بخش كودكان بيمارستانهاي تهران و بيمارستان محك ميزبان كودكاني هستند كه درد همبازي آنها شده است؛ پدران و مادراني كه اميد آنها ته كشيده و با چشماني پر از اشك بهصورت آنها نگاه ميكنند. حكايت كودكان مبتلا به سرطان داستان فرشتههايي است كه پرهاي آنها ريخته و با بالهاي شكسته رنجهاي شيميدرماني را به اميد شكست اين بيماري تحمل ميكنند. سرم و دارو، همبازيهاي جديد اين كودكان هستند. صداي گريه و درد آنها آشناترين آهنگي است كه در اين بيمارستانها شنيده ميشود. بيم و اميد در چهره مادران موج ميزد. بسياري از آنها رنج دوري از شهر و خانواده را براي پيدا كردن روزنه اميدي تحمل ميكنند. تحمل هزينههاي سنگين درمان اين بيماري در كنار ديدن كودكي كه شمع زندگياش هر روز كوتاهتر ميشود بر شانههاي بسياري از پدران سنگيني ميكند.
اين روزها ديگر شنيدن نام سرطان به گوش كسي غريبه نيست؛ بيمارياي كه با شنيدن آن تصويركساني مقابل چشمانمان قرار ميگيرد كه در مراحل مختلف شيميدرماني هر روز نحيف و ضعيفتر شده و شايد سرانجام تسليم درد شوند. زنگ خطر اين بيماري سالهاست كه به صدا درآمده است اما شايد صداي آن آنقدر بلند نبوده كه بسياري را متوجهاش كند.
- روزنه اميد با سلولهاي بنيادي
بيش از 2 دهه قبل تحقيقات علمي نشان داد با پيوند سلولي ميتوان بسياري از بيماريهاي خوني بدخيم ازجمله سرطان خون را درمان كرد. اين سلولها از يك فرد كه آنتي ژنهاي HLA او با فرد بيمار مطابقت داشته و سلولهاي او ميتواند جايگزين سلولهاي بدخيم فرد بيمار شود، گرفته ميشود. اين تحقيقات، انقلابي در درمان بيماريهايي بود كه شايد تا قبل از آن هيچ درماني براي آنها وجود نداشت. پيوند سلولهاي بنيادي يكي از يافتههاي علمي است كه توسط پژوهشگران ايراني نيز انجام گرفته و اين يافته علمي توانسته است جان بسياري از انسانها و بهخصوص كودكان را كه با بيماريهاي مهلك دست و پنجه نرم ميكنند نجات بدهد.
مثلا در سرطان خون هنگامي كه مغز استخوان بيمار ميشود يا اينكه كار خود را صحيح انجام نميدهد مثل كمكاري مغز استخوان و تالاسمي ماژور، ميتوان مغز استخوان فرد بيمار را با پيوند سلولهاي بنيادي خونساز از فرد سالم جايگزين كرد. در اين نوع بيماريها پس از مهار آن توسط شيميدرماني و به صفر رساندن آن با گرفتن سلولهاي بنيادي سالم و سازگار از يك فرد سالم، آن را به بيمار پيوند ميزنند و به اين ترتيب بدن بيمار شروع به توليد سلولهاي سالم كرده و به اين ترتيب بيماري درمان ميشود. مغز استخوان قسمت نرم مياني استخوانهاي بدن است كه وظيفه توليد سلولهاي خوني (شامل سلولهاي قرمز براي اكسيژن رساني به بدن، سلولهاي سفيد براي مقابله با عفونتها و پلاكتها براي كمك به توقف خونريزي) را بهعهده دارد. سلولهاي بنيادي خونساز، سلولهايي هستند كه با استقرار در مغز استخوان، سلولهاي خوني را بهصورت مداوم توليد ميكنند. نخسين افرادي كه ميتوانند كانديداي اهداي سلولهاي بنيادي به فرد بيمار باشند خواهر يا برادر همسان يا غيرهمسان هستند اما تنها ۳۰درصد بيماران ميان بستگان خود، اهداكننده مناسب پيدا ميكنند و براي بقيه تنها امكان براي زنده ماندن، دريافت پيوند از فردي است كه با وي هيچ نسبت خويشاوندي ندارد. براي اينكه فردي بهعنوان اهداكننده سلول بنيادي براي انجام پيوند مغز استخوان انتخاب شود، گروه خوني ملاك نيست بلكه فاكتوري به نامHLA كه شناسنامه ژنتيك فرد است بايد بين گيرنده و دهنده پيوند سازگار باشد. خواهر و برادرهاي تني بيشترين سازگاري را از نظر HLA دارند و ميتوانند از نظر HLA كاملا با هم سازگار باشند. براي انجام پيوند سلولهاي بنيادي خونساز بايد يكدهنده سازگار پيدا كرد كه كاملا از نظر ويژگيهاي HLA با فرد گيرنده پيوند مطابقت داشته باشد. در حال حاضر، تنها براي ۳۰درصد بيماران در سطح دنيا، دهنده سازگار در خانواده وجود دارد چرا كه امروزه خانوادهها در مقايسه با گذشته كوچكتر شده و تعداد اعضاي خانوادهها كاهش يافته است و احتمال يافتن يك خواهر و برادر سازگار با هم در يك خانواده، بسيار كم و حدود ۲۵ درصد است.
- بانكي با پسانداز عشق
بخش پيوند سلولهاي بنيادي بيمارستان شريعتي ميعادگاه و توقفگاه هزاران پدر و مادر دردمندي است كه جگرگوشههايشان مبتلا به امراض خوني و سرطاني هستند و شفا و درمان دلبندانشان به سلولهايي بنيادي وابسته است. اين سلولها برخلاف ديگر سلولها وظيفه ثابتي ندارند و در حقيقت سلولهايي هستند كه منتظر هستند تا براي آنها نقشي تعريف شود؛ سلولهايي كه ميتوانند تقسيم و نوسازي شوند. پيدا كردن سلول مناسب براي پيوند به اين كودكان مهمترين دغدغه والدين است. تحقيقات علمي در زمينه درمان بيماريها و همچنين مقالات علمي در اين زمينه از ۲۰ سال قبل آغاز شد. پيدا كردن سلولهاي بنيادي مناسب براي پيوند، يكي از دغدغههايي بود كه مطالعات تحقيقاتي روي آن متمركز و سرانجام بانك اهداكنندگان سلولهاي بنيادي ايران به نام ISCDP در سال ۱۳۸۶ راهاندازي شد؛ بانكي كه سرمايه آن افرادي هستند كه با اعلام آمادگي خود براي عضويت در اين بانك، به بيماران نيازمند محبت هديه ميدهند.
- پيوندي براي لبخند زندگي
پيوند سلولهاي بنيادي بهترين و مطمئنترين راه درمان بعضي بيماريها ي صعبالعلاج معرفي شده است و تا سال ۲۰۱۰ ميلادي ۲۵ كشور جهان با تاسيس بانك سلولهاي بنيادي به عضويت بانك جهاني (BMDW) درآمدند تا بتوانند دهندههاي مناسبي را براي درمان بيمار نيازمند به پيوند سلولهاي بنيادي در سراسر جهان پيدا كنند. وقتي از سال ۲۰۰۷ طرح ايجاد بانك سلولهاي بنيادي از سوي بيمارستان شريعتي به دانشگاه علوم پزشكي تهران ارائه شد كمتر كسي باور ميكرد كه طي ۶ سال اين پيشنهاد عملي شود. امروز ۴۰كشور جهان با تجهيز امكانات و همچنين تشويق مردم به عضويت داوطلبانه در بانك اهداي سلولهاي بنيادي جهاني درآمدهاند. تا سال ۲۰۱۰ درجهان ۱۳ميليون نفر داوطلب اهداي سلولهاي بنيادي در بانك جهاني بودند و درآستانه سال ۲۰۱۵ بيش از ۲۴ ميليون نفر عضو اين بانك شدهاند. سال 1389بانك سلولهاي بنيادي ايران به بانك جهاني متصل شد و ايران، بيستوپنجمين كشوري بود كه به عضويت بانك جهاني درآمد. در آن زمان هنوز كشورهاي تركيه، روسيه و چين به بانك جهاني متصل نشده بودند اما با وجود محدوديتهايي كه وجود داشت، ايران با عضويت در بانك جهاني، تبادل سلولهاي بنيادي را با ديگر كشورها آغاز كرد. با عضويت ايران در بانك جهاني بيش از۶۰ بيمار كه مرگ آنها حتمي بود، سلولهاي بنيادي مناسب را از آلمان، آمريكا، انگليس، چين، ايتاليا و هند گرفتند و از مرگ نجات پيدا كردند. در يك مورد نيز بانك سلولهاي بنيادي ايران توانست سلولهاي پيوندي مورد نياز يك بيمار در كشور فرانسه را تأمين كند. بانك اهداي سلولهاي بنيادي ايران (ISCDP) نخستين بانك اهداي سلولهاي بنيادي در منطقه شرق مديترانه و خاورميانه است.
- چگونه ميتوان عضو اين بانك شد؟
همه افراد در محدوده سني ۱۸ تا ۵۵ سال كه آمادگي اهداي سلولهاي بنيادي به فرد نيازمند را داشته باشند، ميتوانند عضو اين بانك شوند. بهطور كلي، فرد داوطلب بايد داراي سلامت جسمي باشد و بيماري خاصي هم نداشته باشد. يكي از راههاي مطمئن، مراجعه حضوري به بيمارستان شريعتي تهران است. پس از ثبت اطلاعات، از داوطلبان نمونه خوني گرفته و پس از انجام آزمايش، اطلاعات مربوط به HLA در بانك اهداكنندگان سلولهاي بنيادي ثبت ميشود. پس از ثبت اطلاعات در بانك سلولهاي بنيادي اگر مشخصات HLA او با فرد بيمار مطابقت پيدا كرد با اين فرد تماس گرفته شده و پس از انجام چند آزمايش و تأييد آنها، وي براي اهداي سلولهاي بنيادي آماده ميشود. با ترزيق آمپولهايي سلولهاي بنيادي خونساز كه در مغز استخوان قرار دارند وارد جريان خون شده و توسط دستگاه كه شبيه دستگاه دياليز است ظرف 4 ساعت سلولهاي بنيادي او جدا ميشود. اهداكننده در طول آزمايشها بيهوش نميشود و به اتاق عمل نميرود. پس از جداسازي سلولهاي بنيادي، اين سلولها بلافاصله جايگزين ميشوند زيرا سلول بنيادي خاصيت خود تكثيري دارد.
- علوم پيشرو نياز به حمايتهاي وسيعتر و سريعتر دارند
مسئول بخش پيوند سلولهاي بنيادي بيمارستان شريعتي از اهميت اين دانش در درمان بيماريهاي صعبالعلاج و سرطان ميگويد:
طرح ايجاد بانك اهداكنندگان سلولهاي بنيادي از سوي دكتر اميرعلي حميديه، فوقتخصصخون، سرطان و پيوند سلولهاي بنيادي كودكان در اسفندماه سال ۸۸ در جشنواره ابنسينا جايزه جشنواره را كسب كرد. بعد از آن بهدليل فعاليتهايي كه در ايران داشت كرسي رياست بر كميته بانكهاي اهداي سلولهاي بنيادي در انجمن پيوند سلولهاي بنيادي خونساز شرق مديترانه به او سپرده شد.
برنده چند جايزه بينالمللي در زمينه پيوند سلولهاي بنيادي خونساز و پژوهشگر برتر كشور هميشه دغدغه بزرگي در سر داشته است. وقتي پاي حرفهاي او نشستم از نگاه نگران پدران و مادراني گفت كه آخرين اميدشان بعد از خدا به او بود. همين دغدغهها بود كه باعث شد هيچگاه بهخودش اجازه تاسيس مطب ندهد و همه زندگياش را در راه تحقيق و درمان كودكاني صرف كند كه با مرگ فاصله زيادي ندارند. دكتر حميديه چهره آشناي كودكاني است كه در بيمارستان شريعتي با پيوند سلولهاي بنيادي دوباره به زندگي طبيعي بازگشتهاند. او با بيان اينكه بيش از ۶۰ بيماري كشنده و صعبالعلاج با پيوند سلولهاي بنيادي خونساز قابل درمان است ميگويد: «اين بيماريها را ميتوان در 5گروه بيماريهاي بدخيم خوني، بيماريهاي غيربدخيم خوني مانند تالاسمي و كمكاري مغز استخوان، بيماريهاي نقايص ايمني ارثي، بيماريهاي نقايص ارثي متابوليك و همچنين تومورهاي جامد طبقهبندي كرد. در اين بيماريها براساس تأييد علمي تنها راه علاج قطعي بيماران، استفاده از پيوند سلولهاي بنيادي خونساز است. درمان اين ۶۰ بيماري با استفاده از پيوند سلولهاي بنيادي خونساز مورد تأييد جامعه پزشكان بينالمللي قرار گرفته است. البته بايد اشاره كرد كه احتمال درمان برخي از بيماريهاي ديگر نيز از طريق سلولهاي بنيادي وجود دارد اما هنوز استفاده از آنها در مراحل كارآزمايي باليني قرار دارد و پيشبيني ميشود تا 5سال آينده سلولهاي بنيادي با توجه به قابليتهايي كه در درمان بيماريها دارند بهعنوان يك ابزار استراتژيك، نقش مهمي در توسعه و پيشرفت كشورها داشته باشند.»
دكتر حميديه علاوه بر مسئوليت بخش پيوند سلولهاي بنيادي بيمارستان شريعتي بهتازگي دبير ستاد توسعه علوم و فناوري سلولهاي بنيادي كشور نيز شده است. او برنامههايي را كه براي توسعه علم سلولدرماني در كشور و همچنين حمايت از محققان جوان و راهاندازي پيوند سلولهاي بنيادي در شهرهاي مهم كشور دارد تشريح ميكند: هدف ستاد توسعه علوم و فناوري سلولهاي بنيادي كشور همراه با ستادهاي ديگر مانند نانو تكنولوژي، ستاد زيست فناوري و ستاد علومشناختي و ستادهاي ديگر ارتقاي علوم جديد و نوين در سطح كشور است. علوم پيشرو نياز به حمايتهاي وسيعتر و سريعتر دارند تا كشور از قافله علمي دنيا عقب نماند و به امر پژوهشهاي بهروز دنيا در داخل كشور كمك شود. دكتر حميديه ادامه ميدهد: كارهايي كه در اين ستاد تاكنون انجام ميگرفت حمايت از بحث علم سلولهاي بنيادي در كشور و حمايت از طرحهاي پژوهشي بود كه توسط دانشكدهها و پژوهشكدهها و محققين ارائه ميشد اما از آنجا كه امروزه اين علم شتاب بيشتري گرفته است نياز بود كه در اين حوزه فعاليتهاي كشور توسعه بيشتري پيدا كند. در همين راستا برنامههايي كه قرار است بهعنوان دبير جديد ستاد توسعه علوم و فناوري سلولهاي بنيادي كشور انجام دهم در چند محور خواهد بود. سعي خواهيم كرد زيرساختهاي فعلي كه وجود دارند را تقويت و اصلاح و زيرساختهاي جديد براي پژوهشهاي پايه و باليني جديد ايجاد كنيم. نكته بسيار مهم ديگر استفاده از تمامي متخصصين خلاق، نوآور و جوان در دانشگاهها و پژوهشكدههاست كه ممكن است بسياري از آنها از مركز دور باشند يا شناسايي نشده باشند. علم سلولهاي بنيادي روزبهروز تخصصيتر ميشود بهطوري كه گروهي در زمينه سلولهاي بنيادي خونساز و گروهي نيز روي سلولهاي بنيادي قلب و يا ساير اعضاي بدن تحقيق ميكنند. بنابراين نياز است كه كارگروههاي جديدي تشكيل شود و با استفاده از متخصصين رشتههاي مختلف كارها به شكل تخصصي در حوزه سلولهاي بنيادي پيش برود.
مسئول بخش پيوند سلولهاي بنيادي بيمارستان شريعتي اضافه ميكند: بعضي از علوم مربوط به سلول بنيادي مثل پيوند سلول بنيادي خونساز، تأييديه بينالمللي دارند و در حال حاضر در بيمارستانهاي شريعتي، نمازي شيراز، امام خميني(ره) و طالقاني و در شهر كرمان و همچنين مشهد انجام ميگيرند كه بايد آنها را توسعه بدهيم و از آنجا كه مردم بسياري از شهرهاي مختلف كشور از خدمات پيوند سلولهاي بنيادي خونساز كه درمان بسياري از بيماريهاي صعبالعلاج با آن انجام ميگيرد محروم هستند و بايد مسافتهاي زيادي را براي رسيدن به بيمارستانهايي كه اين خدمات در آنجا ارائه ميشود طي كنند تلاش خواهيم كرد تا با ايجاد زيرساخت پيوند سلولهاي بنيادي خونساز براي شهرهاي بزرگي مانند تبريز، اصفهان، اهواز و... اين خدمات در اختيار همه مردم قرار گيرد.
دكتر حميديه ميافزايد: توسعه بحث سلولدرماني در كشور يكي ديگر از اهداف مهمي است كه بهدنبال آن هستيم. سرعت پيشرفت علم پزشكي بسيار بيشتر شده است و شايد ۴ يا ۱۰ سال ديگر درمان بسياري از بيماريها با داروهاي موجود فعلي نباشد. سلولدرماني سرطانها مبحث مهمي در اين حوزه است. شايد در آينده براي درمان بسياري از سرطانها نياز به شيميدرماني پيدا نكنيم و يا درمان آنها علاوه بر داروهايي كه بايد مصرف كنند با سلولدرماني تقويت شود. هدف مهم ما اين است كه محققين را ترغيب كنيم تا در زمينه درمان بيماريهاي صعبالعلاج و سرطان كار كرده و همچنين از سلولدرماني براي بيماريهاي عفوني مختلف مانند هپاتيت و ايدز استفاده كنند.
- براي اهداي سلولهاي بنيادي پيشقدم شويم
حبيب رضايي، بازيگر سينما و تلويزيون، يكي از هنرمنداني بود كه براي تشويق مردم به عضويت در بانك سلولهاي بنيادي، آستين همت را بالا زد و بهعنوان يكي از داوطلبان، همراه با چند نفر ديگر از هنرمندان با حضور در بيمارستان شريعتي تهران براي اهداي سلولهايش اعلام آمادگي اين هنرمند ميگويد: اينروزها، ديگر بيشتر مردم ميدانند كه سازماني وجود دارد به نام «بانك جهاني اهداكنندگان سلولهاي بنيادي» براي كمك به بيماران سرطاني كه احتياج به پيوند مغز استخوان دارند و ما ايرانيها متأسفانه تعداد بسيار كمي از ۲۵ميليونعضو داوطلب اين بانكجهاني را تشكيل ميدهيم؛ فقط چندهزار نفر. اما ميشود اين وضعيت را تغيير داد. از آنجا كه بهترين راه كمك به بيماران سرطاني، اهداي سلولهاي بنيادي است پيشنهاد دادم علاوهبر اينكه خود هرفرد به عضويت بانك جهاني اهداكنندگان سلولهاي بنيادي درميآيد در تشويق ١٠نفر از دوستانش براي اين كار نيز بكوشد. از همه ميخواهم در اين حركت جمعي شركت كنند و از فرصت استفاده كرده و به بيمارستان شريعتي بروند. اگر امروز هم نشد، اين كار را جزو برنامههاي خود قرار دهيد. روزهاي ديگر هم اين فرصت هست و البته محلهاي ديگري نيز وجود دارد. به قول شاعر «در كار خير حاجت هيچ استخاره نيست» و از همه مهمتر «گر مرد رهي... بشتاب.» ما امروز ميتوانيم با غنيكردن بانك سلولهاي بنيادي، بسياري از نيازهاي بيماران سرطاني را تأمين كنيم. فراموش نكنيم كه بيماريهاي مهلك زيادي با پيوند سلولهاي بنيادي درمان ميشوند و اين وظيفه انساني همه ماست كه براي اهداي اين سلولها پيشقدم شويم.
- دنيايي به وسعت دل اميرمهدي
اميرمهدي كودك ۴ ساله اهل جنوب، يكي از كودكاني است كه با پيوند سلولهاي بنيادي به زندگي سلام دوبارهاي كرد. او بيماري تالاسمي ماژور داشت. با تلاش دكتر اميرعلي حميديه، رئيس بانك اهداكنندگان سلولهاي بنيادي ايران اهداكننده مناسبي در آمريكا براي او پيدا شد. پدر اميرمهدي كه شبانه روز براي نجات پسرش تلاش كرده بود از روزي كه پي به بيماري پسرش برد ميگويد: ۴۰ روز بعد از به دنيا آمدن اميرمهدي متوجه بيماري او شديم. ابتدا تصور ميكرديم او زردي گرفته است اما با انجام آزمايشهاي مختلف مشخص شد او بيماري كمخوني شديد يا همان تالاسمي ماژور دارد. تا به آن روز اطلاعاتي از اين بيماري نداشتم و پزشكان گفتند تنها راه نجات پسرم پيوند مغز استخوان است. تا ۳ سالگي همه بيمارستانها و مؤسسه رويان و بانكهاي بندناف را براي پيداكردن سلول بنيادي مناسب جستوجو كردم اما موفق نشدم تا اينكه اعلام كردند تنها راه بانك سلولهاي بنيادي است. پس از مشخص شدن HLA خون اميرمهدي در چند كشور ازجمله فرانسه گزينه مناسب را پيدا كرديم اما متأسفانه دسترسي به آن شخص مقدور نبود. سرانجام HLA مناسب در يك زن ۲۸ساله آمريكايي كه عضو بانك سلولهاي بنيادي كشورشان بود پيدا شد. با پرداخت هزينهها، سلولهاي بنيادي خونساز از مغز استخوان اين زن دريافت و به ايران فرستاده شد. با پيوند سلولهاي بنيادي كه سال گذشته انجام گرفت خوشبختانه پسرم بهبود پيدا كرد. با وجود آنكه براي درمان پسرم هزينه زيادي كردم اما حاضر بودم همه زندگيام را بفروشم تا پسرم دوباره برايم لبخند بزند.
- از خوشحالي نماز شكر خواندم
4سال بيشتر نداشت اما بيماري چهره معصوم كودكانه او را پير كرده بود و دوست نداشت تا همبازي كودكاني شود كه از نزديك شدن به او ميترسيدند. اگزماي شديد پوستي اجازه نميداد چشمانش را باز كند و دستان پدر و مادر تنها راهنماي او بودند.
وحيد با پيوند سلولهاي بنيادي بر بيماري مهلك نقص ايمني بدن غلبه كرد و امروز در سن ۷سالگي خاطرات روزهايي را كه در بخش كودكان بيمارستان شريعتي با ديگر كودكان سپري كرد، براي همكلاسيهايش تعريف ميكند.
محمد دانش، مرد ۳۵ سالهاي كه براي نجات تنها فرزندش روزهاي سختي را پشت سر گذاشت از روزهاي بيم و اميد اينگونه ميگويد: ۸ سال قبل ازدواج كردم و سال بعد خداوند وحيد را به ما داد تا شيريني زندگيمان دوچندان شود. روزها به سرعت سپري ميشد و در اين مدت احساس ميكرديم كه پسرمان خيلي زود مريض ميشود، بهطوري كه با سردشدن هوا يا وزش باد، سرما ميخورد و زمان بهبودياش خيلي طولاني بود. وقتي وارد 4 سالگي شد اگزماي پوستي او عود كرد بهطوري كه صورت و تمام بدن او را فرا گرفت. شدت اين اگزما به حدي بود كه هركسي او را ميديد تصور ميكرد بدنش در آتش سوخته است. چند پزشك متخصص او را معاينه كردن د و بعد از انجام MRI مشخص شد او به بيماري نقص ايمني (ويسكوت- آلدريچ) مبتلا شده است و بدن او عفونت زيادي دارد و سيستم ايمني بدن او نميتواند با بيماري مبارزه كند.
اين پدر سختترين لحظه زندگياش را زماني ميداند كه پزشكان به او گفتند پسرش تا ۱۳سالگي زنده ميماند و اين بيماري او را از پا خواهد انداخت. او ادامه ميدهد: پزشكان به ما گفتند تنها راه نجات وحيد پيوند سلولهاي بنيادي در بيمارستان شريعتي تهران است. بيش از يكسال پسرم در نوبت پيوند قرارداشت و طي اين مدت نيز آزمايشها و مشاورههاي مختلفي را پشت سر گذاشتيم. سرانجام سلولهاي بنيادياي كه HLA آن با پسرم همخواني داشت پيدا شد. ابتدا بايد وحيد شيميدرماني ميشد. ۴۲روز در بخش كودكان بستري بود و طي اين مدت شيميدرماني شد. تمام موهاي سرش ريخت و بدنش نحيف و لاغر شد. سرانجام پيوند سلولهايبنيادي در اتاق عمل انجام شد و دقايقي كه من و همسرم در پشت در ايستاده بوديم براي ما سالها گذشت. قطع اميد كرده بودم اما ته دلم روشن بود. ياد روزهايي ميافتادم كه با پسرم و همسرم در خيابان قدم ميزديم. بهخاطر اگزماي پوستي رهگذران نگاه ترحمآميزي به ما ميكردند و اين نگاهها ما را آزار ميداد. وقتي شنيدم پيوند سلولهاي بنيادي با موفقيت انجام شده است از خوشحالي نماز شكر خواندم.