نفیسه مجیدی‌زاده: هر کدام از ما در طول زندگی ممکن است بارها در این شرایط قرار بگیریم.

شاید هم تا‌به‌حال قرار گرفته باشیم. اگر بدانیم و باور کنیم که برخی از دوستان ما همیشه رفتارشان درست نیست. اگر بدانیم و باور کنیم همه‌ی اتفاق‌های بد از یک نقطه شروع می‌شود، از فقط همین یک بار! آن‌وقت شاید باور کنیم که ما هم به این تمرین‌ها نیاز داریم. تمرین‌هایی برای نه گفتن به خيلي چيزها و از جمله به هرچیزی که نامش به دخانیات مربوط می‌شود، حتی تفریحی‌ترین نوع آن. حالا وقتی یکی از همان دوستان یا غریبه‌های آشنا به ما چيز غیر‌متعارفی تعارف كنند، چه‌طور برخورد می‌کنیم و نتیجه‌اش چیست؟

مي‌گويم نه

این افراد درست‌ترین و مناسب‌ترین برخوردها را دارند. اين‌ها درست و قاطعانه رفتار مي‌كنند و می‌دانند که «نه گفتن»، نه گستاخي است و نه ناسازگاری. اين‌ها مي‌دانند که نه گفتن به معنای ایجاد نزاع نیست و باعث از دست دادن موقعیت‌ها در آینده نيز نمی‌شود. هم‌چنین مطمئن‌اند كه نه گفتن باعث خراب شدن پل‌هاي پشت سر آدم  نخواهد شد، بلکه مي‌دانند آدم با «نه گفتن» به پيشنهادهاي نامناسب به موقعیت‌ خود و به زمان و فرصت زندگي خود احترام مي‌گذارد. این افراد خیلی صریح و قاطعانه به این تعارف‌ها نه می‌گویند چون تکلیفشان با خود و زندگی‌شان مشخص و  افرادي قوی هستند.

معمولاً به این افراد زیاد اصرار می‌شود و در مراحل مختلف به آن‌ها مراجعه می‌کنند تا نتیجه بگیرند. در این مرحله آن‌ها علاوه بر قطعیت در «نه گفتن» از روش‌های دیگری هم استفاده می‌کنند.

***

این افراد در برابر اصرارها سعی می‌کنند فقط صدای خودشان را بشنوند نه صدای اصرار‌کننده‌ها را. صدای خودشان مدام می‌گوید نه، نمی‌خواهم. اين دسته با جمله‌هاي کوتاه پاسخ می‌دهند، چون مي‌دانند ضرورتي ندارد  برای جواب نه به اصرار كننده‌ها توضيح بدهند. مثلاً یک جمله مي‌گویند که این کار با روش زندگی من نمي‌خواند و جزء قواعد زندگی من نیست و بعد از گفتن این حرف، سکوت می‌کنند و راه هرگونه صحبت یا تعارف دیگری را می‌بندند. همه‌ي این کارها قاطعانه انجام می‌شود. یعنی در عین حال زبان بدن هم باید با زبان خود فرد هماهنگ باشد و قطعیت در آن دیده شود. این پا و آن پا کردن مثل با دست پس‌زدن و با پا پيش‌كشيدن است.

***

دوست دارم رد كنم؛ اما نمي‌دانم چه‌طور

بعضی‌ها منفعل‌اند؛ این‌ها نمی‌خواهند به تعارف‌ها و پيشنهادهاي نامناسب جواب مثبت بدهند، اما نمی‌توانند نه بگویند. این‌ها «نه گفتن» را یاد نگرفته‌اند؛ خجالت می‌شکند و یا اهمیت نمی‌دهند که در هر دو صورت نتیجه یکی است. این‌ها همیشه در تیررس خطر قرار دارند می‌خواهند هميشه با دوروبري‌ها سازگار باشند. نمی‌خواهند خودشان را از اطرافيان متمايز کنند. بنابراین به درخواست‌های دیگران، حتي اگر نامناسب باشند، جواب مثبت مي‌دهند. 

***

این افراد باید هرچه سریع‌تر، اول دنبال این بگردند که چرا نمی‌توانند نه بگویند. بعد که علت‌ها را پیدا کردند، درصدد رفع آن‌ها برآیند و «نه گفتن» را یاد بگیرند. به  بعضي از روش‌های رد کردن پيشنهادهاي مناسب، مثل تعارف سيگار و... در این مطلب اشاره شده است.

***

یکی از راه‌ها عوض‌کردن موضوع بحث است. وقتی یک‌باره شما بحث را عوض می‌کنید و به جای دیگری می‌برید، حواس طرف مقابل را از ادامه‌ي اصرار پرت مي‌كنيد. برای این کار می‌توانید به موضوع‌های مورد علاقه‌ي او بپردازید یا مسئله‌ای را مطرح کنید که او علاقه دارد درباره‌اش صحبت کند و در این رابطه اطلاعاتی دارد.

***

اگر دوباره اصرار شد و این تکنیک‌ها جواب نداد، راهی جز ترک‌کردن موقعیت نمی‌ماند. این کار در مرحله‌ي اول نباید با حالت قهر و دلخوری انجام شود! چون ممکن است فرد به بهانه‌ي منت‌کشی دوباره بازگردد. او باید بداند که باید دور شما را خط بکشد. برای همین در مرحله‌ي اول مي‌توان به بهانه‌اي پذيرفتني موقعيت را ترك كرد، اما اگر خواسته‌ها و پيشنهادهاي دوست و آشنايي مذكور ادامه پیدا کرد، برای همیشه دوستی‌تان را با او قطع کنید. چون تعارف او دیگر یک تعارف سهوی نیست و حتماً برای شما نقشه‌هایی دارد.

دوست دارم تجربه كنم.

بعضی‌ها تجربه‌کردن را دوست دارند، اما نمی‌دانند هر تجربه‌ای برگشت‌پذیر نیست. مثل این که بگوییم می‌خواهم تجربه‌ي غرق‌شدن در دریا را امتحان کنم! این‌ها به هر تعارفی پاسخ مثبت می‌دهند. شايد بشود گفت این‌ها اراده ندارند و به عاقبت کارها فکر نمی‌کنند يا دست كم بعضي وقت‌ها اراده‌شان را تعطيل مي‌كنند.

***

نتیجه‌ی کار این‌ها معلوم است. در بهترین موارد یک عمر با بیماری زندگی می‌کنند و بدترین  موارد آن را هم در خیابان‌ها می‌توان دید.