سردار حسين اشتري ماجراي حادثه كارواش مجيديه كه مأموران كلانتري مجيديه اقدام به ضرب و شتم صاحب ارمني كارواش كرده بودند را چنين روايت كرد:« چند هفته پيش گزارش يك مورد درگيري در كارواشي در محدوده مجيديه اعلام شد كه طي آن متأسفانه مأموران كلانتري مجيديه كه براي شستوشوي ماشين گشت، به كارواش مراجعه كرده بودند، بهدليل نصب پوستري كه از سوي رئيس كارواش براي گراميداشت خاطره كشتار ارامنه تركيه عثماني در تاريخ ۲۴ آوريل ۱۹۱۴ روي ديوار كارواش نصب شده بود، درگيري پيش آمد كه به موجب آن، افسر كلانتري با رئيس كارواش درگير شده و وي را مورد ضرب و شتم قرار داده بود.»
رئيس پليس كشور بعد با اعلام اينكه اين درگيري از سوي فرد مضروب در سامانه ۱۹۷ثبت شد و رسيدگي به پرونده در دستور كار بازرسي ناجا قرار گرفت، توضيح داد: «بررسي دوربينهاي مداربسته كارواش، صحت ادعاي مدير ارمني را ثابت ميكرد، از اين رو، هرسه فرد خاطي پرونده براي بررسي قضايي، به دادگاه نظامي ارجاع و محكوم شدند.» فرمانده ناجا بعد هم با بيان اينكه پليس مرجع رسيدگي به داد مظلومان است، تأكيد كرد: مردم مطمئن باشند هر گزارشي كه از برخورد نيروهاي انتظامي در ردهها و رستههاي گوناگون ارائه ميدهند، با جديت پيگيري و حتما با خاطيان پرونده برخورد ميشود.
- روايت احمد توكلي
اما احمد توكلي ، با انتشار يادداشتي در سايت الف روايت خودش از اين ماجرا را نوشت و البته از فرمانده نيروي انتظامي هم براي اين پيگيري تشكر كرد. توكلي دستور سردار اشتري را پايان خوشي براي اين پرونده توصيف كرد و گفت: اين تصميم عرق شرم را از جبين نيروهاي مؤمن، انقلابي و ستمستيز پاك كرده است.او اين حادثه را چنين توضيح داد: « دو، سههفته قبل، نزديك عصر بود كه يكي از جوانان متدين و لوطي مجيديه به من خبر داد كه دوستي ارمني دارم كه كارواش دارد. امروز چند مأمور نيروي انتظامي براي شستوشوي خودروي گشت كلانتري محل به كارواش آمدند.
روي ديوار پوستري نصب شده بود در اعتراض به كشتار ارامنه تركيه عثماني در ۲۴ آوريل ۱۹۱۴ ميلادي. افسر گشت رو به دوست ارمني من كرد و گفت اين پوستر را چرا زدي به ديوار؟ برش دار. او در پاسخ ميگويد خليفهگري ما گفته ما زديم. افسر نسبت به خليفه گري اهانت ميكند ولي با دفاع بحق هموطن ارمني روبهرو ميشود. افسر جسور يك سيلي به گوش مرد ارمني ميزند بعد 3 نفري او را به دفتر كارواش ميكشانند و به باد كتك ميگيرند؛ درحاليكه رهگذران شاهدند و برخي با گوشيهايشان در حال فيلمبردارياند.»
آنطور كه توكلي نوشته يكي از آن 3 مأمور گوشي حاضران را ميگيرد و مرد ارمني را با خودروي پليس به كلانتري ميبرند و آنجا هم با تندي و خشونت با او برخورد ميكنند. بعد هم صاحبان گوشيها با التماس و خواهش پس از پاك كردن فيلمها به گوشيشان ميرسند و هموطن ارمني هم سرانجام آزاد ميشود. توكلي كه داستان اين ستم وقيحانه را ميشنود به سردار اشتري زنگ ميزند اما نه او و نه مسئول دفترش را پيدا نميكند. بعد هم به تعبير خودش به يكي از برادران با غيرت سپاه كه كم هم نيستند، زنگ ميزند و ماجرا را تعريف ميكند.
توكلي متوجه ميشود همه فرماندهان در يك جلسه ضروري كاري بودهاند، كمي بعد ارتباط برقرار و حسين، همان جوان مؤمن مجيديه هم مسئول پيگيري ميشود. كمتر از 2 روز بعد فيلم آن ماجرا را رئيس دفتر سردار اشتري ميبيند و با گزارش ماجرا به دستور فوري فرمانده، بازرس ويژهاي مأمور رسيدگي ميشود. 3 مأمور و رئيسكلانتري و سركلانتر منطقه از كار معلق و تحويل دادگاه ميشوند تا به اين ترتيب به قول احمد توكلي عرق شرمي كه بابت تظلم به اين هموطن بر چهره نيروهاي انقلابي نشسته بود، پاك شود.
توكلي در پايان يادداشت خود نوشت: « اين برخورد سريع و صريح با ستم كساني كه مأمور دفع ستم از شهروندانند، تأثير بسيار مثبتي بر هموطن ارمني ما و تمام اهل محل گذاشت. بعد آن مجرمان با مراجعه به فرد مظلوم با خواهش و ميانجي ساختن اين و آن تقاضاي رضايت كردند.من بهعنوان يك مسلمان هموطن، يك نماينده از نمايندگان ملت، هم از هموطن مسيحي خود پوزش ميطلبم و هم اين جوانمردي را در روز ميلاد عباس بن علي (ع) به سردار اشتري فرمانده ناجا و همكارانش تبريك و از صميم قلب ميگويم سپاس سردار!» البته پايان پرونده كارواش مجيديه به اينجا ختم نشد و خط و نشان فرمانده جديد ناجا براي مأموران تحت امرش هم بود كه بدانند پروندههاي مشابه چه سرانجامي خواهد داشت.