محمد سرابی: وزنه‌برداری، مسابقه‌دادن انسان با فولاد سرد است و برای این کار باید قدرت خیلی زیادی را در تمام بدن ذخیره و در یک لحظه آزاد کرد.

آن هم در لحظه‌ای که هزاران نفر مستقیم به ورزشکار نگاه می‌کنند و منتظر پیروزی او هستند. فکر می‌کنید قلب یک وزنه‌بردار، وقتی که دستانش میله‌ي هالتر را لمس می‌كند، با چه سرعتی می‌‌زند؟ هرچند اين روزها وزنه‌برداران ملي‌پوش كشور در حال تمرين ‌هستند، با همکاری روابط‌عمومی فدراسیون وزنه‌برداری، مي‌توانيم درست بعد از تمرین نوبت صبح، با برنده‌ي مدال طلای وزنه‌برداری المپیک، يعني بهداد سلیمی به گفت‌وگو بنشينیم.

راست می‌گویند که وزنه‌برداری قد را کوتاه می‌کند؟

نه. من در 13 سالگی که می‌خواستم این رشته را شروع کنم 130 سانتی‌متر قد داشتم و حالا بعد از همه‌ي این سال‌ها که تمرین ‌کردم و هالتر ‌زدم قدم 197 سانتی‌متر شده‌. اگر قرار بود هالترزدن و کار‌کردن با وزنه قد را کوتاه کند که من نباید رشد می‌کردم. برای همین فکر نمی‌‌کنم ارتباط زیادی داشته باشد. بیش‌تر به ژنتیک مربوط است. البته چون بعضی از پیشکسوتان این رشته که قهرمان‌های قبلی بدنسازی بودند مانند آقای محمود نصیری، قد کوتاهی داشتند، مردم فکر می‌کردند به‌خاطر تمرین‌های وزنه‌برداری این اتفاق افتاده است.

‌پس کسی که می‌خواهد در این رشته موفق باشد باید اول از همه ژنتیک مناسب داشته باشد یا علاقه؟

هر دو اهمیت دارد، ولی نمی‌شود فقط از روی علاقه ورزش را انتخاب کرد چون هر ورزشی ژنتیک خاص خودش را مي‌طلبد. کشور‌هایی که در رشته‌ي وزنه‌برداری موفق‌اند استعدادیابی دقیقی دارند. از حدود 12يا 13 سالگی استیل بدنی هر کسی مشخص می‌شود و با توجه به علاقه‌ای که دارد یک ورزش را مناسب با وضعيت فیزیکي بدنش انتخاب می‌کند. در ایران سیستم صحیحی برای ورود نوجوان‌ها به ورزش حرفه‌ای وجود ندارد. پدر و مادر به ورزشی علاقه دارند و بچه‌شان را هم به آن رشته می‌فرستند. 95 درصد این بچه‌ها بعداً سرخورده می‌شوند و آن رشته را رها می‌کنند، حتي شاید کلاً ورزش را رها کنند. چنين افرادي معمولاً فقط پنج‌درصد پیشرفت می‌کنند.

وزنه‌برداری هم جزء رشته‌هایی است که بین والدین محبوبیت داشته باشد؟

در این چند سال، به‌خاطر موفقیت‌هایی که وزنه‌برداری ایران داشته از این ورزش هم استقبال مي‌شود، ولی خانواده‌ها بچه‌ها را به رشته‌هایی می‌فرستند که پول بیش‌تری داشته باشد. الآن رشته‌هایی مثل فوتبال درآمد دارد و آن‌ها هم می‌خواهند بچه‌هایشان در همین رشته‌ها کار کنند. وزنه‌برداری در این بین جدا مانده است. من در یک شهر دیدم که فقط پنج نفر در سالن وزنه‌برداری تمرین می‌کردند.

الآن هم زمانی که مسابقات مقدماتی شروع می‌شود کم‌تر ممکن است کسی برای تماشا بیاید. تماشاگران مسابقات یا خودشان وزنه‌بردارند یا از اطرافیان همین ورزش هستند. همین‌که می‌خواهند فرزند‌شان را دنبال ورزش بفرستند خودش خیلی مثبت است. همین که او را ترغیب می‌کنند وقتی را برای ورزش بگذارد، باز هم خوب است.

در حال حاضر روزی چند ساعت تمرین می‌کنی؟

در اردوی آمادگی سه ساعت صبح و سه ساعت و نيم هم عصر‌ها تمرین می‌کنیم. موقعی که به زمان مسابقه نزدیک می‌شویم حداقل هشت ساعت در روز تمرین داریم که با مجموع فعالیت‌های ورزشی لازم، بیش‌تر از این مدت هم می‌شود

براي چه مسابقه‌هايی داري خودت را آماده مي‌كني؟

برای مسابقات قهرمانی جهان در آمریکا که آخرین مسابقه برای گرفتن سهمیه‌ي المپیک است و خیلی اهمیت دارد. اواخر آبان امسال اين مسابقه‌ها شروع می‌شود و ما در چند روز اول آذر مسابقه داریم. الآن یک ماه است که زیر نظر آقای توکلی تمرینات را شروع کرده‌ایم.

در مسابقاتي كه در كشورهاي ديگر برگزار مي‌شود، ایرانی‌های مهاجر را هم در محل مسابقه‌ها می‌بینی؟

بله، اتفاقاً در كشورهاي ديگر، ایرانی‌ها بیش‌تر از داخل ایران از تماشاي مسابقه‌هاي اين رشته استقبال می‌کنند. در المپیک لندن گفته بودند که هفت‌،هشت‌هزار ایرانی در آن‌جا مسابقه‌ي من را می‌بینند كه دوهزار نفرشان در محل مسابقه هستند.

مسابقه دادن در مقابل چشم همه‌ي آن‌ها و آن‌همه دوربین و مردمی که دارند تماشا می‌کنند، حتماً خیلی اضطراب دارد؟

اتفاقاً کم‌تر از تماشاگران اضطراب دارم. چون باید آن را مهار کنم. اگر فکر منفی به ذهن وزنه‌بردار راه پیدا کند باخته است. البته توقع مردم از من بالا است و باید پاسخ‌گوی این توقع باشم. سال 2010 که برای اولین‌بار به قهرمانی رسیدم شرکت‌کننده‌های نهایی مسابقات چند ورزشکار معروف بودند. یک آلمانی که در سال 2008 رتبه‌ي اول را به دست آورده بود و یک روس که در همان سال دوم شده بود، برای پیروزی نقشه می‌کشیدند. دو نفر هم اهل لیتوانی و اوکراین بودند که چند دوره تجربه‌ي حضور در اين مسابقه‌ها را داشتند. اما کسی من را نمی‌شناخت و اگر هم موفق نمی‌شدم زیاد در معرض انتقاد نبودم، چون از من انتظاری نداشتند. برای همین اصلاً اضطراب نداشتم و با روحیه‌ي خیلی خوبي وارد شدم. برد شیرینی بود.


ولی بازهم باید فشار عصبی زیادی داشته باشد. مثل فوتبال نیست که بشود با یک تیم بزرگ کار کرد و مسئولیتش در زمان طولانی بین همه تقسیم شود.

اصطلاحی هست که می‌گویند در وزنه‌برداری هیچ فرصتی برای جبران یا پشیمان شدن نیست. چند ثانیه وقت برای مسابقه دادن داری و اگر در همان مدت نتوانی وزنه را بلند کنی دیگر نمی‌شود کاری کرد. در همین مسابقات قزاقستان در برابر وزنه‌ي 257 کیلویی خیلی آمادگی نداشتم و نتیجه را از دست دادم. اگر ورزشکاری خودش را برای باخت آماده نکرده باشد، در صورت شکست‌خوردن لطمه‌ي شدید‌ي می‌بیند و ممکن است کلاً از این رشته کنار برود.

اگر یک‌بار دچار مصدومیت شدید بشوی و دیگر نتوانی در مسابقه‌ای شرکت کنی، چه‌کار می‌‌کنی؟

مصدومیت و آسیب‌دیدگی قسمتی از ورزش حرفه‌ای است. همین الآن هم با درد زیادی سر و کار داریم. درد بهترین دوست ماست، چون همیشه همراه ماست. اما وقتی مدال می‌گیری و روی سکو می‌روی تمام درد فراموش می‌شود.

آن‌موقع حسرت روزهاي در اوج بودن را نمی‌خوری؟

من همیشه کاری کرده‌ام که حسرت دوران گذشته را نخورم. وقتی فرصت دارم تا جایی که می‌توانم تمرین می‌‌‌کنم که اگر در زمان مسابقه موفق نشدم، فکر نکنم که به اندازه‌ي کافی تلاش نکرده‌ام و شاید اگر بیش‌تر تمرین می‌کردم برنده می‌شدم.

شیرین‌ترین بردی که داشتی، چه بود؟

شیرین‌ترین بردم در المپیک لندن بود.

حالا آرزوی برنده‌شدن در چه مسابقه‌ای را داری؟

المپیک ریو.

ويژگي‌هاي اخلاقي ورزشكاران

جوان‌ها ورزشکاران را الگو قرار می‌دهند و ما باید به این فکر کنیم که ورزشکار اگر الگوی مثبت نشود، قطعاً الگوی منفی خواهد شد. ورزشکار که فقط وظیفه ندارد برای رسیدن به مدال تلاش کند، وظیفه‌ي اجتماعی هم دارد. اگر یک ورزشکار بعد از تصادف رانندگی پیاده شود و با راننده‌ي مقابل دعوا کند، جوان‌هایی که این صحنه را می‌بینند درباره‌ي او چه فکری می‌کنند؟ اتفاقاً باید برعکس این حادثه پیش بیاید، یعنی وقتي کسی بخواهد با ورزشکاری درگير شود یا او را تحریک و عصبانی کند، اين ورزشکار است كه باید بتواند خودش را کنترل کند. خوددار بودن، خیلی بیش‌تر از واکنش نشان دادن به نفع ورزشکار است و محبوبیت او را بین مردم بیش‌تر می‌کند.

 

كمك به هموطنان، ديگر وظیفه‌ي ورزشکار است. وقتی حادثه‌ای پیش می‌آید و مردم گرفتار مشکلی می‌شوند، ورزشکار‌ها باید جلو بیفتند و توجه بقیه را به مشکلی جلب کنند که انسان‌ها دچار آن شده‌اند. من و امثال من که نمی‌توانیم در حد مرحوم تختی باشیم، اما محبوبیت ایشان به‌خاطر این بود که غیر از قهرمان کشتی بودن، انسان شریف و مردم دوستی بودند. اگر هم کسی بخواهد کار نمایشی انجام دهد مردم می‌فهمند که کارهایش دلی نیست.

ما خدمت آقای جوادی‌آملی رسیده بودیم. ایشان می‌گفتند وقتی کسی روی منبر از فضائل مولا علی‌ع می‌گوید، تعدادی مخاطب دارد، اما وقتی که یک ورزشکار موفق از حضرت علی‌(ع) یاد می‌کند هزاران نفر او را می‌بینند و دل‌های زیادی را به محبت ائمه جذب می‌کند.این را هم بگویم که اخلاق یکی از عوامل پیشرفت ورزشکار است. مخصوصاً در دو رشته‌ي کشتی و وزنه‌برداری، احترام گذاشتن به بزرگ‌تر و مربی و پیشکسوت از خصائل اخلاقی لازم است.

مربی‌هایی که در شهرستان کار می‌کنند، همان اول به نونهال‌ها یاد می‌دهند که احترام گذاشتن یک بخش از ورزش ما است. این را از پایه یاد می‌دهند که ورزشکار وقتی به رده‌ي جوانان و بزرگ‌سالان رسید، بداند که باید به دیگر کسانی که قبل از او ورزش می‌کردند احترام بگذارد. الآن در باشگاه وزنه‌برداری وقتی بزرگ‌تر توي سالن تمرین باشد، جوان‌ترها بدون اجازه دست به میله نمی‌زنند. مثل همان سنت زورخانه‌ها که از پهلوان رخصت می‌گرفتند تا وارد گود شوند.

 

دست‌های یک وزنه‌بردار

دست‌دادن با یک وزنه‌بردار حس جالبی دارد؛ چون پوست انگشت‌هایشان سخت و ضخیم شده است. در سالن تمرین فدراسیون وزنه‌برداری، در حالي با بهداد سلیمی صحبت مي‌کنیم كه اطراف ما پر از هالتر‌هایی است که حداقل 150 کیلو وزن دارند. بهداد می‌گوید: فعاليت در هر رشته‌ي ورزشی، اگر برای کسب عنوان قهرمانی باشد، کم‌کم روی سلامتی تأثیر منفی می‌گذارد و باعث مصدومیت می‌شود، حتی اگر ورزشي مثل تنيس‌روي ميز (پینگ‌پنگ) باشد. چیزی که همه باید به فکر آن باشند، ورزش همگانی برای حفظ سلامتی است. اما اگر کسی قصد داشت به‌صورت حرفه‌ای ورزش کند راه سختی در پیش دارد. نونها‌ل‌ها باید از 12 سالگی شروع کنند و بدانند که راه سختی در پیش دارند. وزنه‌برداری هم مثل بقیه‌ي رشته‌های ورزشی سخت است و رشد کردن در آن شبیه بالا رفتن از قله نفس‌گیر است. فقط اگر علاقه داشته باشند این سختی‌ها را می‌پذیرند. با زور و  اجبار هم نمی‌شود علاقه ایجاد کرد.

او این را هم می‌گوید که در ورزش نمی‌شود راه صد ساله را یک‌شبه رفت و می‌گوید: سه گروه هستند که در این ورزش موفق نمی‌شوند. اول، کسانی که دوپینگ می‌کنند. ديگر کسانی که بیش از حد به بدنشان فشار می‌آورند و غیرعلمی ورزش می‌کنند. اين دسته معمولاً آسیب جدی می‌بینند. گروه سوم هم كساني هستند که «صغر سنی» درست می‌کنند یعنی سن بیش‌تری دارند اما مدارکشان را دستکاری می‌کنند تا در رده‌های سنی کم‌تر مسابقه بدهند و در رقابت با کسانی که از آن‌ها کوچک‌ترند، برنده شوند. با این سه روش شاید بشود چند‌بار برنده شد، اما در بلندمدت شکست می‌خورند.