مرد جوان كه با يك تيوپ براي ماهيگيري راهي دريا شده بود گرفتار امواج شد و به زير آب فرو رفت و ديگر كسي او را نديد.اواسط فروردين بود كه مصطفي نعمتپور، دانشجوي 25ساله مهندسي عمران براي صيادي راهي دريا شد. صيادي براي مصطفي با بقيه صيادها فرق داشت. وضعيت مالي خانوادهاش اجازه نميداد كه با خريد قايق راهي دريا شود و براي همين از يك تيوپ براي اين صيادي استفاده ميكرد. كاري كه خيلي از جوانهاي منطقه براي كسب درآمد و تأمين مخارج زندگيشان انجام ميدهند. مصطفي آن روز مثل هميشه سوار بر تيوپ به طرف محلي كه تورهاي ماهيگيري در آنجا پهن شده بود حركت كرد و اين آخرين بار بود كه خانوادهاش او را زنده ميديدند.
پدر مصطفي در گفتوگو با همشهري ميگويد: پسرم دانشجوي ترم آخر مهندسي عمران بود كه در كنار تحصيل كار هم ميكرد. از كارگري گرفته تا رانندگي و صيادي. ميخواست كمك خرج من باشد. پسرم براي اينكه بتواند باري از دوش من بردارد و خرج تحصيل خود و خواهرش را بدهد اين كار را ميكرد و همين كار هم باعث شد كه جانش را از دست بدهد.
او ادامه ميدهد: خانه ما در كنار ساحل است و موقع صيد كه ميشد مصطفي هميشه به دريا ميرفت. يعني از زمستان تا اواسط بهار. آن روز هم با تيوپ به دريا رفت. مادرش هميشه نگران او بود. ميگفت كه تيوپ امنيت ندارد. اما پسرم چاره ديگري نداشت. او به دريا ميرفت و مادرش با نگراني در ساحل مينشست و نظارهگر تلاش تنها پسرش ميشد.
مرد ميانسال ميگويد: جايي كه تورهاي ماهيگيري پهن ميشوند با ساحل فاصله دارد. پسرم وقتي به محل تورها رسيد براي مادرش دست تكان داد تا او مطمئن شود كه همهچيز خوب است. او سپس سرگرم تميز و باز كردن تورهاي ريخته شده در دريا شد كه ناگهان موج بزرگي به طرفش آمد و او را به داخل دريا پرت كرد.
افتادن در دريا براي مصطفي حادثه عجيبي نبود. او ورزشكار و شناگري ماهر بود. به گفته پدرش نجات غريقي بود كه تا حالا دستكم 20نفر را كه در دريا گرفتار شده بودند، از مرگ حتمي نجات داده و به ساحل رسانده بود. براي همين شنا كردن در دريا برايش آسان بود اما آن روز وقتي به دريا افتاد سرش با ميلهاي آهني كه در كف دريا و براي نشان دادن محدوده طرح سالمسازي نصب شده بود برخورد كرد. پس از آن تيوپ با موج بعدي از او دور شد و پسر جوان ديگر نتوانست خودش را نجات دهد.
پدرش ميگويد: كساني كه در ساحل شاهد اين حادثه بودند براي نجات او دست بهكار شدند. عدهاي با قايق به محل حادثه رفتند اما از پسرم خبري نبود. وقتي خبر به ما رسيد، دنيا روي سرمان خراب شد. براي پيدا كردن پسرم به دريا زديم اما نتيجهاي نداشت. افراد زيادي براي پيدا كردن پسرم كمك كردند اما هر چه گشتند نتوانستند او را پيدا كنند.
بهدنبال اين حادثه، تيمهاي جستوجو از مردم محلي گرفته تا امدادگران وارد عمل شدند و تلاشها براي پيدا كردن جوان گمشده ادامه يافت. پدر مصطفي ميگويد: در اين 9روز درياباني بابلسر، حفاظت منابع دريايي، ستاد بحران استان و... تلاش زيادي كردند تا پسرم را پيدا كنند. حتي شركت تعاوني صيادان يكروز كار خود را تعطيل كرد و با تمام نيرو و تجهيزات به جستوجو پرداخت. دستكم 30قايق ماهيگيري نيز در اين مدت در دريا ميگشتند تا اينكه صبح نهمين روز ناپديد شدن پسرم، 4كيلومتر دورتر از محل حادثه و در ساحل روستاي عزتآباد جسد او توسط يك ماهيگير پيدا شد.جسد مصطفي بهدليل گذشت 9روز از حادثه به راحتي قابل شناسايي نبود. با اين حال زنجيري كه به گردن داشت باعث شد كه پدرش همان ابتدا او را شناسايي كند.
مرد ميانسال ميگويد: در اين مدت من پا به پاي جستوجوگران بهدنبال پسرم ميگشتم و وقتي جسدش پيدا شد نخستين نفري بودم كه خودم را به آنجا رساندم. دقايقي با تنها پسرم خلوت كردم و از او عذرخواهي كردم كه نتوانستم حق پدري را به خوبي بجا بياورم و دامادياش را ببينم. پسرم يك جوان نمونه بود. كسي كه براي خانوادهاش تن به هر سختياي ميداد. حالا كه جسدش پيدا شده ما هم كمي آرامش يافتهايم.