همشهری آنلاین - دکتر محمدمهدی مظاهری: راه رسیدن به قدرت و امنیت منطقه‌ای، از جاده تفاهم، گفتگو و همکاری‌های منطقه‌ای می‌گذرد و مستلزم اعتماد و درک متقابل است نه دشمنی و ماجراجویی‌‎های فردی.

عربستان به دلیل وسعت سرزمینی، منابع عظیم نفتی، موقعیت ژئوپولیتیک و شهرهای مقدس مکه و مدینه و ادعای ‌آن کشور در خصوص رهبری جهان عرب و جهان اسلام، یکی از بازیگران اصلی در منطقه خاورمیانه محسوب می‌شود که دارای تأثیرگذاری‌های قابل توجهی در عرصه تحولات منطقه‌ای است؛ از این منظر نمی‌توان واقعیت‌های مربوط به عناصر قدرت و پیامدهای رفتاری آن را نادیده گرفت.

بر این اساس حمله عربستان به یمن، بخشی از آخرین تحرکات  جدید این کشور در منطقه است که امنیت و ثبات در منطقه را مختل نموده و امکان قدرت‌گیری گروه‌های افراطی همچون القاعده و داعش را گسترش داده است. بنابراین این سؤال مطرح مي‌شود که دلیل سیاست‌های نظامی جدید عربستان چیست و این کشور به دنبال چه اهدافی در منطقه است؟

نگاهی به وضعیت داخلی، منطقه‌ای و بین‌المللی عربستان به خوبی نشان می‌دهد که چرا این کشور در مقطع فعلی به دنبال ماجراجویی‌های نظامی در منطقه برآمده است؟ در حوزه داخلی؛ ملک سلمان، بعد از رسیدن به منصب پادشاهی، تغییرات مهمی را در ارکان و مناصب قدرت ایجاد کرد، به گونه‌ای که برخی، از آن به عنوان کودتایی در عربستان و دگرگونی ریشه‌ای در این کشور یاد کردند.

تغییر در برخی مناصب حکومتی و وزارتی از جمله، تعیین محمد بن نایف، وزیر کشور، به عنوان جانشین ولیعهد و تعیین محمد بن سلمان به عنوان وزیر دفاع و هم‌چنین انحلال بسیاری از شوراها و هیئت‌های گذشته و ایجاد دو شورا، یعنی شورای امور سیاسی - امنیتی و شورای امور اقتصادی - توسعه، از مهم‌ترین این تغییرات بوده است.

در شرایطی که ملک سلمان دارای انواع امراض و بیماری‌ها و از جمله بیماری آلزایمر دوره‌ای بوده و از قدرت چندانی برای تصمیم‌گیری در حوزه سیاست خارجی برخوردار نیست، این پسر جوانش ملک بن سلمان است که به ماجراجویی در عرصه سیاست داخلی و  خارجی اقدام می‌کند. بنابراین به نظر می‌رسد محمد بن سلمان قصد دارد از بیماری و ضعف تصمیم‌گیری پدر استفاده کرده و با قدرت‌نمایی و حرکات نمایشی برای ارتقاء خود به پست جانشینی ولی عهد زمینه‌سازی کند.

در عرصه منطقه‌ای نیز با حمله آمریکا به افغانستان و عراق و همچنین وقوع انقلاب‌های مردمی در کشورهای منطقه، موقعیت عربستان تا حد زیادی تنزل یافته است. در عراق دولت شیعه همسو با ایران روی کار آمده است. در سوریه تحولات طبق میل عربستان پیش نرفت و بشار اسد در قدرت باقی ماند. در بحران بحرين از نظر عربستان هر گونه قدرت‌گيري شيعيان در این کشور خطر را به دروازه‌هاي عربستان مي‌رساند و انقلاب مردمي آن مي‌تواند براي شيعيان عربستان در شرق اين كشور در مناطق الاحساء، قطيف و العواميه كه در مجاورت بحرين قرار دارد، نيز الهام‌بخش باشد.

در یمن نیز شیعیان در حال قدرت‌گیری بوده و مهره‌های مورد نظر عربستان را از قدرت کنار زده‌اند. جمهوری اسلامی ایران که رقیب اصلی و جدی عربستان در منطقه محسوب می‌شود نیز در راستای حل پرونده هسته‌ای خویش موفق عمل کرده و این امکان وجود دارد که به زودی از قید تحریم‌های بین‌المللی رهایی یافته و به جایگاه واقعی خود در عرصه منطقه‌ای بازگردد.

در عرصه بین‌المللی نیز آمریکا با شعار مبارزه با تروریسم و ایجاد تغییرات دموکراتیک در کشورهای خاورمیانه، همه کشورهای این منطقه از جمله عربستان را مورد انتقاد قرار داده و به واسطه منابع نفت شیل خود وابستگی کمتری به عربستان داشته و دیگر همچون گذشته حاضر نیست تحت هر شرایطی اقدامات و سیاست‌های عربستان را مورد تأیید و حمایت قرار دهد.

مهم‌تر آن‌که آمریکا با رقیب دیرینه ایران وارد مذاکره شده و حاضر به پذیرش یک ایران هسته‌ای گردیده است. همه این مسائل دال بر تنگ شدن حلقه امنیتی دور تا دور عربستان است. بنابراین در شرایط فعلی عربستان به دنبال تأمین امنیت فردی در منطقه بوده و می‌کوشد برتری منطقه‌ای خود را با ابزار نظامی به رخ رقبا بکشد.

هر چند این کشور کوشید در ظاهر به ایجاد نوعی ائتلاف منطقه‌ای از دولت‌های همسو بپردازد؛ اما عدم همراهی برخی از این کشورها خصوصاً مصر، ترکیه و پاکستان برای حمله هوایی و زمینی به یمن نشان داد که این همسویی‌ها چندان هم عمیق نیست.

بر این اساس به نظر می‌رسد چنان که عربستان به دنبال قدرت‌نمایی و بازیابی نقش خویش در عرصه منطقه‌ای و جهانی است؛ باید بپذیرد که این امر در منطقه حساس و استراتژیکی همچون خاورمیانه، بدون همکاری و همراهی دیگر قدرت‌های مطرح منطقه‌ای امکان‌پذیر نخواهد بود.

امنیت در خاورمیانه و خلیج فارس کالایی مشترک و عمومی است که برهم زدن آن در یک نقطه، امنیت دیگر مناطق را نیز مختل خواهد کرد. بنابراین راه رسیدن به قدرت و امنیت منطقه‌ای، از جاده تفاهم، گفتگو و همکاری‌های منطقه‌ای می‌گذرد و مستلزم اعتماد و درک متقابل است نه دشمنی و ماجراجویی‌‎های فردی.

* استاد دانشگاه