بیشتر از ۳۰ سال است که علیرضا خمسه را به عنوان یکی از مهمترین کمدینهای سینما و تلویزیون میشناسیم و انواع و اقسام کمدیهایش توی ذهنمان مانده.
شاید هیچوقت فکرش را نمیکردیم که سیروس مقدم و سعید نعمتالله برای نقش جدی و سیاه آقاخان دست روی او بگذارند.
البته تجربه نقشهای جدی قبلی این بازیگر در «چشم شیطان» حسن هدایت و «بیست» عبدالرضا کاهانی، نشان میدهد که این انتخاب چندان هم دور از ذهن نیست.
خمسه در کل کارنامه کاریاش دو سه تا نقش جدی بازی کرده و هر بار به خاطر این نقشها موفقیت فراوانی به دست آورده و حتی تنها سیمرغ بلورین زندگی هنریاش را به خاطر نقشی جدی گرفته.
حالا این پدیده مطرح کمدی، در سیاهترین نقش خود شدیدا به چشم آمده و مورد توجه قرار گرفته. علت این مساله را با او در میان میگذاریم.
- با اینکه در کارنامه فعالیت شما دو سه تا فیلم جدی مثل «چشم شیطان» و «بیست» به چشم میخورد باز هم اصولا به عنوان بازیگر آثار کمدی شناخته میشوید. چه اتفاقی میافتد که سیروس مقدم تصمیم میگیرد یک مرتبه نقشی مثل آقاخان را که سراسر خشونت و سیاهی است به شما پیشنهاد کند؟
اینطور نیست که سابقه بازی در نقشهای جدی نداشته باشم. همانطور که گفتید من قبلا چند بار نقش جدی بازی کرده بودم. در فیلم «چشم شیطان» حسن هدایت، نقش یک پلیس خیلی خیلی جدی را بازی میکردم.
آن هم در اوج فعالیتم به عنوان کمدین که مردم از من انتظار کار کمدی داشتند. جالب است بدانید که آن موقع مردم زیاد فیلم را دوست نداشتند.
با اینکه بازیام تحسین شد و از جشنواره جایزه گرفتم، اما مردم دوست داشتند من را در قالب کمدی ببینند. موفقیتی که آن زمان سر «چشم شیطان» به دست آوردم، بعدها در «بیست» عبدالرضا کاهانی هم تکرار شد. البته در فیلم تلویزیونی «روز هشتم» مهدی کرمپور هم نقش جدی بازی کردم.
- گفتید در ابتدای دهه70 و در اوج علاقه مخاطبان به کارهای کمدی شما، استقبال زیادی از نقش جدیتان نشد. سلیقه مردم انگار در دهه ۹۰تغییر کرده، چون اگر دقت کرده باشید، اخیرا خیلی از کارگردانها تمایل دارند از بازیگران کمدی برای بازی در آثار جدی استفاده کنند، مثلا همین امسال سعید آقاخانی به خاطر نقش جدیاش «خداحافظی طولانی» سیمرغ گرفت یا مجید صالحی، الان در فیلم «استراحت مطلق» نقشی کاملا جدی دارد.
این مساله بیشتر به محدویتها برمیگردد. خب نوشتن آثار کمدی سختتر است. اگر کل فیلمنامههای نوشته شده در طول سال را کنار هم بگذاریم، متوجه میشویم که سالی ۱۰ فیلمنامه خوب کمدی هم نداریم.
از طرف دیگر مگر ما در سینمای ایران چند کمدین خوب داریم؟ شاید تعداد کمدینهای خوب به تعداد انگشتان دست هم نرسد. اکبر عبدی، عطاران، آقاخانی و... واقعا انگشتشمارند. وقتی متنهای کمدی خوبی نوشته نمیشود، بازیگرانی مثل من ناچار میشوند به پیشنهاد بازی در فیلمهای جدی فکر کنند.
- یعنی اگر پیشنهادهای خوب کمدی وجود داشته باشد، کمدینها به حضور در فیلمهای جدی ترغیب نمیشوند؟
الان خود من بین یک پیشنهاد کمدی خوب و یک پلیسی و جنایی خوب، کمدی را ترجیح میدهم. اما در حال حاضر شرایط به گونهای است که من کمدین مجبور میشوم بین یک کمدی بد و یک کار جدی به نسبت خوب، دومی را انتخاب کنم.
آنوقت میشود یک چیزی مثل فیلم «بیست» علیرضا کاهانی که به خاطرش جایزه هم میگیرم. الان شما نگاه کنید بعد از مدتها سریال مهران مدیری روی آنتن رفت و همه میگویند مثلا بهترین کار کمدی تلویزیون است.
واقعا گاهی اوقات آدم خیال میکند که اگر در «میکائیل» باشد، خیلی بهتر است تا در چنین کمدیای بازی کند.
یکی از نکات جالب که اتفاقا خودتان هم به آن اشاره کردید، این است که کمدینها زمانی که فیلم جدی بازی میکنند، خیلی بیشتر از نقشهای کمدیشان به چشم میآیند و حتی برای آن نقش جدی جایزه هم میگیرند.
من در طول 30سال فعالیت جدی بازیگری، در دو فیلم سینمایی جدی هم بازی کردم و هر دو بازیام به چشم آمد. به خاطر اولی کاندیدای دریافت جایزه شدم . برای دومی سیمرغ گرفتم.
- چرا این اتفاق برای نقشهای کمدیتان نیفتاد؟
کار کمدی کلا در هیچ جای جهان به فستیوالها راه پیدا نمیکند. در هیچ جشنوارهای کمدینها را جدی نمیگیرند. فقط در این حد که کمدینها باشند تا مردم را بخندانند از آنها استفاده میشود. برای همین در همه جشنوارهها به ژانرهای جدی توجه میشود تا کمدی.
- این بیتوجهی به آثار کمدی انگار میان کارگردانها و حتی بازیگران هم وجود دارد، مثلا همانطور که گفتید تعداد انگشتشماری بازیگر کمدی داریم و کارگردانهای جوان هم معمولا به این سمت و سو نمیروند.
این یک واقعیت است که کمدی در ایران آنطور که باید جواب نمیدهد. هنرمندان جوان هم کاملا به این مساله اشراف پیدا کردهاند و خب وقت و انرژی زیادی صرف آن نمیکنند.
ذات کمدی با انتقاد جور درمیآید. امثال من که میبینید به اندازه انگشتهای دست باقی ماندهایم، یادگارهای نسل قبل هستیم؛ نسلی که شاید میشد امیدوار بود کمکم به سمت تحول برود.
آن زمان مثلا در فیلمی مثل «اجارهنشینها» این امکان وجود داشت که به مسائل مختلف انتقاد کرد و این انتقاد با اعتراض هیچ صنف یا گروهی روبهرو نمیشد.
الان هیچ چشمانداز روشنی وجود ندارد که بگوییم براساس آن باید عشق و علاقه به کمدی را در جوانها تقویت کنیم و کارگردانهای جوان را به سمت و سوی ساخت فیلمهای کمدی سوق دهیم.
وقتی جوانها میبینند اگر عاشقانه بسازند یا در کارهایشان نگاه سیاه و تلخ به مسائل وجود داشته باشد به خوبی در جشنوارهها دیده میشوند، چه انگیزهای دارند که سراغ کار کمدی بروند و کار سختتر را انتخاب کنند.
منبع:همشهري جوان