مراسم صلح و سازش ظهر يكشنبه در روستاي كت كتي اسلامآباد غرب در استان كرمانشاه برگزار شد و پدر و مادر قرباني سرانجام در اقدامي خداپسندانه قاتلي را كه قرار بود تا چندروز ديگر اعدام شود بخشيدند.جنايتي كه اين پدر و مادر را داغدار كرد 5 مرداد83 در اسلامآباد غرب رخ داد. آن روز عيسي ميرزايي كه از غيبت طولاني پسر 30سالهاش به نام عليرضا نگران شده بود همه جا را بهدنبال او گشت تا اينكه از اهالي روستا شنيد، راننده خودروهاي عبوري جسدي را زير پلي در روستاي اميرآباد پيدا كردند كه شباهت زيادي به عليرضا دارد.
پدر نگران به سرعت خود را به آنجا رساند. در آنجا مأموران و اورژانس حضور داشتند و پدر نگران به محض ديدن جسد پسرش او را شناسايي كرد. به گفته پزشك جنايي، عليرضا با شليك گلوله در جاي ديگري به قتل رسيده و پس از آن قاتل يا قاتلان جسدش را زير پل رها كرده بودند. در چنين شرايطي، تيمي از مأموران، جستوجوي خود را براي شناسايي عاملان اين جنايت شروع كردند.
- جنايت بهخاطر 5كيلو طلا
دوستان عليرضا ميدانستند كه او قرار بود با يك آشنا وارد معامله ميليوني شود. اينها را پليس در تحقيق از دوستان و خانواده مقتول كشف كرد. او قرار بود 5كيلو طلا را از 2 نفر به نامهاي عليرضا و پيمان بخرد براي همين آخرين بار با آنها قرار ملاقات داشت. اين نشان ميداد كه قتل عليرضا به اين معامله مربوط بوده است. براي همين مأموران، 2جواني كه عليرضا براي معامله ميليوني با آنها قرار داشت را دستگير كردند. آنها در بازجوييها سرانجام به جنايت اعتراف كردند.
- قصاص
«عليرضا پسر بزرگم بود كه واقعا مرگش همه ما را شوكه كرد.» اينها را عيسي ميرزايي پدر عليرضا در گفتوگو با همشهري بيان ميكند. وي ميگويد: عليرضا پسرم كشاورز بود و گاهي براي تعمير ماشين نزد پيمان و عليرضا (عاملان جنايت) ميرفت. پيش از حادثه آنها پسرم را فريب دادند و ادعا كردند كه يكي از آشنايانشان 5كيلو طلا از عراق آورده و حاضر است كيلويي 2ميليون تومان بفروشد. پسرم نيز موضوع را با يكي از دوستانش كه طلافروشي داشت درميان گذاشت.
او گفت كه از اين خريد سود خوبي گيرت ميآيد چراكه ميتواني پس از آن هركيلو طلا را 3ميليون تومان بفروشي. وي ادامه داد: پسرم اما در آن زمان اين همه پول نداشت براي همين با يكي از دوستانش شريك شد و 10ميليون تومان پول جور كرد تا طلاها را بخرد.
عليرضا روز حادثه به خانه عاملان جنايت رفت تا درخصوص قيمت نهايي صحبت كند و اين درحالي بود كه پولي همراهش نبود. آنها اما به خيال اينكه 10ميليون تومان پول همراه وي است نقشه شوم خود را عملي كردند. پدر قرباني ميگويد: آنها با شليك گلوله پسرم را كشتند و بعد جسدش را زير پل رها كردند. متهمان در بازجوييها عنوان كردند كه ماجراي 5كيلو طلايي كه از عراق به ايران آمده دروغ بوده است و اين توطئهاي براي سرقت و جنايت مسلحانه بوده است.
وي ادامه ميدهد: هردو متهم در دادگاه جنايي اسلامآباد محاكمه شدند و جنايت را گردن يكديگر انداختند. با وجود اين قاضي براي يكي از آنها حكم قصاص و ديگري 15سال زندان صادر كرد. يكي از آنها 5سال قبل اعدام شد و حكم زندان متهم ديگر با اعتراض ما در ديوان رد شد و دوباره تحت رسيدگي قرار گرفت. وي ادامه داد: پس از آن دومين متهم نيز به اعدام محكوم شد و حكم به تأييد قضات ديوان عالي كشور رسيد.
- بخشش
با قطعي شدن راي، دومين جنايتكار خود را در يك قدمي چوبه دار ميديد. چراكه سالها قبل همدستش در زندان به دار آويخته شده و حالا نوبت او بود. براي همين از خانوادهاش خواست براي جلب رضايت اوليايدم دستبهكار شوند. با وجود تلاشهاي اوليه، پدر و مادر مقتول حاضر به گذشت نبودند. با اين حال ساعت 15يكشنبه، جلسه صلح و سازش با حضور افشين كريمي، فرماندار اسلامآباد غرب، نماينده مردم در مجلس شوراي اسلامي، امام جمعه و جمعي از سران و بزرگان ايلات و عشاير اين شهرستان برگزار شد تا آخرين تلاشهايشان را براي جلب رضايت آنها انجام دهند.
اين مراسم پايان خوشي داشت چراكه با پادرمياني آنها سرانجام عيسي ميرزايي (پدر مقتول) و همسرش بزرگترين تصميم زندگيشان را گرفتند و از قصاص قاتل پسرشان گذشت كردند. پدر قرباني در ادامه ميگويد: من و همسرم با خدا معامله كرديم و فقط بهخاطر رضاي او از خونخواهي گذشت كرديم، چراكه در قرآن گفته شده لذتي كه در بخشش است در انتقام نيست. با رضايت خانواده مقتول، عامل جنايت از چوبه دار فاصله گرفت و فرصت زندگي دوباره بهدست آورد.