به عنوان یک قاعدۀ کلی حساسیت ما در مورد کالاهایی که در سبد مصرف روزانۀمان قرار دارد بسیار زیاد است. در تاریخ ایران هیچ موضوعی مثل گرانی نان حساسیتها را برنمیانگیزد. ما با حساسیت دنبال میکنیم که حتماً در مصرف روزانۀ فرزند نوجوانمان مواد لبنی وجود داشته باشد چون کلسیم در زمان رشد او بسیار حائز اهمیت است. ما به این امر بسنده نمیکنیم، بلکه کیفیت محصولی را نیز که او مصرف میکند با وسواس بررسی میکنیم. مثلاً اگر باخبر شدیم فلان شرکت لبنی از شیر خشک به جای شیر تازه در محصول خود استفاده میکند دیگر محصولات آن را خریداری و مصرف نخواهیم کرد.
حال اگر من به عنوان یک متخصص موسیقی به شما بگویم «مصرف روزانۀ موسیقی توسط نوجوانان ما، بیشتر از مواد لبنی است»، آیا باز هم شما به دلیل «برخی ملاحظات» حاضرید از کیفیت مصرف روزانۀ آن در مورد «فرزند خودتان» طفره بروید. شاید ضروری نباشد که من در این نوشتۀ کوتاه در مورد شیوههای جدید دستیابی و شنیدن موسیقی چیزی بنویسم، این موضوع احتیاج به متخصص ندارد،
گوشی تلفن همراه یا تلبت فرزند نوجوان ما میتواند حجمی از موسیقی را در خود نگه دارد که در دورۀ نوجوانی ما نوارهای کاست معادل آن، حتی در یک کانتینری قابل حمل با یک تریلرهای هیجده چرخ هم جا نمیشد! فرزند ما به راحتی و بدون امکان دخالت ما به هزاران ساعت موسیقی دسترسی دارد و از طریق هدفون خود به شیوهای به آنها گوش میدهد که ما به هیچروی امکان کنترل آن را نداریم. من در این نوشتۀ کوتاه به دنبال شرح مصیبت نیستم. به دنبال طرح کردن راهحلهایی عملی (از نوع ایجابی و نه از نوع سلبی) برای اولیای خانه و مدرسه هستم.
این راه حل سهل و ممتنع است و در یک جملۀ کوتاه خلاصه میشود «دانش اولیۀ خود و فرزندتان را در زمینۀ موسیقی بالا ببرید». شما قادر نیستید موسیقی را از سبد مصرف روزانه حذف کنید. زمانی صحبت یک معلم یا والدین برای نوجوان اثرگذار است که اعتماد وی در زمینۀ میزان تسلط آنها به موضوع مورد بحث برای وی به اثبات رسیده باشد. وقتی من پای صحبت یک نوجوان مینشینم از نوع گفتگوی او میتوانم به راحتی بفهمم که اولیای خود را در زمینۀ بسیاری از موضوعات روز به ویژه موسیقی بیدانش قلمداد میکند و راهنمایی آنها را صرفاً آزاردهنده میداند.
من بارها از زبان نوجوانان این جمله را میشنوم: «اونا بِدون اینکه بِدونن که این موسیقیهایی که من گوش میدَم چیان فقط به من گیر میدَن». مدتی در جمع تعدادی از متخصصان جامعهشناس بودم. میدیدم از تنگناهای عارض شده به جامعه در رنجاند. اما، بیشتر جلسات آنها یا به مرور آراء جامعهشناسان غربی میگذشت، یا به شرح تفاوتهای جامعه مدنی پیشرفته و مشکلات جامعۀ مدنی ایران. با آنها هم عقیده بودم که یک مشکل اجتماعی وجود دارد، به نظر من هم مشکل، یک مشکل روانشناختی نبود؛ اما تحمل اینکه هر دفعه به جای یافتن راهکار عملی دوباره مشکلات را در جمع آنها مرور کنم را نداشتم. تجربۀ زندگی در جوامع پیشرفتۀ اروپایی را داشتم و میدانستم الگوسازی بدون گذر از مرحلۀ انطباق و بومیسازی راهگشا نخواهد بود. بر همین اساس نگارش مجموعهای را در حوزۀ تخصصی خودم «موسیقی» شروع کردم. چند سال که در حال تألیف این مجموعه بودم دیگر فرصت شرکت در جلسات دوستان جامعهشناسم را نداشتم. من به دنبال نگارش مجموعهای بودم که با زبانی ساده و بدون نیاز به دانش قبلی، دانش اولیۀ موسیقی را برای نوجوانان و اولیای خانه و مدرسۀ فراهم کند، تا فرایند کمک به نوجوان از مرحلۀ «گیردادن» به مرحلۀ «مفاهمه و راهنمایی» انتقال یابد.
افراد زیادی را در آن دوره ملاقات کردم که در خانوادۀ خود، نوجوان داشتند. سعی کردم جنس نیاز آنها را برای راهنمایی فرزندانشان در زمینۀ موسیقی جستجو کنم. مسلماً افراد مختلف نیازهای متفاوتی داشتند، اما برخی از این نیازها بین همگی مشترک بود. مشکل جدیدی پیشروی من قرار گرفته بود و آن این بود که بسیاری از موضوعاتی که دانشاش برای راهنمایی نوجوانان در مورد سبد مصرف موسیقی آنها ضروری بود، مرتبط میشد به مباحث تخصصی موسیقی که سر درآوردن از آنها نیازمند گذر از مرحلۀ اولیه و ابتدایی موسیقی مانند چگونگی عملکرد عوامل متشکلۀ موسیقی مانند ریتم، ملودی، هارمونی، دینامیسم، ... و همچنین شناخت و عملکرد انواع سازهای ایرانی و غربی بود. به همین دلیل درخواست افرادی را که از من میخواستند با یک جزوه، مقاله یا کتابچهای نیازشان برطرف شود، قابل اجابت نبود و کار باید بنیادیتر صورت میپذیرفت. به همین دلیل خواندن مجموعهای مفصّل حاوی اطلاعات اولیۀ موسیقی برای پاسخگویی به نیازهای اولیۀ دانش موسیقی و شرکت در یک سلسله گارگاه تخصصی در این زمینه ضروری بود
1. پس از کسب دانش اولیه، که حداقل زمانی معدل دو تا سه ماه را میطلبد، باید به نسبت نیاز نوجوان موضوعات مرتبط به شناخت گونههای موسیقی و عملکرد هریک بر روی شنونده را مورد مطالعه قرار داد. در این زمینه ضروری است همزمان با کسب دانش مورد نیاز در مورد ژانرها، نمونههای صوتی آنها نیز شنیده شود تا تصور صحیحی از آنها برای فرد حاصل شود.
2. پس از آن ضروری است گونهای از موسیقی که بیشتر توسط نوجوان ما شنیده میشود را دقیقتر دنبال کنیم و نقاط ضعف و قوت آن و آسیبهای احتمالی مربوط به آن را بشناسیم. مثلاً اگر نوجوان ما بیشتر ژانر هویمتال گوش میدهد باید بدانیم که برخی موسیقیهایی که در زیرشاخۀ این ژانر ساخته میشود، خشونتگرا تلقی میشوند و کارکرد این موسیقی در زمینۀ گفتار شخص و عادات جنسی او بسیار موثر است و تأثیر مخرب آن حتی در دورۀ بزرگسالی بر روی همسر وی نیز ادامه خواهد داشت.
3. اگر نوجوان ما به انواع موسیقی مردمپسند ایرانی علاقه نشان میدهد لازم است در زمینۀ انواع گونههای موسیقی مردمپسند ایرانی دانش خود را ارتقاء دهیم
4. به تدریج پس از آشنایی اولیه ما با موضوعات به صورت تخصصی، منابع مورد مطالعه منابع بعدی برای برطرف کردن سایر جنبههای دانش موسیقی را به ما معرفی خواهند کرد. البته ذکر این نکته بسیار ضروری است که از بدو امر نباید مستقیماً از منابع تخصصی شروع کرد؛ بلکه لازم است ابتدا اطلاعات اولیه در موضوع موسیقی را کسب نمود و از کارگاههای تخصصی بهرهمند شد و صرفاً پس از آن به نوشتههای تخصصی رجوع کرد.
پینوشت 1. آزادهفر، محمدرضا. 1394. اطلاعات عمومی موسیقی، چاپ دوم، تهران: نشر نی
2. نوری، مهرداد، 1390. تحلیل ساختار شعری، تصویری و موسیقایی ژانرهای شاخص راک در سه دهه پایانی قرن بیستم، پایاننامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما محمدرضا آزادهفر، دانشکده هنر و معماری.
3. آزادهفر محمدرضا. (در دست انتشار). «موسیقی و هنجارهای اخلاقی» در کتاب هنر و اخلاق، به کوشش محمدرضا آزادهفر، تهران: سوره مهر.
4. فاطمی، ساسان
- محمدرضا آزادهفر؛ دانشیار دانشکده موسیقی دانشگاه هنر تهران