قدمت تدمر به دوره نوسنگي بازميگردد، اما اوج شكوفايي آن از حدود 200قبل از ميلاد تا 270ميلادي است. اين شهر مركز بازرگاني مهمي در يك واحه در صحراي سوريه بين 2 قدرت بزرگ شرق و غرب آن زمان، يعني شاهنشاهيهاي اشكاني و ساساني در شرق و امپراتوري روم در غرب بود.
اشكانيان شهر تدمر را در زمان حكومت وسيع خود كه تا صحراي شامات گسترده شده بود آباد كردند. ولي خيلي زود بهدليل حملههاي روميها، اين شهر از خاك ايران جدا شد و در اختيار روميها قرار گرفت. پس از آن بود كه تدمر پايتخت ملكه زنوبيا، ملكه سوريه شد.
شهر زيباي تدمر سرانجام در سال ۲۷۴ ميلادي با حمله اورليانوس، امپراتور روم ويران شد.مردمان تدمر در زمان اشكانيان و ساسانيان قدرت تجاري و نظامي عظيمي يافتند. آنها پيوسته به پشتيباني و ياري روميها در جنگ با ايرانيها بودند.
مهمترين نقطه ارتباط تدمريها با ايرانيها در دوره صلح، شهرهاي واقع در حاشيه شمالي خليجفارس بهخصوص مصب شطالعرب و همچنين شهرهاي واقع در كنار رودخانه فرات بود.
حكومت ساسانيان در زندگي مردمان تدمر اثر منفي عميقي داشت. اشكانيها ترانزيت تدمر را تشويق ميكردند و در كاروانسراهاي تدمري شهر لوژزياس كه توسط بلاش اول بنا شده بود توقف ميكردند. در عصر اشكاني صلح ميان ايران و روم اغلب برقرار بود و پالميريها ضمن اينكه اندك اندك به امپراتوري روم ميپيوستند، روابط دوستي خود با ايران را نيز محفوظ داشتند. ساسانيها اما روشي برخلاف اشكانيها پيش گرفتند و از آغاز در فكر آن بودند كه پالمير و منابع سرشار آن را در اختيار خود بگيرند.
از نخستين اقدامات اردشير ساساني اين بود كه دولت كرخ را تسخير كرد. روميها نيز توجه خاصي به تدمر داشتند. چون علاوه بر تجارت، تدمر هم مرز با ايران و حدفاصل ميان روم و ايران اشكاني و ساساني بود. در همين كشمكشهاي دوجانبه ايران و روم بود كه اميران تدمر سياست هوشمندانه اتخاذ كردند و استفاده فراوان بردند. آنتوان رومي به بهانه اينكه تدمر ميكوشيد از 2 قدرت روم و پارت بهطور مساوي استفاده كند در سال ۴۱ ميلادي به تدمر حمله كرد. اما حمله او بينتيجه ماند. مردم تدمر پيش از رسيدن آنتوان زنان و اموال خود را به جانب چپ رود فرات انتقال دادند و سپاه روم از ترس تيراندازان ماهر تدمر و حمايت ايرانيها از آنها به دشتهاي فرات نزديك نشد.
تنها نتيجه اين جنگ آن بود كه ميانه روم و ايران به هم خورد. ايرانيها خود را مدافعان طبيعي تدمر ميدانستند اما تدمريها از همان آغاز به روم تمايل داشتند. روميها نيز براي حمله به ايران از تدمر استفاده كردند. اهميت تدمر براي روميها بهخصوص از قرن دوم ميلادي به بعد كه جنگهاي ايران و روم افزايش بيشتري يافت بيشتر شد. تا آن تاريخ روميها از ترس سپاه تيراندازان پارتي به دشتهاي بينالنهرين قدم نميگذاشتند. ولي كوشيدند كه به مركز ايران و بهخصوص تيسفون دست بيابند. تراژان در سال ۱۱۶ ميلادي و آويدئوس در سال ۱۶۴ ميلادي و سپتسم سور در سال ۱۸۹ ميلادي به تيسفون حمله كردند. ترديد نيست كه در تمام اين مراحل تدمر يكي از مراكز مهم سپاه و آذوقه روميها بود و ياري تدمريها چه از نظر آشنايي با اوضاع جغرافيايي و چه از نظر نيروي انساني، تأثير مستقيمي در پيروزي روميان داشت.
بازرگانان پالميري از طريق خليجفارس با جنوب آسيا (هند و سيلان) و جنوب شرقي آسيا (چين و هندوچين) ارتباط بازرگاني داشتند و يكي از بندرگاههاي مهم آنان در جزيره خارك قرار داشت كه مجموعه آرامگاهها و نيايشگاهي از آنان در اين جزيره باقي مانده است.
جهانگردان زيادي از ويرانههاي پالمير ديدار كرده و مشاهدات خود را نيز ثبت كردهاند. پس از كاوشهاي مقدماتي هيأت آلماني، از سال 1929تا 1939كه سوريه مستعمره فرانسه بود يك هيأت باستانشناسي از فرانسه در پالميرا شروع به كاوش باستانشناسي كرد. پس از آن يك گروه از باستانشناسان سوريه فعاليت كاوش را ادامه دادند و سپس باستانشناسان لهستاني فعاليت كاوشها در پالميرا را ادامه دادند.
باستانشناسان متعددي نيز به مرمت و بازسازي آثار درخشان معماري پالميرا همچون معبد خداي بعل، شاهراه عظيم با ستونهاي بلند «بازار اغورا» (سوق الاغورا)، و دروازه بزرگ كه معروف به قوس النصر، است پرداختند.
افسوس كه پالميراي باستاني و آثار آن اكنون در اختيار خرابكاران داعشي است و دور نيست با اين آثار همان كنند كه با ديگر آثار تاريخي بيمانند خاور نزديك كردند.