اين يك واقعيت است كه جمعيت جهان در حال پير شدن است. افزايش سن جمعيت در جوامع انساني تبعاتي همچون افزايش هزينههاي درماني و كاهش تعداد نيروي كار مولد را درپي دارد. اين تبعات، هشدارهايي جدي براي بخشهاي اقتصادي و صنعتي كشورها بهشمار ميرود اما تأثيرات پيري جمعيت همگي قابل پيشبيني نيستند. بالا رفتن سن جوامع چالشهاي جدي و ريشهاي غيرقابل پيشبينياي را بهوجود ميآورد زيرا افرادي كه در جامعه از سن بيشتري برخوردارند، علاوه بر عدمبرخورداري از پتانسيل افراد جوان جامعه براي كار و تلاش، نيازهاي متفاوتي نيز دارند.
براساس پيشبينيهاي بخش جمعيت سازمان ملل، تعداد افراد بالاي ۶۰ سال جهان از ۸۰۰ ميليون نفر فعلي (كه ۱۱ درصد جمعيت جهان را تشكيل ميدهند) به بيش از ۲ ميليارد نفر در سال ۲۰۵۰ خواهد رسيد يعني ۲۲ درصد جمعيت جهان. همچنين پيشبيني شده كه جمعيت جهان در فاصله سالهاي ۱۹۵۰ تا ۲۰۵۰، ۳/۷برابر شود اما تعداد افراد ۶۰ سال به بالا طي اين مدت حدود ۱۰برابر خواهد شد. در اين ميان ضريب افزايش جمعيت افراد خيلي سالخورده، يعني افراد ۸۰ سال به بالا، ۲۶ خواهد بود.
اما در كنار اين افزايش درصد سالخوردگان از جمعيت جهان، روند برجسته ديگري را نيز ميتوان مشاهده كرد؛ كاهش بيماريها. پيشرفت علم پزشكي در مبارزه با مشكلات ناشي از سالخوردگي و شيوه زندگي سالمتر، نهتنها موجب افزايش طول عمر شده بلكه شاخصهاي سلامت را ميان افراد پير جامعه بهبود بخشيده است.
در نتيجه، طول سالهاي ناخوشي در چرخه زندگي افراد كوتاهتر شده است. بنابراين، علاوه بر اينكه طول عمر افراد بيشتر شده، مدت زماني كه افراد ميتوانند در جامعه بهكار و تلاش بپردازند نيز طولانيتر شده است.
هرچند افزايش سن جمعيت، هم در كشورهاي توسعه يافته و هم در كشورهاي در حال توسعه پديدهاي مشترك بوده، اما آمارها نشان ميدهد كه ۱۰ كشوري كه در سال۲۰۱۱ بيشترين درصد سالخوردگان بالاي ۶۰سال را در تركيب جمعيتي خود داشتهاند، كشورهاي توسعهيافته و يا كشورهاي در حالگذار نظير بلغارستان و كرواسي بودهاند. اما اين روند تا سال ۲۰۵۰ تغيير خواهد كرد، بهطوري كه احتمالا كشورهايي چون كوبا نيز به اين ليست اضافه خواهند شد و كشورهايي چون فنلاند و سوئد ديگر در زمره اين كشورها قرار نخواهند داشت.
ما خوشبختانه براساس توصيههاي ديني كه داريم، نگاه تقريبا مقدسي نسبت به سالمندان داريم اما متأسفانه در اين زمينه كار نكردهايم. بهعنوان مثال كتابهايي درخصوص احاديث مختص كودكان، نوجوانان، خانمها و جوانان داريم اما براي سالمندان چيزي نداريم، درصورتي كه تأكيدي كه در اين فرهنگ بر تكريم سالمندان شده، نسبت به خيلي مسائل بيشتر است. هيچ وقت نبايد اينطور بينديشيم كه سالمند بيمار و از كارافتاده است. بياييم نگاهمان را عوض كنيم بايد روزنامهها و رسانهها به سالمند بيشتر توجه كنند. سالمندي نسبت به اعتياد و بسياري از آسيبهاي اجتماعي پديده مهمتري است. دقت كنيد كه درصدي از جامعه ما هرگز اعتياد را تجربه نميكنند اما تمام جامعه روزي سالمند ميشوند.
- صد سال به از اين سالها!
قرن بيستم با زندگي سخت و تلفات سنگيني كه از جنگهاي جهاني اول و دوم به جاي گذاشت، مردان بسياري را قبل از رسيدن به ميانسالي از دنيا برد. زنان هم بعد از تحمل يكتنه تمام اين مصيبتها، معمولا عمر چنداني نميكردند. اما از اواخر سده اخير و با شروع قرن بيست و يكم همراه با پيشرفتهاي علم پزشكي و بهبود وضعيت زندگي، جمعيت سالمندان جهان يكباره افزايش پيدا كرد، طوري كه آمار و اطلاعات منتشرشده از سوي مؤسسه ملي سالمندان آمريكا در سال 2006نشان ميدهد كه در سراسر دنيا حدود 500ميليون نفر بالاي 65سال و بالاتر وجود دارد كه پيشبيني ميشود اين رقم تا سال 2030به يك ميليارد نفر خواهد رسيد. پس عجيب نيست كه در سالهاي گذشته تعداد كتابها و مقالاتي كه به سلامت سالمندان ومراقبتهاي پزشكي اين سنين اختصاص دارد تا اين اندازه زيادشده. يكي از نمونههاي داخلي اين كتابها، «راهنماي سلامت سالمندان (50سال به بالا)» است كه با هدف معرفي بيماريها و مهمترين مشكلات سلامتي سالمندان نوشته شده و از سوي معاونت امور توانبخشي سازمان بهزيستي كشور به چاپ رسيده است. در مقدمه اين كتاب آمده: «سالمندي در حقيقت فرايندي است طبيعي كه نميتوان از آن جلوگيري كرد و هيچ دليلي براي نگراني از اين پديده وجود ندارد. با مراقبتهاي مناسب ميتوان از عمر طولاني لذت برد و پيري سالم و بانشاطي همراه داشت و از هجوم بيماري و ضعف در امان بود. در اين كتاب سعي شده است به نكاتي كه ميتواند در اين زمينه مؤثر باشد، اشاره شود». كاهش ريسك فاكتورهاي قلبي، زندگي فعالي داشته باشيد، استفاده صحيح از داروها، پيشگيري از افسردگي، كنترل فشار خون، كنترل كلسترول خون، ديابت، پوكي استخوان و سرطان پروستات، بخشي از عناوين اين كتاب 40صفحهاي است.