- كشف جسدي در زعفرانيه
ساعت 8 صبح 17بهمنماه سال گذشته رهگذران در خياباني فرعي در منطقه زعفرانيه با جسد مرد ناشناسي كه كنار سطل زباله رها شده بود، مواجه شدند و پليس را خبر كردند. دقايقي بعد سعيد احمدبيگي، بازپرس جنايي پايتخت همراه تيم بررسي صحنه جرم و كارآگاهان اداره دهم پليس آگاهي تهران در محل حاضر شدند. جسد متعلق به مردي حدود 23ساله بود كه داخل پتويي آبيرنگ قرار داشت و قاتل با چند متر شيلنگ آب دور آن را بسته بود. از طرفي يك فرغون زردرنگ نيز كنار جسد افتاده بود. بررسيهاي اوليه نشان ميداد كه مقتول كارگر ساختماني است اما هويت وي براي كارآگاهان نامعلوم بود.
- آدمربايي
چند روز از اين جنايت ميگذشت تا اينكه زني نزد مأموران رفت و گفت خواهرزاده 25سالهاش به نام عليرضا توسط فرد ناشناسي ربوده شده و مرد آدمربا براي آزادي او 600هزار تومان درخواست كرده است. وي ادامه داد: مرد ناشناس با تلفن عليرضا تماس گرفته بود و من بهخاطر آزادي خواهرزادهام اين پول را به حسابي كه او گفته بود، واريز كردم اما خبري از خواهرزادهام نشد و حالا نميدانم چه بلايي سرش آمده است. نشانيهايي كه اين زن از خواهرزادهاش ميداد، حاكي از آن بود كه او همان كارگر ساختماني است كه جسدش حوالي زعفرانيه پيدا شده بود.
ماموران در ادامه متوجه شدند مقتول بهتازگي با يكي از دوستانش به نام شكرالله بر سر 600هزار تومان اختلاف مالي پيدا كرده بود. اطلاعات بهدست آمده فرضيه دست داشتن شكرالله در اين جنايت را تقويت ميكرد. در چنين شرايطي كارآگاهان با استفاده از شگردهاي فني - پليسي مخفيگاه شكرالله را در مسافرخانهاي واقع در ميدان راهآهن شناسايي و روز 7خرداد او را دستگير كردند.
صبح ديروز متهم به شعبه هفتم بازپرسي دادسراي امور جنايي منتقل شد و از سوي بازپرس سعيد احمدبيگي تحت بازجويي قرار گرفت. او در اعترافاتش گفت: من از عليرضا 600هزار تومان طلب داشتم. چند مرتبه با او تماس گرفتم اما او پولم را پس نداد. شب حادثه او به ساختمان نيمهكارهاي كه در آنجا كار ميكردم، آمد. من باز هم از او خواستم پولم را پس دهد و بر سر اين موضوع با يكديگر بگومگو كرديم و من با دسته كلنگ به سرش كوبيدم و در ادامه او را خفه كردم و با يك فرغون جسد را كنار سطل زباله انداختم و فرار كردم.
- اقرار به قتل همسر بعد از 3ماه
دومين معماي جنايي كه كارآگاهان موفق به حل آن شدند، قتل زني 35ساله بود. نخستين برگ از اين پرونده زماني تكميل شد كه مردي به نام جلال به دادسراي امور جنايي رفت و گفت همسرش طاهره بهطور ناگهاني ناپديد شده است. با ثبت اظهارات اين مرد تحقيقات براي يافتن همسر او آغاز شد و كارآگاهان در جريان بررسيها به اطلاعاتي دست يافتند كه نشان ميداد اين زن و شوهر از مدتها قبل با يكديگر اختلاف داشتند و با وجود داشتن فرزندي 7ساله، حدود 3ماه بود كه جدا از يكديگر زندگي ميكردند.
در چنين شرايطي جلال بازداشت شد و حدود 3ماه را در بازداشتگاه پليس آگاهي گذراند تا اينكه سرانجام روز جمعه در اعترافاتي هولناك گفت كه همسرش را به قتل رسانده و جسدش را به شهرسياهبيشه منتقل كرده است. او گفت: آن روز جلوي در خانه منتظر ماندم تا همسرم رسيد.
با هم وارد شديم و شروع به گفتوگو كرديم. 3ماه ميشد كه جدا از يكديگر زندگي ميكرديم. آن روز باز هم حرف از اختلافاتمان شد و بعد از جر و بحث ناگهان به او حمله و خفهاش كردم. در ادامه جسد را به دور از چشم همسايهها در صندوق عقب پرايدم گذاشتم و آن را از طريق جاده چالوس به سياهبيشه بردم و در آنجا رها كردم. در ادامه چون ميدانستم ممكن است اين ماجرا برايم دردسرساز شود خودم پيشدستي كردم و نزد مأموران رفتم و گفتم طاهره ناپديد شده است. بهدنبال اعترافات اين مرد به دستور محسن مديرروستا، بازپرس شعبه ششم دادسراي امور جنايي قرار است متهم همراه با گروهي از مأموران به محل رها كردن جنازه منتقل شود و در كشف جسد به مأموران كمك كند.
- حذف رقيب عشقي
سومين مردي كه به اتهام قتل دستگير شد، متهم است شامگاه 28ارديبهشتماه امسال در حوالي خيابان پيروزي در جريان نزاع با رقيب عشقياش او را با ضربه چاقو به قتل رسانده است. وقتي اين جنايت به بازپرس احمد بستانزاده گزارش شد دقايقي از وقوع آن ميگذشت. جواني 32ساله با ضربات چاقو به قتل رسيده بود و شواهد نشان ميداد كه قاتل جواني به نام مسعود است. تحقيقات اوليه نشان ميداد اين جنايت بهدليل رقابت عشقي اين دو جوان رخ داده است. چند نفر كه صحنه جنايت را ديده بودند جزئيات آن را براي كارآگاهان بازگو كردند و تحقيقات براي يافتن قاتل فراري آغاز شد. هيچكس از مخفيگاه مسعود اطلاعي نداشت و معلوم نبود او در كجا پنهان شده است تا اينكه روز چهارشنبه گذشته متهم به قتل نزد مأموران رفت و خودش را تسليم كرد.
او در اعترافاتش گفت: من و مقتول هر دو به دختري جوان علاقهمند بوديم. هر كاري كردم تا او پايش را كنار بكشد اما قبول نكرد. صبح روز حادثه ما يك مرتبه با يكديگر درگير شديم اما اين درگيري بهخير گذشت. اما آن شب درحاليكه با برادرم سوار بر موتورسيكلت از آنجا ميگذشتيم بار ديگر مقتول را ديدم و با او درگير شدم و با چاقو به او ضربه زدم. در ادامه حتي با اورژانس هم تماس گرفتم تا او زنده بماند اما او فوت كرد و من هم گريختم. وي درباره اينكه چرا خودش را تسليم كرد هم گفت: من مجروح شده بودم و در اين چند روز مشغول مداوا بودم و در ادامه تصميم گرفتم خودم را تسليم قانون كنم. من نميخواستم پسر جوان را بكشم و اين ماجرا يك اتفاق بود. براساس اين گزارش هماكنون متهمان اين 3 پرونده در بازداشت بهسرميبرند و تحقيقات از آنها ادامه دارد.