نفرت اجتماعياي كه ممكن است مثلا در مصيبتهايي كه افراد گرفتار ميشوند نيز خود را بروز بدهد و آدمها بگويند: « مشكلات اين آدمها به ما چه ربطي دارد»، «حقشان بوده» و رفتارهايي از اين دست. با اين وصف است كه آن عطوفت و رابطه مهرآميز اجتماعي در جامعه تضعيف ميشود. ما نبايد از كنار اين نوع برخوردها به راحتي بگذريم.بروز نفرت اجتماعي و هجمه ناگهاني برخي از افراد جامعه عليه افراد به ظاهر ثروتمند نوعي شعلهور شدن نفرت اجتماعي است كه آثار بدي از خود در جامعه برجا ميگذارد.
متأسفانه روند اقتصاد ما در برخي از اوقات به تقويت اين شكاف طبقاتي منجر شده است.حتي هدفمندي يارانهها هم نتوانسته در يك دهه گذشته از اين شكاف طبقاتي را كامل از بين ببرد، بلكه ولع ثروت و ثروت جويي را در بخشي از جامعه تقويت كرده است.اين مسائل اجتماعي اخير نتيجه آن نفرت اجتماعياي است كه برخاسته از شكافهاي طبقاتي و آگاهي از اين شكافها و شعله ورشدن آن توسط رسانههاي بيگانه است.
در اين ميانگاه رسانههاي اجتماعي بهويژه شبكههاي اجتماعي شايع در ميان جوانان ناخود آگاه و انديشيده نشده اين شكافها را افزايش داده و اين نفرت اجتماعي را گسترش ميدهند. بهعنوان مثال كساني كه با خودروهاي گرانقيمت خود در خيابانهاي تهران ويراژ ميدهند و عكس خود را در شبكهاي مثل اينستاگرام منتشر ميكنند از اين طريق نوعي حسرت اجتماعي را در بين ساير مردم گسترش ميدهند. اين مسئله براي جامعه ما خطرناك است.
چنين رفتارهايي قطعا باعث نميشود اقتصاد ما درست شود و روابط اجتماعي بهبود يابد بلكه تنها نفرت اجتماعي را بيشتر ميكند و نفرتها معمولا تبعات بدي دارند. ازجمله اين تبعات دزديهاي خشن، بيرحميهاي اجتماعي، بينظمي اجتماعي ونوعي گسترش بيتفاوتي اجتماعي در جامعه است. بهگونهاي كه مثلا شخص نسبت به ناهنجاريهاي ساختمان محل سكونت خود نيز بيتفاوت ميشود و ميگويد «به من چه كه اين اتفاق ميافتد، بگذار اين كار نادرست انجام شود، بگذار ساختمان نابود شود »من فكر ميكنم اين موضوعي است كه بايد مورد توجه قرار بگيرد و اين موضوع دستمايهاي است براي بحث جامعه شناسان و روانشناسان اجتماعي و كارشناسان فرهنگي كه آن را مورد بررسي عميق قرار بدهند.
از سويي اين قشر نوكيسهاي كه از رانتخواري و اقتصاد ناسالم ما بر آمدهاند و به كمك رسانههاي جديد نيز شهرتشان را نمايش ميدهند فضاي اجتماعي بدي را رقم ميزنند. فضايي كه گسترشدهنده حسرت طبقات ديگر جامعه و توأمان آن نفرت اجتماعي است. بايد توجه كنيم كه اصولا شبكههاي اجتماعي نوعي فرصت جديد براي نمايش «من» يا «خود» و يا «فرديت» افراد است.شايد كساني كه در اين شبكهها يا حتي در خيابانها ثروت خود را نمايش ميدهند نه بهدليل اينكه ميخواهند ثروت خود را نمايش بدهند بلكه ميخواهند آن «منيت» و «فرديت» خود را به نمايش بگذارند و از اين طريق ثروت به نمايش گذاشته ميشود.
اما تالي فاسد اين مسئله يعني چيزي كه درباره آن انديشيده نشده اين است كه وقتي شما اتومبيل خود، ساعت خود و رستوران گرانقيمتي كه در آن غذا ميخوري را به نمايش ميگذاريد؛ ناخودآگاه نمايش ثروت و رقابت براي ثروت جويي را در جامعه گسترش ميدهيد و اين اتفاقي است كه در جامعه ما افتاده است.از طرفي بعضي از اوقات اين نمايش ثروت به دلايل اقتصادي نيست بلكه براي نشان دادن آزادي اجتماعي است.
فرد با اين نوع از نمايش ثروت خود ميخواهد بگويد «من چقدر آزادم !» اين آزاديهاي اجتماعي تبديل به يك نوع نمايش ثروت ديوانه وار و افسار گسيخته ميشود.افراد براي اينكه نشان بدهند زندگي خوبي دارند، داشتههاي خود را به نمايش ميگذارند و اين مسئله حالت جنونآميزي در جامعه پيدا كرده است. متأسفانه بيشتر از گذشته هم تقويت شده است. در گذشته ثروتمندان ميل داشتند ثروتشان را پنهان كنند و كمتر نمايش بدهند و تنها لذت زندگي مطلوب اقتصاديشان را ببرند درحاليكه درفضاي جديد بهصورت افسار گسيختهاي ميل به اين نمايش ثروت در جامعه گسترش پيدا كرده است.
- جامعه شناس و دانشيار گروه ارتباطات دانشگاه تهران