رنسانس با نويد جامعهاي پاكتر و تميزتر، عصر تمدنهاي نفتسوز را پيريزي كرد. براي از بين رفتن تمدنهايي كه بر پايه سوخت زغالسنگ شكل گرفته بودند، قرنها بايد طي ميشد و رنسانس نيز با حركتي آرام بهتدريج در جوامع براي خود جا باز ميكرد. اين روزها نيز بسياري از متفكران، نويد فروريزي تمدنهاي نفتسوز را ميدهند؛ تمدني كه باعث جهش بزرگ تمدني در جوامع بشري شده است؛ تمدني كه انسان را به فضا برده و زندگي بشري را به ساحلي از رفاه و بهتر زيستن رساندهاست.
براي فروريزي تمدن نفتسوز نيز مسلما راهي دراز پيش روست. نميتوان انتظار داشت كه جوامع مختلف براي رسيدن به تمدنهايي كه بر پايه انرژيهاي نو شكل ميگيرد، خيلي زود به نتيجه برسند. بهعنوان مثال، آلمان 30سال در تلاش است تا از بيوگاز بهعنوان منبع جديد انرژي استفاده كند و هماكنون 20درصد از برق كشور آلمان از اين منبع تأمين ميشود. بنابراين، اين فرض كه دولتي مانند دولت تدبير و اميد با لايحهاي با عنوان «اقتصاد بيكربن» بتواند در عرض چند سال كشور را به سمت استفاده از انرژيهاي نو پيش ببرد، كمي غيرممكن بهنظر ميرسد.
در كمتر از يك دهه ايران از رتبه 14كشورهاي توليدكننده گازهاي گلخانهاي به رتبه هفتم رسيده است؛ اين يعني يك سقوط فاجعهبار. سالانه 556.9ميليون تن گاز گلخانهاي در كشوري 75ميليوني توليد و وارد جو ميشود. صنايع فرسوده كشور همچنان بر پايه تمدن نفتسوز استوار است. آنها بيقيدانه انرژي فسيلي را ميبلعند و محصولاتشان، توليدات بيكيفيتي مانند خودروهاي آلاينده و بيگانه با استاندارد روز جهاني است و البته انتشار بيشتر گازهاي گلخانهاي. نميتوان انتظار داشت كه يكباره اين صنايع تغيير كنند و بر پايه انرژيهاي نو و تجديدپذير فعاليت كنند.
ترازنامه انرژي در سال91 كه توسط وزارت نيرو منتشر شد، هزينه اجتماعي ناشي از انتشار گازهاي گلخانهاي را رقمي در حدود 10هزار و 254ميليارد تومان برآورد كرده است. اين هزينه برآوردي است از تغييرات اقليمي كه بر كشور تحميل ميشود؛ هزينههايي كه بيشتر در حد يك گمانه است. اما اين واقعيت انكارناپذير است كه براي داشتن زندگي بهتر، بهطور متوسط به ازاي هر نفر 7.4تن گاز گلخانهاي در كشور منتشر ميشود كه اين ميزان براي هر كداممان سالانه 137هزار تومان هزينه در بر دارد؛ هزينه تحميلي به نسلهاي آينده پيشكش.
اگر بيمبالات نباشيم و با كمي تغيير در الگوي مصرف، ميتوانيم اين اعداد نااميدكننده را كاهش دهيم. بگذاريد صريحتر بگويم ما سالانه 137هزارتومان خرج ميكنيم تا 7.4 تن گاز گلخانهاي وارد جو كنيم و طي 10سال گذشته اين تلاش منفي ما را از رده چهاردهمين كشور آلاينده جهان به هفتمين كشور آلاينده تبديل كرده است. اگر اين تلاش صرف استفاده از انرژيهاي نو ميشد، نتايج بسيار درخشانتر بود، نه اين اعداد نااميدكننده و ياسآور.
كارهاي نكرده ما زياد است. توليد و انباشت زباله يعني انتشار 7درصد از گازهاي گلخانهاي. حملونقل نيز سهم 13درصدي در انتشار گازهاي گلخانهاي دارند. كودها 6درصد و دامپروريها هم باعث انتشار 5.1درصد گازهاي گلخانهاي ميشوند. تلاش اندك ما ميتواند تأثير بسياري بر كاهش روند انتشار گازهاي گلخانهاي داشته باشد؛ همين كه زباله كمتري توليد كنيم يا از حملونقل عمومي استفاده كنيم. گيرم تلاش دولت براي اجراي «اقتصاد بدون كربن» خيلي زود به نتيجه برسد اما كارهاي نكرده ما كه جزو اين 75ميليون نفريم زياد است.