اول: قرار بود بارسلوناييها، با همه نفرات و تشكيلاتشان وارد ايران شوند.
يعني مثلا فرودگاه امامخميني(ره)، گيت ورودي ميهمانانش شاهد حضور ليونل مسي، اينيستا، نيمار و پيكه باشد و لوييز انريكه و كادر فنياش هم با كت و شلوار و چمدانهاي در دست، از ورودي ويژه اين مجموعه راهي اتوبوسهاي اختصاصي شوند.
از اين مسير با حضور چندهزار هواداري كه تا فرودگاه امام(ره) رفتهاند، به سمت هتلي در شمال شهر حركت كنند و آنجا هم در نشست خبري شركت كنند.
بعد مثلا ما براي خودمان اينطور متصور ميشويم كه خبرنگار هفتهنامه تماشاگر اولين سوال را ميپرسد و بعد هم روزنامهها و خبرگزاريهاي مختلف سوالاتشان را از بازيكنان نامدار فوتبال جهان ميپرسند.
فرداي همين روز هم جلد اين هفتهنامه، تصاويري بود از مسي و نيمار در حالي كه مجله تماشاگر به دست گرفتهاند و رو به دوربين لبخند ميزنند.
از آنجا بازيكنان بارسا راهي ورزشگاه يكصدهزارنفري ميشوند و در حالي كه انتظار داشتند رأس ساعت15 به تونل ورودي استاديوم برسند به دليل حجم بالاي جمعيت، تا ساعت16 در ترافيك اطراف ورزشگاه گير ميكنند.
دست آخر هم بازي با دو ساعت تاخير ساعت18 آغاز ميشود. تركيب اوليه تيم ملي ايران، متشكل از همه ستارههاي داخلي و شاغل در خارج از كشور است.
آن سوي ميدان هم فوقستارههاي فوتبال جهان با لباسهاي آبي و اناري در حال بازي هستند. مثلا شهرداري هم براي اينكه بيش از يكصدهزار تماشاگري كه بيرون استاديوم ماندهاند و نتوانستهاند وارد شوند، دچار مشكل نشوند تلويزيونهاي بزرگي را در ميادين اصلي شهر نصب كرده تا بازي را همه شهر، همراه با هم ببينند.
دوم: شايد باوركردني نباشد اما همه اين كارها قرار بود در فاصله يك ماه مانده تا آغاز تابستان در تهران رخ بدهد.
شهرداري براي اجراي برنامهها آماده بود، تماشاگران زيادي هم مشتاقانه قصد داشتند براي تماشاي اين مسابقه راهي آزادي شوند و ميليونها نفر در ايران هم ميتوانستند تجربهاي ناب را دنبال كنند.
بارسلوناييها ميتوانستند به سودي خوب و قابل قبول برسند و فدراسيون فوتبال ايران هم قرار بود از اين ماجرا متنفع شود.
سوم: ماجراي سفر به ايران توسط بارسلونا منتفي شد. دليل آن هم.ديدار با سوئد و تلفن همراه كفاشيان
همهچيز از حاشيه ديدار دوستانه تيم ملي ايران با سوئد آغاز شد.
يك ماه پيش، همان روزهايي كه كارلوس كيروش قرار بود ديگر مربي ايران نباشد و فدراسيون هم فكر ميكرد بايد مربي جديدي را براي تيم ملي بزرگسالان انتخاب كند.
همان روزهايي كه وزير خوشحال بود از اينكه توانسته مربي خارجي تيم ملي را بركنار كند و بيخبر بود از اينكه برخي از مديران عاليرتبه در پي برخورد با وي و تغيير تصميم فدراسيون فوتبال هستند.
آن روز، رئيس فدراسيون فوتبال ما با يك تماس تلفني عجيب و غريب روبهرو شد. يك فرد غريبه با تلفن او تماس گرفت و خود را نماينده يكي از شركتهاي بزرگ تبليغاتي در سطح اروپا معرفي كرد.
كفاشيان بعد از استعلام، قرار ديدار با او را نهايي كرد و اين فرد خبري را به فدراسيون فوتبال ايران داد كه ميتوانست يكي از مهمترين اخبار حاشيهاي و متني فوتبال در طول يك دهه اخير باشد.
خبر اعلام آمادگي بارسلونا براي برگزاري ديدار دوستانه با ايران.
- مشروح ديدار
در ديدار نماينده اين شركت تبليغاتي و علي كفاشيان، اين فرد پيشنهاد بازي دوستانه بارسلونا با ايران را مطرح ميكند و البته در كمال ناباوري ضمانت ميدهد كه بارسلون در هيچ كشوري به جز ايران و هيچ ورزشگاهي به جز آزادي با ايران روبهرو نخواهد شد. اين در حالي است كه همين شركت قبلا براي برگزاري ديدار ايران و برزيل، كشور امارات را به عنوان ميزبان معرفي كرده بود.
- باز هم مشروحتر
روال كاري پيشنهادي از سوي اين شركت به شرح زير بود. بر اساس پيشنهاد اين شركت و تاكيد مسئولان تبليغاتي و تشريفاتي باشگاه بارسلونا، سفر اين تيم به تهران با حضور همه ستارههاي بارسلونايي انجام ميشود.
حتي در حاشيه نشست، اين فرد تاكيد ميكند كه با توجه به علاقهمندي هواداران ايران به برخي بازيكنان اين تيم، در اين سفر ليونل مسي، نيمار، اينيستا، ژاوي و پيكه حتما حضور خواهند داشت.
بر اساس اين قرار سفر تيم اسپانيايي به تهران يكروزه خواهد بود. به اين صورت كه ابتداي صبح هواپيماي اختصاصي اين باشگاه در فرودگاه امامخميني(ره) به زمين خواهد نشست و بعد از استراحتي چندساعته براي انجام بازي با ايران راهي ورزشگاه آزادي ميشوند.
بعد از بازي هم بازيكنان اين تيم در ضيافت شام حضور پيدا ميكنند و از طريق همين هواپيماي اختصاصي فرودگاه شهر تهران را به مقصد اسپانيا ترك ميكنند.
- كجاي كار مشكل دارد؟
دقيقا از اينجا به بعد ماجرا كمي نگرانكننده بود. اين فرد براي رئيس فدراسيون ايران توضيح ميدهد كه ورود بارسلونا به ايران كمي هزينه دارد.
يعني رقمي در حدود سه ميليون دلار ناقابل. البته بلافاصله هم توضيح ميدهد كه ميتوانند با برخي تدابير اين رقم را به صفر تقليل دهند و حتي كاري كنند كه فدراسيون فوتبال ايران از محل برگزاري اين ديدار سود هم داشته باشد.
- چگونه؟ چطور؟ چرا؟
بله. بارسلونا براي سفر به ايران سه ميليون دلار ميخواهد ولي آماده كردن اين مبلغ در مدت زماني محدود و در حالي كه فدراسيون فوتبال ايران به دليل اختلاف با وزارت ورزش، هيچ پشتوانه سازماني محكمي را در كنار خود نميبيند تقريبا غيرممكن است.
اما چطور ميتوان بازي با اين هزينه را در تهران برگزار كرد و حتي براي فدراسيون سودآوري هم به همراه داشت؟
مسئولان آن شركت توضيح دادند كه با انجام كارهاي تبليغاتي و فروش بليت به راحتي هزينه سفر بارسا به تهران تأمين ميشود و فدراسيون ميتواند پول اضافهاي هم به جيب بزند، كه مشخص شد آنها ايدهآل فكر ميكنند و نه واقعبينانه.
آنها معيارهاي تبليغاتي و فروش بليت و پخش تلويزيونيشان، بر اساس استانداردهاي جهاني است و نه استانداردهاي ايراني.
اولين موضوعي كه از سوي اين شركت مطرح شد بحث حق پخش تلويزيوني بود.
آنها معتقدند حق پخش اين ديدار در صورت واگذاري به شركت، به يكي از شبكههاي بينالمللي سپرده ميشود و چيزي در حدود يكسوم از مبلغ مورد نياز بارساييها با همين موضوع حل ميشود.
طرف ايراني هم پيشنهاد ميدهد اين حق پخش در داخل كشور در اختيار ايران و در خارج در اختيار همين شركت باشد كه بعد از چك و چانه، اين موضوع حل ميشود و به تفاهم ميرسند.
موضوع دوم هم راه حل سادهاي داشت. شركت معتقد بود تبليغات ميداني اين بازي بايستي در اختيار آنها قرار بگيرد تا از اين طريق بتوانند قسمت ديگري از هزينه را دربياورند.
فدراسيون هم با حامي مالي به نام ايراننوين طرف بود كه به هيچ عنوان قصد نداشت اين موقعيت مناسب را از دست بدهد، به همين دليل فدراسيونيها ترجيح دادند ايراننوين را با شركت فوق مرتبط كنند و در نهايت هم گويا شركت اروپايي تصميم گرفت امتياز تبليغات را به ايراننوين بدهد و مبلغ مورد نيازش را از اين شركت بگيرد.
تا اينجاي ماجرا به هر ضرب و زور حل و فصل شد. از اينجا به بعد اما كمي پيچيده شد. شركت اعلام كرد بر اساس عرف بينالمللي، بليت اين بازي بايستي همانند ديگر بازيهاي تشريفاتي پرهوادار، 40دلار باشد.
اين رقم در ايران به معناي خريد بليتهاي 130هزار توماني بود. موضوعي كه بر اساس قوانين داخلي ورزشيمان، قابل حل نبود. در كمال تعجب طرف اروپايي، فدراسيون ايران پيشنهاد بليت دودلاري يعني ششهزار توماني را مطرح ميكند كه قابل قبول نيست.
جالب اينكه طرف اروپايي اعتقاد داشت مثل بازيهاي اروپايي، اگر بليت با اين رقم فروخته شود، ايران علاوه بر اينكه هزينههاي سفر بارسا را تأمين ميكند رقمي نزديك به يك ميليون دلار هم كاسب خواهد شد اما مسئولان فدراسيون گفتند به هيچوجه ايرانيها حاضر نيستند براي تماشاي يك مسابقه 40دلار (نزديك به 130هزار تومان) پرداخت كنند؛ حتي براي تماشاي بازي بارسلونا.
- و پايان همكاري
همين موضوع بليت، بحثها را دنبالهدارتر كرد و زخم به ظاهر ساده حق پخش و تبليغات هم سر باز كرد و در نهايت فدراسيون فوتبال ايران اعلام كرد فعلا از خير اين ديدار دوستانه گذشته است.
اين را هم بدانيد كه مدتهاست براي آمدن تيمهاي خوب به ايران مشكل وجود دارد. آخرين بار تيم قدرتمند آلمان به تهران آمد كه آن مسابقه همهجوره براي ايران خوب بود.
منبع:همشهري تماشاگر