به او توضیح دادیم که در آخرین بازی روز لیگ فوتبال ایران در تبریز و در جریان بازی میان دو تیم تراکتورسازی تبریز و نفت تهران اتفاق نادر و مهمی رخ داد که به باور بسیاری از کارشناسان حوزه فوتبال سرنوشت قهرمان لیگ را تغییر داد.
روزنامه اعتماد نوشت: مهمتر اينكه اين رخداد به يك پديده مهم اجتماعي بدل شده و به طور مستقيم جامعه درگير آن است، اما شاهد هستيم كه با گذشت چند روز از اين اتفاق هنوز هيچ گزارش دقيق رسانهاي از اين اتفاق و عوامل آن منتشر نشده و رسانهها تنها به اظهارنظرهاي مسوولان اكتفا كردهاند. همين امر سبب شده نه تنها گرهي از اين ماجرا باز نشود بلكه گرههاي ديگري هم به اين معما اضافه شده است. حال پرسش ما اينجاست كه چرا چنين رويدادهايي در رسانههاي ايران درست و دقيق گزارش نشده است؟
دكترمحسنيانراد اينگونه پاسخ داد: در كشورهايي كه پيشينه مطبوعاتيشان زياد است و ميانگين عمر نشريات و روزنامههايشان هم بالطبع بيشتر از عمر روزنامهها و نشريات ماست و دوران مرگ زودرس را پشت سر گذاشتهاند، معمولا در مقطعي از حيات خود به شرايطي ميرسند كه هر خبرنگار، حوزه خبري خاصي براي خود دارد و در نتيجه پس از چندين سال كار در آن حوزه تجربياتش انباشته شده و به قول معروف به تمام زير و بم حوزه خبرياش مسلط ميشود.
ضمن آنكه چنين خبرنگاراني اغلب داراي يك آرشيو شخصي نيز هستند كه ميتواند اندوختهاي گرانبها و ارزشمند برايشان تلقي شود و كمك كند كه در مواقع اضطرار، وجه تمايز آنها با سايرين شود. درست مانند مقوله «سرقفلي» مغازهها در ايران. به طور مثال ممكن است حوزه خبري خبرنگاري براي ٢٠ سال فقط بانكها باشد. او وقتي سالهاي مداوم در اين حوزه كار كند، به دليل همان انباشتگي اطلاعات و تجربيات، تبديل به موجودي ميشود كه حتي ميتواند برخي وقايع را پيشبيني كند و به هنگام وقوع نيز جزييات آن را دقيقا رصد كند. اين اصل در همه حوزههاي خبر و رسانهاي صدق ميكند و ورزشينويسان هم از اين اصل مستثني نيستند. ورزشينويسي كه حوزه خبرياش سالها فقط فوتبال باشد، به تدريج با همه زواياي پيدا و پنهان رويدادهاي اين رشته در كشورش آشنايي پيدا ميكند، اتفاقات بيرون و درون زمين بازي را ميشناسد و وقايع ممكن پيش رو را حدس ميزند.
در جريان اتفاقي كه در تبريز رخ داد اگر خبرنگاري با ويژگيهايي كه به آن اشاره كردم حضور داشت، تجربه سالها حوزه خبري فقط فوتبال او سبب ميشد از خبرنگار تبديل به گزارشگر شود و به پوشش و ثبت لحظه به لحظه آنچه ميگذشت بپردازد تا هيچ جزيياتي از قلم نيفتد و از نظرها پنهان نماند.
بايد همان موقع و در داغي وضعيت، به اصطلاح هر مويي را از ماست بيرون ميكشيد. همان دقايق مشاهداتش را در تلفن همراه، اينترنت و... ثبت ميكرد. دفتر مركزي نشريه را به كمك ميطلبيد كه آنان نيز خلاءهاي اطلاعاتي او را پر كنند. متاسفانه مواجه شدن با چنين ضعفهاي رسانهاي با راديو تلويزيوني كه كماكان در انحصار دولت قرار دارد و عمر مطبوعاتش كوتاه است و هميشه خطر تعطيلي و توقيف را بالاي سر دارند، امري طبيعي است. عمر كوتاه مطبوعات در ايران باعث شده است جامعه مطبوعاتي نتواند نيروي آموزشديده و آبديده تمام وقت را پرورش دهد تا در چنين شرايطي بتواند مفيد واقع شود و گزارش دقيق و درستي را به افكار عمومي ارايه دهد.
اما نكته ديگري هم در اين داستان دخيل است كه براي توضيح آن خاطرهاي را بازگو ميكنم. به ياد دارم در دهه ١٣٦٠ پروژه تحقيقاتي را بر عهده داشتم. يكي از سوالهاي من از خبرنگاران اين بود كه چرا اخبار كشف شده در مطبوعات ايران آنقدر كم است و تنها مرجع خبرها مقامات و مسوولان و سازمانها هستند؟ سه تن از خبرنگاران از سه نقطه ايران يك پاسخ مشابه داده و نوشته بودند «سري را كه درد نميكند دستمال نميبندند». (تفصيل اين تحقيق در كتاب در «حسرت فهم درست» كه كمتر از يكسال پيش منتشر شد، آمده است) در جامعهاي كه كشف و انتشار برخي خبرها ميتواند براي خبرنگار هزينه بالايي داشته باشد، خبرنگار به تدريج از اجراي صحيح وظيفهاش دور ميشود. به نظر من روزنامهنگاران ايران بايد بدانند كه وظيفه اصلي آنها در يك جامعه اسلامي اجراي تركيبي از آيه ١٤٨ سوره نساء٭ و ١٠ سوره رعد٭٭ است.
٭ خداوند دوست ندارد كسي به گفتار زشت صدا بلند كند، مگر آنكه ظلمي به او رسيده باشد و خداوند شنوا و داناست. (سوره مباركه نساء، آيه ١٤٨)
٭٭ در پيشگاه علم او تفاوت نميكند كسي به سر سخن گويد يا آشكارا و تفاوت نكند كه مخفيانه در شب يا آشكارا در روز حركت كند. (سوره مباركه رعد، آيه ١٠)