محسن بیاتینیا مهاجم تازه وارد استقلال درباره پسر جوانی حرف میزند که درست در آخرین لحظه بازی استقلال و استقلال اهواز به وسط زمین پرید. حضور او روی چمن همه را شوکه کرده بود.
پسری که پیراهن آبی استقلال را به تن داشت و پرچمی را دور سرش بسته بود و یک پرچم دیگر چوبدار هم به سرش آویزان بود. موجودی 170 سانتیمتری که سرتاپایش را با نشانههایی از استقلال پوشانده بود. او شادمان از برد تیمش اینگونه سعی داشت شادیاش را نشان دهد. جوان ابتدا از سمت جایگاه 8 وارد زمین شد و بعد در لحظه سوت داور در مرکز زمین حاضر بود.
هنوز ماموران امنیتی متوجه حضورش نشده بودند وقتی در مرکز زمین داشت با امید روانخواه و آرش برهانی دست میداد. تازه از این لحظه بود که ماراتن گرفتن او آغاز شد. او میدوید و پلیسها به دنبالش بودند.
جوان در همان حالت تعقیب و گریز ابتدا به سوی جایگاه تیفوسی پرسپولیس رفت لحظهای آنجا با چند حرکت بدن آنها که به دنبالش بودند را جا گذاشت، کمی مکث کرد، از شرمندگی پرسپولیسیها که در طول بازی شعارهای زیادی را علیه حجازی و استقلال داده بودند در آمد.
او لحظهای بعد، دوباره به حرکت درآمد، از جلوی دوربینهای تلویزیونی گذشت و درست در روبروی جایگاه و مقابل تماشاگران استقلالی ایستاد، تعظیم کرد و باز به راه افتاد. این بار بیش از 10 مامور دورهاش کرده بودند تا شاید بتوانند مانع از دویدنهای این غریبه روی چمن آزادی شوند. اما هر بار او با حرکتی از میان ماموران امنیتی میجهید.
از روی تابلوهای تبلیغاتی کنار زمین میجست و با آمادگی بدنی بالایش مامورانی را که به دنبالش بودند جا میگذاشت. این تعقیب و گریز 20 به یک بیش از 5 دقیقه روی چمن ادامه داشت. اتفاقی که همه نگاهها را به این قسمت از چمن خیره کرده بود.
سرانجام انگار او دیگر خودش هم علاقهای به دویدن نداشت وقتی گوشهای از ضلع شمال غربی زمین روی پیست تارتان در چنگ دو مامور پلیس افتاد. دو ماموری که او را نقش بر زمینش کردند. تصاویر تلویزیونی از اینجا به بعد دیگر پخش نشدند و فقط تنها این حاضرین در ورزشگاه بودند که دیدند ماموران خسته انتظامی که پس از ماراتنی سخت، غریبه اخلالگر را دستگیر کرده بودند، چگونه او را به بازداشتگاه انتقال دادند.
بابا پسره خیلی سریع بود. نمیدونی مثل ماهی از دست مامورها فرار میکرد. امید روانخواه یکی دیگر از یاران جدید استقلال که تماشاگر صحنههای این تعقیب و گریز جذاب بوده این جمله را در وصف مهمان ناخوانده بازی میگوید. او ادامه میدهد: خیلی شاد بود. فقط میخندید.به هر حال این تماشاگران هم استرس زیادی را تحمل میکنند اما امیدوارم دیگر کسی چنین کار خطرناکی را انجام ندهد.
این اتفاق را البته پژمان منتظری ستاره بازی اول استقلال هم از نزدیک دیده؛ «دیدم که دارد وسط زمین میدود اما متوجه نشدم که چطور وارد زمین شد. راستش نمیدانم چه چیزی باید بگویم، فقط فکر میکنم این کار نشاندهنده عشق تماشاگران به تیم است. امیدوارم که ما بتوانیم تا پایان فصل آنها را خوشحال به خانههایشان بفرستیم.»
در حالی که در پایان بازی فیروز کریمی هم در حرفهایش به این مهمان ناخوانده اشاره کرده و گفته بود کاری که او انجام داده اتفاقی معمولی در فوتبال دنیاست و استرس بازی گاه باعث چنین اتفاقاتی میشود. وقتی ازهاشم ساعدی سخنگوی استقلال درباره این تماشاگر میپرسیم، هر نوع ارتباطی بین او و کانون هواداران استقلال را رد میکند، «فکر میکنم در اینباره بهتر است از مسوولان امنیتی بپرسید.
آنها حتما تا به حال فهمیدهاند این آدم با چه نیتی به وسط زمین آمده و جو را به هم ریخته است.» ساعدی طوری حرف میزند که انگار این حرکت اقدامی برنامهریزی شده بوده برای توطئه علیه استقلال، اما آیا واقعا این یک توطئه بوده؟ «من چه میدانم. این را بهتر است از مسوولان امنیتی بپرسید و به ما هم اطلاع بدهید.»
سلام سرهنگ بابایی میخواستیم درباره تماشاگری که در پایان بازی استقلال تهران با استقلال اهواز به زمین آمد، از شما بپرسیم؟
فرمانده یگان ویژه انتظامی حاضر در استادیوم آزادی وقتی با این سوال خبرنگار همشهری امارات روبرو میشود، با خوشرویی پاسخی کامل میدهد. او که ابتدا از پخش تصاویر این حادثه در تلویزیون متعجب شده، درباره مشخصات این فرد میگوید: نامش بخشعلی است و ساکن محله مولوی، اما او چرا و با چه هدفی سر از چمن آزادی در آورده بود؟
بابابی در اینباره میگوید:وقتی این جوان را بازداشت کردیم اصلا حال خوبی نداشت. مدام هزیان میگفت، این طور که پزشک ما تشخیص داد او تحت تاثیر عوارض قرصهای اکستازی بود، البته صبح دیگر حالش خوب شده بود.
وقتی خودم از او درباره انگیزهاش پرسیدم پاسخ داد...» پاسخی که او به فرمانده یگان انتظامی داد نشان میدهد که این مهمان غریبه که البته حالت طبیعی هم نداشته بیش از آنکه برای شادی به چمن پریده باشد انگیزههایی دیگر داشته؛ «او میگفت در مولوی دوستی دارد که از اراذل معروف است.
قبل از آمدن به ورزشگاه با دوستش شرط بسته بوده که کاری کند تا نامش در محل بپیچد و او هم، چون دوستش مشهور شود.» بابایی درباره اینکه چرا این قدر طول کشید تا بخشعلی روی چمن دستگیر شود، میگوید: واقعا بدن آمادهای داشت و بر اثر استفاده از اکستازی توان بدنیاش بالاتر هم رفته بود. البته همکاران ما چون نمیخواستند برای او اتفاقی بیفتد سعی کردند با او مدارا کنند.
پرونده بخشعلی حالا در دادسرای ناحیه 19 در جریان است و او به دلیل حرکتی که انجام داده به احتمال فراوان مجازاتی سخت را در انتظار خواهد داشت. سرهنگ بابایی در اینباره میگوید: ما برایش محرومیت مادامالعمر از حضور در استادیومهای ورزشی و یک ماه حبس تقاضا کردهایم. او باید برای هر بازی فوتبال خودش را به کلانتری معرفی کند و تحت نظر باشد. این مجازات باعث میشود تا دیگر شاهد چنین اتفاقاتی نباشیم.
سردار بابایی همچنین از دیگر فوتبالدوستان میخواهد برای همکاری با پلیس از انجام چنین حرکاتی خودداری کنند.
بخشعلی که هر چند برای لحظاتی فضایی خاص را بر استادیوم آزادی حاکم کرد مجازات میشود تا دیگر تماشاگری تصمیم به برهم زدن نظم استادیومهای ورزشی نگیرد. این مجازات، عادلانه است.