بعیدی نژاد در یک یادداشت افزوده است:
1- حساسیت و پیچیدگیهای موضوعات مورد مذاکره: موضوعات هستهای و لغو تحریمها بعنوان مباحثی که مورد مذاکره هستند از حساسیت بسیار زیادی برای هر یک از طرفهای مذاکره برخوردارند. هر جمله، عبارت و کلمهای که یکی از طرفهای مذاکره در خصوص مباحث هستهای و یا تحریمها پیشنهاد میکند برای طرف دیگر واجد حساسیتهای زیادی است . پیگیری این موضوعات در عالیترین سطح سیاسی در نظام تصمیمگیری کشورها دنبال میشود. در خصوص موضوعات اصلی مورد مذاکره یعنی غنی سازی، راکتور اراک، فردو و مباحث تحریمها راه حلهای مورد توافق بدست آمده در آخرین دور مذاکرات هستهای، به طرفین برای تعیین هدف نهایی در هریک از زمینهها کمک زیادی می کند ولی عبارت بندی در خصوص آنها با توجه به حساسیت زیاد موضوعات کماکان کار سختی است. تقریبا طرفین روی مسیر بسیار باریکی راه میروند که قدرت مانور آنها بسیار کم و یا حتی در مواقعی در حد صفر است.
٢- زبان تخصصی مذاکره بینالمللی: عموما وقتی چنین شرایط سختی در مذاکرات حساس بینالمللی پیش میآید، خلاقیت در عبارت پردازی حرف اول را میزند. وقتی در محتوا کار با سختی این چنینی روبروست، یافتن کلمات و عبارات مناسبی که نظر اطراف مذاکره را تامین کند نقش بسیار مهمی در باز کردن راه تفاهم ایفا میکند. اینجا فقط موضوع دانستن زبان انگلیسی نیست. این کار موضوع بسیار ظریفی است که فقط میتواند نتیجه ممارست طولانی در کار مذاکره بینالمللی باشد. زبان نوشتاری چنین تفاهماتی عملا مخصوص به خود است و به همین علت درک چنین متونی برای افراد خارج از جمع بسیار محدود تصمیم گیران عالی کشورها که دستورالعملهای مذاکراتی را تعیین میکنند، و همچنین خارج از جمع تیم مذاکره کننده مشکل است. به همین خاطر است که درک مفاهیم پیچیده پشت این متنها برای افراد خارج از مذاکره به توضیحات فنی، سیاسی و حقوقی نیاز دارد. و به همین دلیل است که به افراد خارج از مذاکرات توصیه میشود که با عنایت به آنکه که در پشت هر کلمه و عبارتی دهها ساعت مذاکره و کلی مباحث فنی و حقوقی خوابیده است، برای یافتن مفاهیم دقیق هر عبارت و تفسیر متن تفاهمات صبور باشند.
٣- ضرورت روشن بودن اقدامات و تعهدات. در چنین شرایط سخت در مذاکرات بینالمللی، آنچه به کمک میآید، پذیرش درجهای از ابهام در تبیین و عبارت پردازی اصول و محتوای مذاکرات است، یعنی آنچه به آن اصل ابهام سازنده میگویند ( constructive ambiguity). ولی اینجا دقیقا این راه حل زبانی برای مذاکرات ما کارکرد چندان مفیدی ندارد، چرا که تلاش ما آنست که اقدامات طرفین تا آنجا که ممکن است روشن، واضح و غیر قابل تفسیر باشد. هر گونه ابهام میتواند زمینههای اختلاف و یا سوء تفسیر و سوء برداشت را در آینده باز نماید.
٤- ماهیت چند گانه تفاهم: این تفاهم دارای ماهیت بسیار پیچیدهای است و اهمیت آن با هیچ سند مذاکراتی معمولی قابل مقایسه نیست. در واقع :
- این تفاهم یک تفاهم صرف سیاسی در خصوص موضوعی عمومی از جنس روابط سیاسی و دیپلماتیک بین دو یا چند کشور نیست. ابعاد فنی موضوع هستهای و پیش زمینههای شکلگیری این پرونده، چنان ابعاد پیچیده فنی و حقوقی به این موضوع داده است که حصول تفاهم را فقط تصمیم سیاسی طرفهای مذاکره تعیین نمیکند بلکه تمامی مباحث فنی و حقوقی مرتبط به موضوعات نیاز به بررسی دقیق برای یافتن راه حلهای لازم دارند. بدون یافتن این راه حلهای دقیق فنی امکان حل و فصل موضوع وجود ندارد.
- ماهیت این سند البته در نهایت حقوقی نیست بدین معنا که متن نهایی تفاهم برای تصویب، به مجالس قانونگذاری کشورهای طرف تفاهم ارسال نمیگردد. چرا که اولا سند حاوی تعهدات سیاسی و داوطلبانه است که نافی تکالیف اجباری حقوقی بر اساس تکالیف و الزامات حقوق داخلی است، دوم آنکه شرایط کشورهای طرف تفاهم، پذیرش ماهیت حقوقی آنرا ناممکن کرده است. آمریکا با مشکل مخالفت کنگره مواجه است، اروپا رویهای کاملا روشن دارد که در هر صورت تفاهم در شورای وزیران اتحادیه تصمیم گرفته میشود و بهیچوجه تفاهم برای تصویب به مجالس قانونگذاری کشورهای عضو ارسال نمیشود، روسیه و چین هم اصلا تعهدات مشخص خاصی در این تفاهم ندارند که بخواهند آنرا برای تصویب پارلمانی به مجلس خود ببرند.
ولی در حالیکه سند ماهیت حقوقی ندارد، با بسیاری از مباحث حقوقی بینالمللی مرتبط است. این تفاهم اشارات و مباحث متعددی در ارتباط با اسناد و معاهدات بینالمللی و داخلی در کشورها، چه قوانین پادمان هستهای از یکطرف و چه قوانین داخلی تحریمها و محدودیتها از طرف دیگر، دارد که تبیین نقش و ارتباط آنها در این تفاهم را بسیار مهم میسازد. مباحث حقوقی جزو لاینفک مباحث جاری در مذاکرات ماست.
-در حالیکه موضوع اصلی این تفاهم بحث هستهای و تحریمها میباشد، اما مشکل آنجاست که نمیتوان فقط از منظری فنی و تکنیکی به مباحث مورد گفتگو نگاه کرد.
بدیهی است که وقتی موضوعی در این سطح، به فرآیند تصمیمگیری کشورها وارد می شود، طبیعی است که در چنین شرایطی ابعاد حاکمیتی، سیاسی، امنیتی، بینالمللی و حقوقی موضوعات نیز میباید مورد لحاظ قرار گیرند، و این البته کار مذاکره را با پیچیدگیهای خاص خود مواجه میکند. در حالیکه موضوعی فنی وقتی فارغ از این شرایط دیده شود جوابی روشن دارد وقتی وارد این معادلات چند مجهولی شود جواب آن سخت میشود. و این همان لطیفه مشهور را تداعی میکند که دوتا دوتا همیشه چهار نمیشود.
٥- توجه شدید افکار عمومی و رسانهها: موضوع هستهای ایران با توجه به آثار عینی آن در حوزه سیاست خارجی، اقتصادی، سیاست داخلی و دیگر عرصههای دیگر، به شدت مورد توجه رسانههای ایرانی اعم از روزنامهها و سایتهای اطلاع رسانی بوده است، که طبیعی هم هست. از طرف دیگر به دلایلی که همه میدانیم موضوع هستهای ایران یکی از حساسترین و سیاسیترین موضوعات حداقل یک دهه و نیم اخیر در سطح جهانی و منطقهای بوده است. تصمیم در خصوص نحوه مواجهه با بحث هستهای ایران در این دوره یکی از دغدغههای اصلی در برنامه سیاست خارجی کشورهای بزرگ اروپایی، آمریکا، روسیه و در سطحی نیز چین بوده است. شروع و سرانجام مذاکرات سالهای ١٣٨٢ تا ١٣٨٤ و سپس تلاش برای درگیر نمودن شورای امنیت و سپس مرحله وضع تحریمهای یکجانبه و چند جانبه در شورای امنیت و بعد تلاش برای اجرای موثر این تحریمها همواره با موضع گیریها و همراهی در اتخاذ سیاستهای لازم در سطوح عالی سیاسی همراه بوده است. با توجه به همین اهمیت، سیاستها و مواضع کشورهای مهم توسط رسانههای ملی و بینالمللی کشورها پوشش داده میشده است و لذا خود توجه زیادی را از جانب افکار عمومی به موضوع جلب نموده است. در کنار آن تمرکز اسراییل و دیگر کشورهای عربی و منطقهای بر موضوع همواره این موضوع را به بحثی در صدر اخبار و تحلیلهای بینالمللی تبدیل کرده است. اما توجه زیاد رسانهای داخلی و بینالمللی به موضوع بدیهی است که بر نحوه حل موضوع نیز تاثیر میگذارد و بر روند مذاکرات نیز اثرگذار است. ولی باید پذیرفت که امروزه رسانهها بخشی از فرآیند سیاسی حل موضوعات محسوب میشوند.